Abdol Ghader Balouch – عبدالقادر بلوچ

Official blog of Abdol Ghader Balouch

Archive for August, 2011

درود بر وبلاگستان فارسی

Posted by balouch On August - 31 - 2011

روز جهانی وبلاگستان است. یاد و خاطره تمام آنانی که با هم* پا در این عرصه گذاشتیم گرامی باد. خیلی‏ها زندان رفتند، شکنجه شدند و بهای سنگین آن را با خراب شدن زندگی خود دادند و بدون آنکه شناخته شوند وبلاگ‏اشان خاموش و فراموش شد. بعضی‏ها اعدام شدند و زیر شکنجه جان باختند و تنی هنوز سردی و تنهایی سلول‏ها را تحمل می‏کنند. تعداد زیادی را فیس بوک به سمت خود کشاند اما رد پای همه چیز در تاریخ تازه می‏ماند. از سلمان جریری اولین وبلاگ نویس تا حسین درخشان گسترش دهنده وبلاگ تا تمام دوستانی که روزی روزگاری وبلاگستان از دم آنها پر دم و گرم بود به نوبه خود قدردانی می‏کنم که آن برهه از تاریخ را ساختند.

به نظرمن درست است که فیس بوک اشتهای نوشتن خیلی‏ها را کور کرده اما مقصر، یأسی است که گرد پاشیده بر فضای وبلاگستان. باور دارم اگر آن اتفاقِ مبارک که من و شما می‏دانیم، بیفتد فیس بوک و وبلاگستان چنان پیوند خواهند خورد که در همزمانی و هم زبانی گوی سبقت از هم بربایند.

*هاله‏ی سرزمین آفتاب، بیلی و من،  شبنم فکر، نارنج ، نازخاتون، ف. م.سخن، آشپزباشی، مجید زهری، احمد سیف، نق نقو، گوشزد، زیتون، مجتبی سمیع نژاد، عمو اروند، زنانه‏ها، الهه‏مهر، زری اصفهانی، میداف، تقویم تبعید ، غربتستان، خُسن آقا، سیبرسیک، سیبستان،  حضور خلوت انس، بامداد زندی، شراب نور، پارسا نوشت،  نی لبک، شهربانو، شرتو، رضا ناظم، طرح و داستان، خورشید خانم، پناهندگی، بلاگ‏نوشت، کاکتوس تیلا، صندوقخونه، حسن درویش‏پور، تارنوشت، خدا بیامرز، هزار و یک روزنه، آفتاب‏پرست،  دخو، هادی خرسندی، باران در دهان نیمه باز، باغ‏بی برگی،  از بالای دیوار، نگاهی از دور، این خانه سیاه است، اکسیر، علی اوحدی، بی‏بی‏باران، سینا هدا، دختر همسایه، دلم چون دریاست، رک‏گو، رنگین کلام، سرزمین رویایی، سبیل طلا، سعید حاتمی، روزگار ما، سی و پنج درجه، شراگیم، گیله مرد، لگو ماهی، لیلای لیلی، ملکوت، مریم اینا، نیک آهنگ، نقطه ته خط، یک اهری و اتفاق ساده….


این عید آن عید نیست

Posted by balouch On August - 31 - 2011

یاد‏اش بخیر، آن زمان که پست فطرت‎‏ها حاکم نبودند، عید فطر برای خودش عید پر آب و رنگی بود.

 عید شیرینی،

 عید لباس‏های نو،

 عید میهمانان خدا.

 آن زمان‏ها هیچ کس به جرم محاربه با خدا اعدام نشده بود.

 نمایندگان خدا چنگ و دندان نداشتند.

حضرت رهبر و صادق لاریجانی و مجمع دایناسورها نبودند.

غضب خدا فقط از آستین بلا بیرون می‏آمد.

 ما که چند روزی از روزه را خورده بودیم شرمنده‏ی خدا و بنده‏های مومن‏اش بودیم.

کفار به ما و ما به کفار می‏گفتیم: نماز و روزه و طاعات قبول.

حالا برای همه عید نیست.

خیلی از بنده‏های ناب خدا را نمایندگان خدا تیرباران کرده‏اند.

خیلی‏ها در زندان سحر شلاق خوردند و افطار استفراغ کردند.

این عید دیگر آن عید نیست.

به چه رویی آن را تبریک بگویم؟


برای همه عید نیست

Posted by balouch On August - 31 - 2011

در حالی‏که نظام جمهوری اسلامی خود را برای بهره‏برداری تبلیغی از عید فطر جمع و جور می‏کند در زندانهای دوردست‏تر از پایتخت هم بیداد یکه تاز است. عجالتاً تا اطلاع ثانوی اخبار زندانهای بلوچستان در دسترس نیست. باشد تا نظام سقوط کند و گورهای دسته جمعی در این استان یکی پس از دیگری کشف شود، آنگاه عمق جنایات در این استان مشخص می‏شود. باز به همت و  پیگیریِ مجتبی سمیع نژاد ما گاهی از مبارزانی که در شهرستانها مقاوت می‏کنند با خبر می‏شویم. اشکان ذهابیان دانشجوی محروم از تحصیل دانشگاه فردوسی مشهد یکی از آنهاست. اودر اعتراض به ادامه بازداشت، نگهداری وی در بند مجرمان خطرناک و قاتلان، عدم رسیدگی پزشکی و وضعیت نامناسب در زندان  دست اعتصاب غذای نامحدود زده است. نظام  پر انصاف به جای آن‌که به وضعیت او رسیدگی کند،  از صبح امروز او را به سلول انفرادی منتقل کرده‌ است تا عید بر او و خانواده نگران‏اش مبارک گردد! در اینمورد اینجا کلیک کنید و بیشتر بخوانید


ماه مبارک، رفتارهای نا مبارک

Posted by balouch On August - 30 - 2011

ماه مبارک تمام شد اما رفتارهای نامبارک رهبران نظام با شدت و حدت ادامه دارند. سنی‏های ایران و رهبران مذهبی و نمایندگان‏اشان چنان از خیر و برکت این نظام نا امیدند که درخواست خود را تا سرحد داشتن یک مسجد در تهران و جایی برای اقامه نماز محدود کرده‏اند. در خواستی که سی سال است در شرایط مختلف و با افراد ریز و درشت در میان گذاشته می‏شود اما جز حرف‏ها و توضیحات و پاسکاری نتیجه دیگری نداشته و نخواهد داشت. در تهران مدتی است به اهل تسنن راه حل پیشنهاد شده که برای اقامت نماز به مصلی‏های موجود مراجعه کنند و امر اکثریت و اقلیت بودن را بپذیرند اما نظامی که  شترمرغ است در مناطق سنی نشین که سنی‏ها در اکثریت‏اند بامش دو هوا دارد.

من به این رفتار نظام مثل تمام رفتارهای ضدبشری و عقب‏افتاده‏اش اعتراض دارم اما به نوعی خوشحالم که ماهیت خود را به رهبران مذهبی ما شناساند. رهبرانی که در سی سال گذشته به امید شعارهای تو خالی نظام دال بر وحدت، چشم بر خیلی از جنایات آن بستند و حتی به اعدام‏های رهبران مذهبیِ هم مذهب خود اعتراض نکردند.

تبعیض دینی حتی در نماز عید فطر را در سایت می مکران بخوانید


شجاعت شیخ و بیخیالی ما

Posted by balouch On August - 29 - 2011

کروبی را از حبس خانگی دو اتاق خوابه به حبس خانگی یک اتاق خوابه منتقل کرده‏اند. با همین فرمان که بروند سر از حبس خانگی اوین و مشتقات در خواهند آورد. این آیت‏الله که می‏توانست هنوز یکی از دایاناسورها باشد و خوش بخورد و بخوابد، شیخ شجاع شد. شجاعت در کشوری که شیخ دیگری ادعای خدایی دارد عقوبت‏های فراوان دارد. یکی از آنها همین بی صدا  بیصداکردن است. همسر او که پرچم دلیری شیخ را برداشته و صدای او شده، هر جا که توانسته با حرارت خبر را رسانده. حتم دارم  که حتم داشته  غوغا خواهد شد. اما با این بیخیالی ما، شیخ-خدا، شیخ شجاع را کنار سایر شجاع‏های این سرزمین دراز خواهد کرد.


آزادی در بلوچستان

Posted by balouch On August - 28 - 2011

یک وبلاگنویسِ بلوچ عطای نوشتن را به لقای آن بخشید. عبدالمجید شه‏بخش چنان شخص آرامی است که اگر از جایی رد بشود پروانه‏ای هم بیدار نمی‏شود. آنقدر نظام ولایی چوب لای چرخ زندگی‏اش گذاشت که ایشان همان وبلاگ نیم‏بند را رها کرد و رفت. تمام آرشیو وبلاگ ایشان را بگردید اندازه دو گرم و سه  نخود به نظام انتقاد نشده و این رفته بر او، پیدا کنید سرنوشت فعالین سیاسی بلوچ را. تا پوست‏اش را نکنده‏اند و مجبورش نکرده‏اند این پست وبلاگِ به فنا رفته را پاک کند بروید و بخوانید و درصد آزادی را در بلوچستان ببینید.


دست استمداد یک خانواده ایرانی

Posted by balouch On August - 27 - 2011


پسر بچه‏ی چهارده ساله، عاشق زندگی و فوتبال، یک بار با شیمی درمانی، سرطان را سر جای خود نشانده. این دومین حمله‏ی این بیماری است. باید به اتفاق هم آن را پس بزنیم و حیات بخش بشویم. افراد بین هیفده تا پنجاه سال به این سایت بروند و ثبت نام بکنند برایشان همه چیز پست می‏شود. آزمایشی بدون درد و هزینه و نتیجه‏ای سرنوشت ساز. این درد مشترک را باید فریاد زد. نتیجه آزمایشات در بانک اطلاعات ذخیره می‏شود و چه بسا برای دهها نفر دیگر زندگی به ارمغان بیاورد.

دوستان عضو شبکه‏های فیس بوک، لینک گذاری، نشریات و رادیو تلویزیون همیشه در این موارد اثر گذار بوده‏اند. حتم دارم توجه اینبارشان هم تفاوت بزرگی به وجود خواهد آورد.

***********

***********

***********

خلاصه نامه دریافتی از خانم ساناز دوست خانوادگی این خانواده:

دست نياز يک مادر دردمند برای نجات فرزند جوان‏اش

پژمردن یک شاخه گل نشانی از غفلت ماست

 نتیجه‏ی خاموشی من و تو و آدمک‏هاست

پسرم تایماز، که 14 سال و 8 ماه دارد، برای زنده ماندن‏اش بیش از 3 سال و نیم است که با سرطان خون می‌جنگد. پسری که می‌گوید: “مامان! من نمی‌خوام بمیرم! می‌خوام سالیان سال زنده باشم و فوتبال بازی کنم. می‌خوام بزرگ بشم برم توی یکی از بهترین باشگاه‌های فوتبال بازی کنم”.
این عشق زیبای زنده ماندن و تلاش برای ادامه‏ی حیات و علاقه‏ی بی‌نهایت‏اش به فوتبال، تنها سرمایه‌های او در این جدال سخت هستند.

 تایماز برای زنده ماندن  احتیاج فوری به پیوند مغز استخوان دارد. شمایی که این مطلب را می‌خوانید می‌توانید ترس و وحشت از مرگ را برای این نونهال به عشق و امید تبدیل کنید.
متأسفانه، طبق آمار، تعداد داوطلبان اهداکننده‏ی مغز استخوان که از میان ما ایرانیان و اقوام نزدیک به ما در لیست‏های مربوطه ثبت نام کرده‌اند، بسیار کم است. بیایید تا با یاری یکدیگر، این آمار را تغییر دهیم، و با اهداء زندگی به یک فرد نیازمند، معنای واقعی عشق را دریابیم.
با این که مدت زیادی است در بیمارستان‏های تورنتو کار می‌کنم و بیماران بی‌شماری را دیده‌ام، هرگز فکر نمی‌کردم بختک بیماری بر خانواده‏ی من هم سایه بیندازد و پسر سالم و ورزشکار من را به کام سرطان صعب العلاج خون بکشاند. کارم به جایی رسیده که هر روز صبح که از خواب بیدار می‌شوم، خدا را شکر کنم که یک روز دیگر پسرم را در کنار خودم دارم!
تایماز و تایمازهای بسیاری چشم به راه محبت و انسانیت شما هستند. چه بسا شما خوانند‏ه‏ی عزیز، تنها امید زندگی ما باشید. از همه‏ی شما عاجزانه تمنا داریم، اگر در توان‏اتان هست، در بانک جهانی مغز استخوان و سلول بنیادین ثبت نام کنید و تمام فامیل و دوستان و آشنایتان را هم به این کار تشویق نمایید. هیچ لذتی در دنیا بالاتر از نجات یک زندگی و عشق و امید دادن به یک انسان نیست.
قادر نیستیم واژه‌ای را که بتواند عمق سپاس ما را از تک تک شما بیان دارد بیابیم. فقط بدانید که چشمان زیبای این پسرِ نوجوان و دل دردمند مادر و پدرش منتظر و پذیرای کمک شماست.

بنی آدم اعضای یک پیکرند

 که در آفرینش ز یک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار

 دگر عضوها را نماند قرار

تنها در عرض چند دقیقه با یک آزمایش ساده‏ی بزاق دهان، می‌توانید در لیست اهداکنندگان مغز استخوان و سلول بنیادین ثبت نام کنید تا در صورت سازگار بودن، به یاری تایماز یا بیماران دیگر بیایید.

برای کسب اطلاعات بیشتر می‏توانید با این سازمان که متولی  امر ثبت نام اهداکنندگان در کانادا است به طرق زیر تماس بگیرید.

18882DONATE

(1-888-236-6283)

ایمیل: [email protected]

متخصصین گروه ایرانی حمایت از بیماران سرطانی (ICSG) شماره تلفن 9037-237 (905) یا آدرس ایمیل برای راهنمایی و پاسخ به پرسشها:

[email protected]

*********

*********

تماس مستقیم با خانواده از طرق زیر امکان پذیر هست:

شماره تماس با والدین تایماز:

الهام: 9459-931-416

علی:5487-298-647
[email protected]

در ونکوور خانم ساناز:

604-288-0913


کورد ِ تجزیه طلب …؟

Posted by balouch On August - 26 - 2011

یک دقیقه فکر کنیم. چطور است که هیچ خبری که توسط جمهوری اسلامی انتشار پیدا می‏کند قبول نمی‏کنیم بجز خبرهایی که در مورد کوردها، عرب‏های خوزستان و بلوچ ها انتشار می‏دهند؟

مهشید راستی در وبلاک زنانه‏ها با این سئوال شروع می‏کند اما فکر کرده‏اید! برایتان جواب دارد. اینجا کلیک   و سپس ملاحظه بفرمایید


مشتری هالو

Posted by balouch On August - 26 - 2011


چمهوری اسلامی از روسیه به دلیل امتناع از تحویل موشک‌های اس 300 به “دادگاه بین المللی کیفری” شکایت کرده است. وزارت امور خارجه روسیه از این عمل جمهوری اسلامی اظهار شگفتی کرده است. من که حتی وزیر امور خارجه خاش هم نیستم از این عمل اظهارشگفت زده‏گی می‏کنم و حتم دارم خود دادگاه بین‏المللی کیفری هم شگفت زده شده است. حالا شگفت زدگی به کنار فرض کنیم دادگاه بر اثر همین شکایت، بلافاصله همین فردا تشکیل شد و متهم هم حاضر شد و قاضی هم قبل از صلوة ظهر حکم داد که متهم واقعاً مجرم است. با کر کر خنده‏های متهم کنونی و مجرم آن زمان چه کنیم؟ از قدیم گفته‏اند یا نکن با پوتین معامله یا هی پول بده و از جنس خبری نیست. همین یک قلم جنس کوچولو تاسیسات اتمی بوشهر را ببینید که چند لا پهنا فروخته‏اند و کو تا راه‏اندازی بشود. یکی از این نظام ولایی الهی آسمانی بپرسد موشک اس 300 به چه دردش می‏خورد. کسی که به تو موشک اس 300 می‏فروشد حتمن خودش و دوستانش موشک اس هزار دارند. من فکر کنم وزارت خارجه روسیه که گفته شگفت زده شده دروغ گفته به نظر من آنها از دست این مشتری هالو روده بر شده‏ند از خنده.


تفکیک جنسیتیِ کودکان

Posted by balouch On August - 25 - 2011

در بخش‌نامه‏ی جدید وزارت آموزش و پرورش تاکیده شده است: اختلاط نوآموزان دختر و پسر در کلاس‌های پیش‌دبستانی ممنوع است.

باید هم ممنوع بشود فکرش را بکنید پسر بچه چهارساله یکهو به همکلاس دخترش که پنجسال دارد بگوید: خواهر مدادتراش‏ات را بده! چه می‏ماند از دین و ایمان؟ فکر می‏کنید دختر بچه‏های پنج ساله کم ورپریده هستند؟ حالا اگر فقط از همکلاسی‏های پسر  پاک کن می‏خواستند کراهت شرعی نداشت. چرا که کلمه پاک در آن هست و همان باعث تطهیر است و خداوند هم بخشنده و مهربان است اما چه تضمینی هست که دخترک  یکهو بر نگردد و از پسربچه، مدادش را طلب نکند؟!

شیطان ملعون که کوچک و بزرگ سرش نمی‏شود. شرع هم که با کسی شوخی ندارد. بی حیایی هم که شاخ و دمب ندارد.حتمن که نباید خیار چنبر بخواهد تا وزارت آموزش و پرورش اقدام کند. روایت داریم که: عجلو فی‏العلاج‏الخاک برسری قبل‏الوقوعها


جک لیتن

Posted by balouch On August - 24 - 2011

سیاستمداری که پاک و شفاف زندگی کرد. از نزدیک صحبت کردن محکم و مصمم‏اش را شنیدم و خنده‏ها و رفتار دوستانه‏اش را دیدم. در تمام این سال‏ها یک مخالف جدی باقی ماند. مبارزی بود که سخت به دنبال رسیدن به قدرت بود اما برای رسیدن به آن به باورها و پرنسیپ‏های خود پشت پا نزد. او از آن دسته از رهبران کانادایی بود که دوست داشت کانادا در جهان به عنوان کشوری حامی صلح شهرت بیابد. در انتخابات اخیر کانادا حزب خود را به پیروزی باور نکردنی‏ای رساند. جک لیتن در اوج شهرت و قدرت همواره «جکـ» ماند. موقع مرگ هم ارتحال نکرد، به دور از جنجال و هیاهو در میان افراد خانواده‏اش در آرامش مرد. او از دومین سرطان خود اطلاع داشت و در مورد آن حرف می‏زد. وقتی از مردن حرف می‏زد می‏خندید. نامه‏ای از خود باقی گذاشته که شاید ترجمه‏اش کردم. از مرگ‏اش افسرده شدم. درود بر او و در آرامش بخوابد.


سقوط جناب سرهنگ

Posted by balouch On August - 22 - 2011

 معمر قذافی یا سقوط کرده یا با آن فاصله‏ای ندارد. دیوانه خطاب کردن او با توجه به رفتارهای نامتعارف‏اش پذیرفتنی به نظر می‏رسد اما من این مهم را به تاریخ وامی‏گذارم.

 آنچه که امروز مهم است، اسبی است که او را برداشت و به وادی دیکتاتوری برد. به هر دلیلی که کسی گلوی ملت خود را  بفشارد (حتی به دلیل بیرون آمدن از یوغ استعمار انگلیس)  آن ملت، خطر برگشت به نقطه‏ی آغاز را به جان خواهد خرید و به جان آنکس خواهد افتاد.

 با یک و نیم میلیون بشکه نفتی که روزانه لیبی تولید می‏کند مگسان زیادی را می‏شود دید بر گرد شیرینی.

 خداوندِ صلح، آرامش ببارد بر ملتِ ستم کشیده‏ی لیبی.




VIDEO

************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** *************

TAG CLOUD

Activate the Wp-cumulus plugin to see the flash tag clouds!

There is something about me..

    Activate the Flickrss plugin to see the image thumbnails!