Abdol Ghader Balouch – عبدالقادر بلوچ

Official blog of Abdol Ghader Balouch

دوستان ساکن کانادا، ببخشید مصدع اوقات می‌شوم…

 

دوستان گل ساکن کانادایم سلام، ببخشید مصدع اوقات می‌شوم. از این جهت به خودم اجازه جسارت دادم چون شما در تظاهرات بعد از انتخابات 88 خیلی به من روحیه دادید و تشویم کردید که تا به دست آوردن حق و حقوقم و از بین بردن ظلم و جور و بی‌عدالتی در خیابان بمانم. هر وقت خسته شدم یا از باتوم و اسلحه و گاز اشک‌آور ترسیدم با نوشته‌ای در اینترنت و‌ یا ای‌میل شخصی -شده با پند و اندرز و اگر نشد با تندی و خشونت کلامی- از غیرت و حمیت و ایستادگی گفتید و متذکر شدید اگر در خیابان نمانیم هر چه برسرمان می‌آید حقمان است و خاک بر سرمان با این بی‌عُرضگی‌مان…
حالا اجازه بدهید من چیزی از شما بخواهم. نمی‌گویم زیر رگبار گلوله،‌ که شاید زیر نم‌نم باران، نمی‌گویم با ترس و لرز، بلکه با شادی و ابزار آن، زیر‌انداز و عرق و ورق و ضبط و تخمه و شکلات هم باشد. نمی‌گویم در حال فرار که در حال رقض و پایکوبی. نمی‌گویم از کارتان بزنید، نه، یک روز تعطیل بروید، می‌توانید آش و شیرینی و ترشی و مربا ببرید به همدیگر بفروشید تا کسب‌درآمدتان هم مختل نشود.
دوستان عزیزم، یکی از دزدهای مملکت فرار کرده آمده آنجا. حالا نوبت شماست.

ممنون! ما از شما عکس یادگاری و فیلم از خانه‌ی خاوری در تورنتو نمی‌خواهیم. نمی‌خواهیم بدانیم این خانه را چگونه و چند خریده شده و چند اتاق خواب و آشپزخانه دارد. در اینترنت عکس انواع و اقسام خانه‌های افسانه‌ای موجود هست. به قول یکی از دوستان که می‌گفت خانه‌ی من که از خاوری زیباتراست و دزدی هم نیست. ما از شما می‌خواهیم تنِ بقیه‌ی دزدهای این مملکت را آنچنان بلرزانید تا حالیشان کنید که بعد از چاپیدن و فرار کردن، زندگی آنچنان برایشان بهشت نمی‌شود و تنها ضررش عکس یادگاری گرفتن با خانه‌اش نیست.
بعد از کلی سرچ در گوگل دیدم کل جمعیتی که تا به‌حال برای تظاهرات(نه گرفتن عکس یادگاری) به در خانه‌ی خاوری رفته‌اند فقط چهار نفر بوده(بازم گلی به جمال این 4 نفر، ). من نمی‌دانم چند ایرانی در کانادا و بخصوص در تورنتو هست که با نارضایتی از وضع ایران مهاجرت کرده‌اند. چیزی که مسلم است خیلی بیشتر از چهار نفر!
حالا که خود حکومت کاری برای برگرداندن دزها نمی‌کند(به قول پیرمرد همشهری‌مان چون کون همه‌شان گُهی‌ست) شما می‌توانید برایشان جهنم کوچکی بسازید. نمی‌توانید؟
اگر برای رفتن به آنجا انگیزه می‌خواهید می‌توانید به… بقیه را اینجا بخوانید


زنان افغانی در انتظار اعدام
پریسا آزادیان
در قانون جزایی افغانستان جایی برای تخفیف جرم زنانی که بدلیل واکنش در مقابل خشونت همسرانشان وادار به همسر کشی میشوند وجود ندارد. بر اساس آمار وزارت دادگستری در حال حاضر پنج زن افغانی در انتظار اجرای حکم اعدام بسر میبرند. “لیان گوچر” خبرنگار روزنامه ایندپندنت از وضعیت سه زن افغانی که هم اکنون در انتظار مرگ بسر میبرند گزارش میدهد.

هر سه آنها در اعتراض به حکم ناعادلانه و سیستم قضایی فاسد افغانستان که باعث زندانی شدن آنها درکمال بی توجهی به سرنوشتشان برای سالهای متوالی شده دست به اعتصاب غذا زده اند. تقاضای آنها برای تجدید نظر در حکمشان سالهاست که بدون نتیجه مانده است.

“گل گونچا” 57ساله با همسر خشن و متجاوزش سالها بود که کنار آمده بود. شوهر وی یک دختر هفت ساله شان را پس از تجاوز به عقد مردی پیر درآورد. او دختر دو ساله و نیمه شان را به قیمت 2500 پوند به فروش رساند و در تلاش برای پیدا کردن خریداری برای دیگر دختر خردسالشان بود. زمانی که “گل گونچا “برای محافظت از خود و فرزندانش به اطرافیان متوسل شد، او و فرزندانش مورد ضرب و شتم و آزار بیشتری قرار گرفتند. او میگوید که خانه آنها تهی از شادی بود ودر آن جیزی بجز خشونت وجود نداشت. به تنگ آمده از وضعیت جهمنی که در آن گرفتار شده بود بالاخره کاسه صبرش لبریز شد، و با ضربات میله ای آهنی و اما نه به قصد کشتن همسرش، او را از پا در آورد. “گل گونچا” روز بعد از این واقعه دستگیر و زندانی شد. او به ارتکاب جرم قتل همسرش اعتراف دارد ولی میگوید که قصد او حفاظت از فرزندانش بوده است. “گل گونچا” توسط دادگاه اول و دادگاه تجدید نظر به اعدام محکوم شد و سپس دادگاه عالی پس از رد پرونده اش، پرونده اورا به دادگاه محلی رجوع داد.

“عایشه خلیل” 52 ساله و “سعید بگم” 40 ساله ، دو زن دیگری هستند که به اتهام قتل همسرانشان محکوم به اعدام هستند و هر دوی آنها تاکید میکنند که بیگناه هستند. آنها در گفتگویی با خبرنگار “ایندیپندنت” در زندان باغ بادام کابل با چشمانی پر اشک از… بقیه را اینجا بخوانید


خبرگزاری هرانا – محبوبه کرمی، زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین از لحاظ جسمی شرایط نامساعدی دارد و قادر به تحمل ادامهٔ حبس نیست.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، محبوبه کرمی زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین از مدتی پیش به دلیل ابتلا به کم خونی به سبب پایین آمدن هموگلوبین خونش، دچار سر درد‌های شدیدی شده است. وی هم چنین به دلیل تشدید این بیماری دوبار در بند به حالت نیمه بیهوش درآمده است.

پزشک زندان اوین به دلیل ابتلای وی به کم خونی احتمال اینکه وی به حالت کما برود را نیز داده است. بر اساس این تشخیص خانواده وی نیز اقدام به ارسال دارو به زندان کرده‌اند و هم چنین درخواست مرخصی استعلاجی نیز از سوی این زندانی ابلاغ شده است.

بر اساس تجویز پزشک زندان اوین وی جهت درمان بیماری می‌بایست آزمایشات پزشکی در خارج از زندان انجام دهد، اما با این وجود تا کنون وی برای انجام آزمایش به بیرون از زندان انتقال داده نشده است.
این در حالیست که خانم کرمی سابقهٔ چنین بیماری‌ای را نداشته و به نظر می‌رسد شرایط زندان و تغذیه نامناسب داخل زندان سبب ابتلای وی به این بیماری… بقیه را اینجا بخوانید


گروهی از نمایندگان پارلمان اروپا پس از انتشار خبر مربوط به سخنان هوشیار زیباری در مورد بستن قرارگاه اشرف، بار دیگر نسبت به وقوع “فاجعه‌ای انسانی” در قرارگاه اشرف هشدار دادند. آن‌ها از سازمان ملل خواستند از جان ۳۴۰۰ نفر ساکنان این پایگاه حفاظت کند.

استروان استیونسن که ریاست هیأت نمایندگان پارلمان برای روابط با عراق را بر عهده دارد به خبرنگاران گفت: «ما فقط هشت هفته وقت داریم که نخست وزیر عراق، نوری مالکی را مجاب کنیم، در غیر این‌صورت نگرانم که با فاجعه‌ای انسانی روبرو بشویم.»

استیونسن گفت که ۱۸۰ تن از نمایندگان پارلمان از گروه‌های مختلف سیاسی درخواست ‌نامه‌ای را امضا کرده‌اند مبنی بر اینکه تاریخ بستن کمپ اشرف، که برای ۳۱ دسامبر امسال تعیین شده، به تعویق بیافتد.

در تقاضا‌نامه‌ی نمایندگان پارلمان اروپا نیروهای عراقی متهم شده‌اند به اینکه جنگ روانی علیه ساکنان قرارگاه اشرف به راه انداخته‌اند. در این تقاضا‌نامه گفته شده که این نیروها شبانه‌روز با بیش از ۳۰۰ بلندگو در حال تهدید این ساکنان‌اند و جلوی دسترسی آنان به سوخت و مواد بهداشتی و درمانی را گرفته‌اند.

در متن این نامه همچنین آمده است که دست‌کم ۱۲ نفر از ساکنان قرارگاه در ماه‌های اخیر به‌دلیل عدم دسترسی به دارو و کمک درمانی جان خود را… بیشتر و کامل اینجا بخوانید


خبرگزاری آسوشیتد پرس به نقل از یک مقام رسمی آمریکایی که نخواسته نامش فاش شود، خبر داده است که ایالات متحده روز جمعه‌ (۶ آبان / ۲۸ اکتبر) رسما شکایتی را از سوی ایران دریافت کرده که در آن جمهوری اسلامی مراتب عمیق ناخرسندی خود را از اتهاماتی که از سوی آمریکا به این کشور وارد شده، ابراز کرده است.

شکایت ایران از طرف سفارت سوئیس به آمریکا تحویل داده شده است. ایران و آمریکا از زمان انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ تمامی ارتباطات سیاسی با یکدیگر را قطع کرده و سفارت سوییس حافظ منافع آمریکا در ایران به شمار می‌رود.

اوایل ماه اکتبر سال جاری میلادی وزارت دادگستری آمریکا از کشف توطئه ترور سفیر عربستان سعودی در واشنگتن خبر داد و ایران را متهم به دست داشتن در این ترور نافرجام کرد.

طبق گفته‌های مقامات آمریکایی اسناد به دست آمده نشان‌دهنده همکاری یکی از متهمان پرونده به نام منصور ارباب سیر با سپاه قدس (شاخه برون مرزی سپاه پاسداران جمهوری اسلامی) است و غلام شکوری، متهم دیگر این پرونده نیز… بقیه را اینجا بخوانید


سالها ، یکی از امتیازهایی که بعضی ها داشتند و بعضی نداشتند ، حضور در تلویزیون و داشتن شهرت تلویزیونی بود ،  شرکت در برنامه های تلویزیونی و راه یافتن به مهمانی های این دسته از مردم ، برای خیلی از دختران و پسران جوان یک آرزو بود .سرشناس شدن  ـ سلبریتی ـ خاص آدمهای منتخبی بود که تحت شرایط خاص به این فضا دست می یافتند . استفاده از فضای مدیا انحصاری بود و در انتخاب انحصار ها .
در اواسط دهه ی نود و اوج گرفتن استفاده از اینترنت ، و به وجود آمدن نویسنده گان اینترنتی  ـ وبلاگ ها ـ و روابط اینترنتی ، مرزهای این انحصار ها به هم ریخت . دیگر هر کسی میتوانست  با امکانات نه چندان غیر قابل ممکنی دسترسی خودش به اینترنت را هموار کند و با یک وبلاگ ،  و یک اکانت یو تیوب ، حرفهای گفتنی اش را به گوش دیگران برساند.  صداها واقعی بود و ساختگی نبود و عمدتا از دل بر می آمد و بر دل می نشست ، میشد ناشناس بود یا عیان بود و امکانات نامحدود بود . و تلویزیون و استفاده از آن در سطح جامعه افت شدیدی کرد .
رئالیتی تی وی ، یا تلویزیون واقعی ، جواب شرکت های تولید کننده ی تلویزیون به اینترنت بود .
شما صدای واقعی می خواهید ؟ ما صدای واقعی به شما میدهیم .
و بسیار هم نامحدود تر از اینترنت ، تلویزیون در خانه ی هر کسی بود و اینترنت همچنان نبود .
یکی از راههای بازگرداندن قشری که تلویزیون را ترک گفته اند ـ عمدتا نسل جوان که اینترنت را روزمره استفاده می کرد ـ به استفاده از تلویزیون پاسخ گویی به نیاز ایشان در رابطه با تلویزیون بود. و تلویزیون را بیشتر برای این نسل قابل استفاده کردن.
رئالیتی تی وی به همین دلایل متولد شد.
مسابقات هیچان انگیز رابینسون ، رقابت دو تیم در جزیزه ای متروکه ، و مبارزه برای بقا و برنده شدن جایزه ی مسابقه ـ عمدتا ربع تا نیم میلیون کرون ـ بین افراد گروه ، اولین سری از این دست تلویزیون در تلویزیون ملی سوئد بود
اختلاف های افراد گروه ، زدن برای همدیگر ، بدگویی ها و گله ها و… بقیه را اینجا بخوانید


عبدالواحد برهانی نویسنده بلوچستانی مقام اول داستان نویسی کشور را کسب کرد.

امان الله تمنده رو

  عبدالواحد برهانی نویسنده نام آشنای ایرانشهری توانست در نخستین جشنواره داستانهای بومی ” کنام “ که در دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد مقام اول داستان نویسی کشور را به دست آورد.

عبدالواحد برهانی نویسنده نام آشنای ایرانشهری توانست در نخستین جشنواره داستانهای بومی ” کنام ” که در دانشگاه فردوسی مشهد برگزار شد مقام اول داستان نویسی کشور را به دست آورد.         خبر کسب مقام اول کشوری یک هنرمند استانی در میان خبرهای تشریفاتی بازدیدها و مناسبتها در نشریات و خبر گزاریهای استان جایی پیدا نکرد.دليلش را نمي دانم اما در اين قضيه هم استاد برهاني مظلوم واقع شد هم اهالي فرهنگ استان كه مي توانستند از اين خبر اعتبار خوبي در جامعه فرهنگي كشور كسب كنند.

استاد برهاني علاوه بر داستان نويسي كار نويسندگي نمايشنامه و ترجمه هم انجام مي دهد.بسياري از آثار برگزيده جشنواره هاي تاتر استان نوشته برهاني بوده اند.وي همچنين مجموعه داستانهاي كوتاه تاج محمد طائر به نام گدا و رمان معروف نازك اثر محقق و نويسنده شهير سيد ظهور شاه هاشمي را از بلوچي به فارسي ترجمه كرده است كه مجموعه داستان گدا به چاپ رسيده و هم اكنون در دسترس علاقمندان… بقیه را اینجا بخوانید


مهراوه و نیمای عزیزم!
می‌دانید که چقدر دوست‌تان دارم. می‌دانید که مانند هر پدر و مادری در آرزوی سعادت و نیک بختی شما هستم اما بدانید هر تصمیمی بگیرم، بیش و پیش از هر چیز به شما می‌اندیشم زیرا موقعیت کودکان به گونه‌ای است که باید در هر تصمیم گیری، ابتدا به آنان فکر کرد. معلوم است که ملاقات با شما برایم مهم است. معلوم است از اینکه ماههاست شما را بغل نکرده‌ام رنج می‌برم. از اینکه حتی از شنیدن صدایتان محروم‌ام رنج می‌برم اما عزیزانم، کارهای من، چه بخواهم چه نخواهم روزی مورد قضاوت شما قرار خواهد گرفت. بنابراین دوست دارم بدانید که:”اجازه نمی‌دهم بر خلاف قانون مرا با هیئتی اجبار آمیز به دیدارتان بیاورند.” ترجیح می‌دهم کل سالیان تحمل حبس‌ام را از دیدارتان محروم شوم تا به دلیل اسیر بودن به ناحق، به آنان اجازه دهم هر گونه اراده می‌کنند با من رفتار کنند و بر خلاف قانون مرا به حجابی اضافی و يا اجبار مضاعف وادار کنند.
بله، عزیزانم سالها قبل قانونی تصویب شد که همه‌ی زنان ایرانی را ملزم به… بقیه را اینجا بخوانید


برنامه رأس ساعت شروع شد. محمد محمدعلی نویسنده صاحب‏نام کشورمان در سخنرانی بسیار شنیدنی خود به دلایل بی مهر واقع شدن اشعار سهراب سپهری پرداخت. محمد محمدعلی در سخنرانی خود
که بسیار مورد توجه واقع شد با آوردن مثال‏هایی این مسئله را مطرح کرد که در رژیم گذشته نگاه حزبی به سهراب سپهری باعث شد که نه روشنفکران دینی به او توجه کنند و نه روشنفکران غیر دینی. متن کامل را اینجا بخوانید.

بعد از سخنرانی جناب محمد محمدعلی نقص فنی که در آغاز برنامه باعث جابجایی برنامه سخنرانی ایشان شده بود بر طرف شد. لذا معرفی انجمن هنر و ادبیات که به ابتکار جناب مرتضی مشتاقی به صورت فیلم کوتاهی تنظیم شده بود پخش شد.

سخنران بعدی  شاعر گرامی جناب دکتر منوچهر رضا بیگی از زاویه «محیط زیست گرایی» به شعر سهراب سپهری پرداخت و بسیار منسجم با استفاده از اسلاید و واقعیت‏های علمی نمونه‏هایی از اشعار سهراب سپهری را برجسته کرد که نشان می‏داد اشعار سهراب سپهری با پایه و بنیان مسائل زیست محیطی کاملاً منطبق است. دکتر منوچهر رضا بیگی گفت چون سهراب سپهری در قسمت سمعی و بصری وزارت کشاورزی کار می‏کرده این احتمال وجود دارد که به نسخه‏ای از کتاب انگلیسی خانم راشل کارسن ( بهار خاموش) دسترسی پیدا کرده و آن را خوانده باشد. (این کتاب بعدها توسط وهابزاده، کوچکی و علیزاده اساتید دانشگاه فردوسی مشهد به فارسی ترجمه شد.)

بعد از سخنرانی دکتر منوچهر رضا بیگی،هرمین عشقی و بهمن قدیمی و رامین مهجوری سه آهنگ اجرا کردند که آخرین آنها  شعری بود از شاعر جوان و بلند آوازه کشورمان هیلا صادقی.

بعد از نیمساعت تنفس برنامه مجداداً رأس ساعت شروع شد.

فرامرز پورنوروز نویسنده و شاعر در بخش دوم برنامه به بررسی عرفان در شعر سهراب سپهری پرداخت. او از دو منظر شعر سهراب سپهری را مورد بررسی قرار داد. مورد اول نگاه سهراب سپهری به اشیا و پدیده‏ها و عناصر طبیعت و رابطه‏ی زنده‏ی آنها با انسان، که انسان امروزی بخاطر گرفتاری‏های روزمره‏ی زندگی از دیدن آنها غافل است.  دوم استادی سهراب سپهری در ترکیب کلمات و واژه‏ها و آفرینش مفاهیم جدید که شاعران دیگر کمتر به آن پرداخته‏اند.

بعد از فرامرز پورنوروز صحبت طنز من بود که اگر راغب هستید آن را  اینجا  بخوانید.

فیلم نگاره‏های سهراب ساخته مرتضی مشتاقی بعد از برنامه من پخش شد و در آخر محمد خرازی آهنگساز و خواننده و نوازنده، سه آهنگ از ساخته‏های خود را که به ترتیب روی اشعار سهراب سپهری و فروغ فرخزاد و پیمان وهابزاده کار شده بود اجرا کرد.

مجری این برنامه خانم محبوبه اسماعیلی و مسئول میز کتاب جناب حسین رادبوی و مسئول امور فنی شرمین مشتاقی بود.

این برنامه فصل دوم فعالیت‏های انجمن هنر و ادبیات بود. برگزاری موفق این برنامه را به جناب مرتضی مشتاقی و اعضاء انجمن تبریک می‏گویم.


دومین فصل از فعالیت‏های انجمن هنر و ادبیات

با حضور:

سخنرانان:

محمد محمدعلی

دکتر رضا بیگی

فرامرز پورنوروز

عبدالقادر بلوچ

فیلمِ نگاره‏های سهراب:

مرتضی مشتاقی

موسیقی:

هرمین عشقی

محمد خرازی

رامین مهجوری

بهمن قدیمی

مجری برنامه:

محبوبه اسماعیلی

نمایشگاه نقاشی گروهی از گالری کارون

امروز: یکشنبه سی اکتبر ساعت چهار بعداز ظهر

اینلت تئاتر- پورت مودی

برای دیدن نقشه اینجا کلیک کنید

بلیط ده دلار

  604-377-9449 تلفن تماس:


یکی از مسئولان نظام از طراحی دوچرخه‏ای ویژه‏ی زنان، خبر داده است. این دو چرخه دارای ویژگی‏هایی است برای حفاظت از زنان! و رعایت شئونات لازم!

دو چرخه‏های موجود واقعاً بی شئونات هستند. زنان را حفاظت نمی‏کنند. دو چرخه‏ای که رکاب و زنجیر و ترک و دسته و زنگ داشته باشد سوار شدنش عفت عمومی را جریحه دار و در نتیجه امنیت ملی را هم تهدید می‏کند. برای انقلاب ما چه می‏ماند که زنان ما روی زین بنشینند و رکاب بزنند؟ ائمه اطهار که هیچ همین رهبر جدید لیبی به ما نمی‏خندد؟ لیبایی‏هایی که در نظام جدید چهار همسر می‏گیرند برای همسران خود از کجا دوچرخه‏ی با شئونات بخرند؟ حمل و نقل ما در این مدت چه کرده است؟

در طراحی دو چرخه‏های جدید برای آنکه از اسراف جلو گیری بشود باید یکی از چرخ‏ها را از رده خارج کنیم. در نظام ما زنان احتیاج به زنجیر ندارند. دو چرخه‏های آنها باید فاقد این عنصر نامطلوب باشد. از نصب «دسته» و هر نوع آلتی که باعث بشود زنان ما دستان خود را در حضور نامحرم از هم باز کنند باید جداً خودداری شود. زین به صورتی کاملاً علنی فاقد ویژگی لازم هست. تکلیف آن میله‏ی بزرگی که به صورت «بی شئونات» به آن چسبیده است چه می‏شود؟ طراحان اولیه که کافر بوده‏اند ابداً به نحوه‏ی قرار گرفتن میله‏ها توجه نداشته‏اند و «شئونات» را رعایت نکرده‏اند. زین خود به تنهایی به خاطر تماس موضعی از بار تهاجمی بالایی برخوردار هست و باید به طور کلی از این وسیله‏ی نقلیه حذف گردد.

به پیوست یک طرح پیشنهادی تقدیم می‏شود. این طرح کپی رایت ندارد و استفاده از آن برای طراحان مکتبی جهت تولید وسیله‏ی نقلیه‏‏ی با شئونات آزاد است.


چکیده :از خط فرود فرودگاه امام خارج شدیم و بالای رود شور نزدیک ساوه رفتیم، آنجا دستورالعمل های کارخانه سازنده را برای بازشدن چرخ دماغه سه چهار بار انجام می دادیم. وقتی به نتیجه نرسیدیم، درخواست کردم مهرآباد بنشینم… فرودگاه امام یک باند فعال بیشتر ندارد و در صورتی که ما فرود اضطراری داشته باشیم باند بسته خواهد شد و لاجرم تمام پروازهای بین المللی ما تغییر مسیر می دادند. این برای آبروی کشور ما خوب نیست که با بسته شدن یک باند، فرودگاه از کار بیفتد. از طرف دیگر احتمال داشت خدای نکرده هواپیما آتش بگیرد و اگر بنزین آتش می گرفت، اوضاع کاملا از کنترل خارج می شد… مصاحبه کامل با این خلبان ماهر را اینجا بخوانید…




VIDEO

************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** *************

TAG CLOUD

Activate the Wp-cumulus plugin to see the flash tag clouds!

There is something about me..

    Activate the Flickrss plugin to see the image thumbnails!