در پی کمپین جدید زنان عربستان سعودی برای داشتن اجازه رانندگی، شیخ صالح اللحیدان، یکی از روحانیون عربستان سعودی میگوید که رانندگی به تخمدانهای زنان آسیب میرساند. سئوال اینجاست که وقتی رانندگی به تخمهای آویزان هیچ شیخی تا حالا آسیب نرسانده چطور به تخمدانهایی که مثل نارگیل آویزان نیستند آسیب میرساند؟
به گفته این شیخ زنانی که رانندگی بکنند نوزادن معلول به دنیا میآورند. حالا اگر این شیخ از اول به دنیا آمدن تا آخر عمرش در روستای خود مانده بود آدم زیاد به او ایراد نمیگرفت، الحمدلله دوستان سعودی به برکت پول فراوان «نفت دادی» شب و روز ولویِ خیابانهای دنیا هستند. اگر حرفِ مفت ایشان سر سوزنی به فرمایش نزدیک بود همۀ ساکنین اروپا و آمریکا حالا باید معلول بودند. به این شیخ که حتماً به مرکز خود و به شعاع «روستا دنیا»یِ خود محترم هم هست توصیه میکنم موقع اظهار فضل، علم و مشتقاتش را به حال خود رها کرده بیشتر به روایت و اینگونه چیزها که حیطۀ دانشی ایشان هست بسنده کنند. حکم و فتوا بدهند تأثیر بیشتری دارد. فرمایشات علمی که بفرمایند میترسم خدای نکرده یکی جسارت بکند و بگوید مزخرفات میفرمایند.
قسمت آخر فرمایش ایشان که فرمودهاند:
زنان فقط در صورتی میتوانند رانندگی کنند که در بیابان باشند و همسرشان مجروح شده باشد. بسیار بسیار اثر گذارتر است. چون هم شرعی مینماید هم راهی جلوی پای زنانی که علاقه دارند رانندگی کنند باز میکند. زخمی کردن شوهر با دو گردالی آویزان کاری ندارد. رانندگی هم شرعی میشود، تخمدانها هم آسیب نمیبینند.
حالا اگر شد و توانستند این را هم به صورت روایتی بفرمایند دیگر بهتر. مثلاً بفرمایند نقل است از شیخ فلانی ابن تراکتور که گفت زنان فقط در صورتی میتوانند رانندگی کنند که ایستاده باشند و به تخمدانهای آنها آسیبی نرسد.
فتحیمحمد نقشبندی، امام جمعه راسک به همراه ۱۰ تن دیگر در ۲۲ فروردین ماه ۹۱ به اتهام قتل مولوی جنگی زهی بازداشت شد.
وی در تمام طول بازداشت و مراحل دادگاه منکر هرگونه اطلاعی از قتل شده بود. فتحیمحمد نقشبندی هم اکنون در بند قرنطینه زندان مرکزی زاهدان نگهداری میشود و گزارشهای زیادی از آزار و اذیت و شکنجه او و همراهانش در مدت بازداشت منتشر شده است.
همسر مولوی نقشبندی از وضعیت زندانیان اهل سنت بلوچ به شدت ابراز نگرانی کرده و با نوشتن دادنامهای برای مجامع حقوقی و سازمان ملل و احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل خواستار یاری آنها برای آزادی همسر و فرزندش شده است.
در زیر متن نامه مولوی نقشبندی از زندان به نماینده رهبری در سیستان و بلوچستان را بخوانید
بسمه تعالی
حضرت آیت الله العظمی سلیمانی نماینده محترم مردم استان س. ب در خبرگان رهبری و نماینده مقام معظم رهبری در امور اهل سنت استان و امام جمعه معظم زاهدان:
ضمن عرض سلام و ارادت و دعای طول عمر با عزت برای ساحت رفیع مقام معظم رهبری و حضرتعالی، حتما مستحضرید از مورخه ۲۲-۱-۱۳۹۱ اینجانب فتحی محمد نقشبندی امام جمعه مسجد راسک و همچنین دامادم فقیر محمد رئیسی فرد از مورخه ۱۸-۱۲-۹۰ و پسرم حافظ عبدالغفار نقشبندی سرباز وظیفه نهاد رهبری از مورخه ۲۵-۲-۹۱ پس از ترور شهیدان مولوی جنگی زهی و کوهساری به اتهام واهی و مغرضانه وزارت اطلاعات تحت عنوان آمریت و تشکیل تیم تروریستی و محاربه با نظام اسلامیمان مواجه و بازداشت و تا مورخه ۲۶-۶-۹۲ در حادترین شرایط معیشتی در بازداشتگاه اطلاعات زاهدان بوده و بقرار اطلاع مع الاسف قبل از صدور حکم و پس از اخذ اعتراف زور و تهیه فیلم و بازسازی صحنه از بعضی از متهمین در رسانههای رسمی و مراسمات آن را پخش و فضا را مسموم کردهاند که خوشبختانه در جلسات مکرر دادگاه کلا توسط متهمین فقره مردود و رد و در دفاعیات تنظیمی از جانب وکلاء محترم نیز فاقد اعتبار و غیر موجه و تحویل دادگاه جهت صدور رای شدهاند و به لطف ایزدی از مورخه ۲۶-۶-۹۲ به زندان مرکزی زاهدان همگی منتقل و در خدمت دوستان خدمتگذار قرار داریم و در انتظار صدور حکم از سوی دادگاه محترم شعبه اول انقلاب میباشیم لذا با عنایت به شناخت حضرتعالی نسبت به بنده و خدمات قبل و بعد انقلاب اسلامی و تقدیم شکوائیه کتبی و شفاهی مکرر قبلی و زمان آزادی در خصوص عداوت بعضی از افراد اداره اطلاعات به خدمت جنابعالی و تقاضای حل و فصل و وساطت آنحضرت تقدیر بر تدبیر غلبه و فرصتی حاصل نشد تا اینکه منجر به دستگیری و اتهام کذایی شدم. امیدوارم در صورت صلاحدید نسبت به تبرئه و آزادی همه، دستورات و توصیههای لازم را در حق مظلومان و بیدفاعان صادر و موجبات امتنان را مضاعف خواهند نمود.
با سلام مجدد و دعای خیر
فتحی محمد نقشبندی
از بازداشتگاه زندان مرکزی زاهدان
آقای ظریف در فیس بوکش پرسیده است “چرا برخی در تهران این سفر و این مکالمه را که خاری در چشم بدخواهان ایران و اسلام و انقلاب است، با این حرکات نسنجیده زیر سؤال می برند.”
آخیش این پسرک ساده و بی گناه که تازه پا به ایران گذاشته چقدر معصوم است. آدم دلش برایش کباب میشود. خوب حق دارد پسرکِ بی گناه. این که خبر ندارد آیتالله خمینیای آمد. شاه را ملعون خطاب کرد. تا لب قبر به دنبالش میدوید که خودش بگیردش و بدهد به جای عزرائیل، عزرائیل خودش او را خفه کند. از کجا بداند دانشجویان پیروی خط امام ریختند به سفارت آمریکا و آن کردند که هیچ وحشیای به کسی روا نمیدارد. دلیل نمیشود که خبر داشته باشد از بسیج. از سابقۀ شعار مرگ بر آمریکا. به قیافهاش نگاه کنید. کافی است همین ریش پرفسوری را بتراشد طفل چهارسالهای بیشتر که نیست. چه خبر دارد از سردار نقدی و بسیج و داوطلبین انتحاری برای حمله به منافع آمریکا. من و شما ممکن است یادمان باشد شاخ و شانه کشیدنهای شش ماه قبل حضرت رهبر برای آمریکا را اما نباید توقع داشته باشید وزیر امور خارجه این چیزها یادش باشد. خیلی کار بدی کردند این «برخیها» که به این سرعت نمیتوانند چرخش قهرمانانه داشته باشند. برای همین است که ملت همیشه کلاهش پس معرکه است و همیشه بدبخت است. نمی تواند خودش را به سرعت به روز کند و نان را به نرخ روز بخورد.
جناب ظریف شما خودتان را ناراحت نکنید پسر خوب! کارتان را بکنید.
نامه تکاندهنده پدری که یک فرزندش را اعدام کردند و فرزند دیگرش در انتظار اعدام بسر میبرد
دادنامه آقای محمد رضا ریگی به دبیر کل سازمان ملل، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل و عفو بین الملل که یکی از فرزندانش عبدالباسط ریگی بخاطر فعال اینترنتی بودن در زندان زاهدان به دار آویخته شد و فرزند دیگرش به نام عبدالواهب ریگی که در سن نوجوانی دستگیر شده و در حال حاضر در زندان زاهدان در انتظار اجرای حکم اعدام بسر می برد جهت ارسال به مراجع فوق و انتشار در رسانه ها در اختیار فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران قرار داده شده است. متن نامه به قرار زیر می باشد:
به نام خداوند عادل و عدل گستر،
اینجانب محمد رضا ریگی پدر قربانی راه آزادی عبدالباسط و زندانی عبدالواهب، پدری که با تمام آرزو پر وبال خود را برای پیشرفت و ترقی فرزندانش می گستراند تا شاید روزی فرزندانش را در اوج کمال ببیند.
غافل از اینکه طوفان ستم و دست به ناحق روزگار برای آزاد زندگی کردن آنها و زیر چتر کسی نرفتن به سلول های مخوف حاکمان جور زمان برده و پر و بال آزادی و آزادگی آنها را شکسته و دیگری را پرپر نموده ،به راستی عبدالباسط و عبدالواهب در سلولهای مخوف وزارت اطلاعات به تاوان کدامین گناه برده شدند؟ و عبدالباسط به کدامین گناه کشته شد؟ به کدامین گناه طناب بر گردنش آویختند؟ و به کدامین گناه درختی که امید نشستن زیر سایه اش را داشتم از ریشه بر کنده شد؟
میدانم چون هزاران پدر دیگر که فرزندانشان قربانی شده اند فریادم به جایی نمیرسد چرا که خود در این مدت که برای پیگیری اعتراضم به حکم اعدام برای فرزندانم به نزد مسئولان ذیربط می رفتم متوجه این امر شدم که صحبت با آنها جز آب کوبیدن در هاوان نیست.
گویا آنها پرونده ها را از قبل نوشته اند و با دستگیری امثال فرزندانم و مجرم قرار دادن آنها پرونده ها را تکمیل می نمایند.
من به جرات به خدا قسم می خورم که آنچه به عبدالباسط و عبدالوهاب نسبت داده شده است دروغی بیش نیست و خود آقایان زمانیکه در اعتراض به حکم فرزندانم از آنها مدرک خواستم گفته هایشان را مدرک خوانده و چیز دیگری برای اثبات ادعایشان نداشتند.
ودر آخر این پدر ستمدیده و داغدار از سازمان ملل و سازمان عفو بین الملل و از تمامی سازمانهای حقوق بشری و خصوصا گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد آقای احمد شهید تقاضا دارم پیگیر قتل و اعدام به ناحق عبدالباسط شوند و مگذارند خون آشامان دیگر فرزندم را که در چنگال آنها است را از من بگیرند.
محمد رضا ریگی
مهرماه ۱۳۹۲
گزارش فوق به سازمانهای زیر ارسال گردید
دبیر کل ملل متحد
کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد
مسئولین زندان رجایی شهر از ساعت ۱۱ صبح امروز سعی در انتقال تمام ۲۶ زندانی اهل سنت محکوم به اعدام زندان رجایی شهر به قزلحصار دارند. زندانیان در مقابل این تصمیم مقاومت کردهاند.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، از ساعت ۱۱ صبح امروز به دو تن از زندانیان اهل سنت سالن ۱۰ زندان رجایی شهرکرج بنامهای ماموستا کاوه ویسی (خالد منصور بلاغی) و مختار رحیمی که حکم اعدام در پرونده خود دارند اطلاع داده شد که باید با کلیه وسایل جهت انتقال به زندان قزلحصار آماده باشند.
یکی از زندانیان عقیدتی این زندان به گزارشگر هرانا گفت: “مسئولین ابندا اعلام کردند کاوه ویسی و مختار رحیمی را میخواهند انتقال دهند. وقتی ما در مقابلشان مقاومت کردیم به ما گفتند اسامی انتقالیها ۲۶ نفر است و قاضی مقیسه دستور این نقل و انتقال را صادر کرده. مسئولین حتی تهدید کردند در صورت لزوم از زور استفاده خواهند کرد.”
وی در خصوص علت مخالفت با انتقال این زندانیان گفت: “در دی ماه سال ۱۳۹۱ نیز ۱۰ نفر از زندانیان اهل سنت رجایی شهر که حکم اعدام داشتند را به اسم انتقال به زندان سنندج به زندان قزلحصار منتقل کردند. ۶ نفر از ایشان در تاریخ ۷ دی ماه همان سال اعدام شدند و مابقی نیز در انتظار اجرای حکم هستند. ما به مسئولین اعلام کردهایم که اگر میخواهید اعداممان کنید، همینجا این کار را بکنید.”
اسامی برخی از کسانی که جهت انتقال به زندان رجایی شهر فراخوانده شدهاند عبارت است از: کاوه ویسی، طالب ملکی، بهروز شاهنظری، مختار رحیمی، محمدیاور رحیمی، بهمن رحیمی، شهرام احمدی، محمد غریبی، پوریا محمدی، عالم برماشتی، آرش شریفی، عبدالرحمان سنگانی، فرزاد شاهنظری، وریا قادریفرد.
پاسخ فردوسی به روحانی که در اجلاس سازمان ملل (UN) بیتی از شاهنامه در نطقش گنجانید.
شنیدم فریدون صاحب کلید
به تالار (یو.ان) بیامد پدید
بچسباند بر هم در و تخته را
به هسته هلو زد زغال اخته را
سخن گفت از صلح و نیز از ترور
که این یک چطور است و آن یک چطور
پس آنگه بیان را به اوجش رساند
یکی بیت زیبای شهنامه خواند
«بکوشید نیکی به کار آورید – چو دیدید سرما بهار آورید»
———————————
من اول ز کارش شدم شادمان
ز نام فریدون دلم شد جوان
ولی بعد دیدم که آن، پوشش است
به امنیتی کاریش کوشش است
پس اینک بگویم که روحانیا
تورو حضرتعباس کوتاه بیا
مخوان شعر فردوسی پاکزاد
بتو هیچکس این اجازه نداد
ترا من فریدون نه بشناختم
چه شد آن فریدون که من ساختم
فریدون من ضد ضحاک بود
نه در خدمتش مثل دلاک بود
فریدون من با بدی بود بد
نه همدست بودی به بشار اسد
تو حالا برای فریب عوام
پس از آنهمه کشتن و قتل عام
دم از نیکی و مردمی میزنی
بنازم به گوزت که خوش باسنی
کلام تو گوز است ای پهلوان
رها گشته در مارکت مسگران*
تو ای یکه آخوند امنیتی
کجا باشدت جز بدی نیتی
تو بیچاره نیکی چه دانی که چیست
در انبان تو جز بدی هیچ نیست
اگر یادت آید ز کشتار شصت
تو هم داشتی در جنایات دست
تو با آن امام جنایت شعار
تو با رهبر ناقص نابکار
تو با هاشمی، خاتمی، موسوی
نمودید باند جنایت قوی
کنون گر رسیدی به کاخ ملل
وز آنجا اگر بگذری تا زحل
مپندار گشتی عوض ای حسن
ببین تا چه گفتم به شهنامه من:
«درختی که تلخ است وی را سرشت»
«گرش برنشانی به باغ بهشت»
«ور از جوی خلدش به هنگام آب»
«به بیخ، انگبین ریزی و شهد ناب»
«سرانجام گوهر بکار آورد»
«همان میوهٔ تلخ بار آورد»
پس اکنون تو ای جانی نابکار
غلط کن، بزن جا، درش را بذار
———————-
* اشاره به ضرب المثل «لاف در غریبی، گوز در بازار مسگران» (که هچکدامش لو نمیرود.)
آقای رئیس، آقای دبیرکل، عالیجنابان، خانمها و آقایان
جهان ما جهان تلخ و شیرینی است.
تلخی آن، خر تو خری منطقهای و جهانی هست. اگربگویید مسبب منطقهای آن ما هستیم. ما هم میگوییم مقصر جهانی آن شما هستید.
شیرینی آن هم همین انتخابات اخیر است و انتخاب شدنِ «شخص شخیص بنده». که به کوری چشم شما سی و خوردهای سال است طی انتصاباتی انتخابگونه صورت میپذیرد.
آقای رئیس، خانمها و آقایان
مقداری انشاء و لفظ قلم و حرفهای کج و معوج و تو در تویِ بی معنیِ دهن پر کنِ بسیجی کش… آی هوار. آی داد. آی بیداد که شما نظامی گری میکنید و از ابزارهای نظامی و خشن برای انقیاد دیگران استفاده میکنید. همانا این نمونۀ ناکارآمدی از تداوم کنشهای کهنه در شرایط نوین است.
اگر ما همین کارها را سالهاست در کشورمان میکنیم به شما چه ربطی دارد؟ مگر شما ولی فقیه دارید که میخواهید آن را در جهان انجام دهید؟
کارهایی که شما در سطح جهان میکنید همگی ضد صلح، ضد امنیت، ضد کرامت انسانی و ضد آرمانهای بشری میباشند.
به انقلاب ما نگاه کنید از اعدامهای انقلابی مدرسه رفاه بگیرید بیایید تا قتل ستار بهشتی، کدامشان ضد صلح، ضد امنیت، ضد کرامت انسانی و ضد آرمانهای بشری بوده است؟ ما هیچی نمیگوییم خجالت بکشید. درست است که ما نرمش قهرمانانه میکنیم اما شما نباید دست به یکسان سازی جوامع و تعمیم ارزشهای غربی به عنوان ارزشهای جهانی بزنید.
از ما یاد بگیرید مگر ما انقلاب خود را به جهان صادر کردیم؟ مگر ما در کشور خودمان ارزشهای مکتبی خود را به خورد پیروان همۀ ادیان و مذاهب میدهیم و دست به یکسان سازی مدارس دینی آنها میزنیم؟
چرا فرهنگ جنگ سرد را حفظ کردهاید و دو اردوگاه جهانی«مای برتر» و «دیگران دونتر» درست کردهاید؟
حالا خوب است ما هم در کشور خودمان دست به تقسیمبندی «خودی» و «غیرخودی» بزنیم؟
باز هم انشاء، جفتکوارو، کله معلق، خرغلت، قلمفرسایی به سبک نوجوان بسیجی، ذکر مصیبت و زدن به صحرای کربلا… اهای بدانید و آگاه باشید که جمهوری اسلامی نه فقط تهدید نیست، بلکه در آرمان و عمل، پیوسته منادی صلحِ عادلانه و امنیت همه جانبه بوده است!
باور ندارید به مرکز کشور ما و به شعاع دنیا ببنید کجا ما کِرم ریختهایم؟
آقای رئیس،خانمها، آقایان
هیج جای جهان وضعش به اندازۀ وضعِ همین جاهایی که سر ما آنجاست و آمریکا هم نمیگذارد سر ما آنجا باشد خانمانسوزتر نیست. بعد هی گیر میدهند به بمبهای کنار جادهای که افغانستان را به هم ریخت. هی گیر میدهند به مقتدا صدر که میآید پیش ما و برمیگردد. هی گیر میدهند به طفلکی حسن نصرالله بیچاره. هی عکس و فیلم از سپاه قدس در سوریه پخش میکنند.
در صورتیکه تروریزم و کشتن انسانهای بی گناه، اوج افراط و خشونت است. اگر از سعیدی سیرجانی و فروهرها و فرخزاد و دکتر بختیار نمیپرسید، بروید از همین کشتههای اخیر کمپ اشرف بپرسید. درست است که ما نتوانستیم قاتلین اینها را در بیکرانِ ادارۀ اطلاعات و امنیت خود گیر بیاوریم اما از سازمان ملل متحد و شورای امنیت توقع داریم قاتلین دانشمندان هستهای ما را که در روز روشن در قلب پایتخت ما ترور شدند و ما بلافاصله قاتلین آنها را دستگیر و اعدام کردیم، در یک وجب کرۀ خاکی دوباره پیدا کرده به سزای اعمال ننگیناشان برسانند.
و اما دو کلمه هم در مورد تحریمها که کاغذ پاره بودند و به نفع ما بودند و باعث خودکفایی ماشدند بگویم که خیلی غیر عادلانه و خشونت آمیز بودند.
آقای رئیس، خانمها و آقایان
جان من بیایید همۀ شما پیرو ولایت فقیه بشوید و قال قضیه را بکنید. خودم شخصاً به شما کلید میدهم. در اوایل انقلاب ما کلید را به کودکان و نوجوانانی که به جبهه میرفتند میدادیم. چون آنها خیلی کوچولو بودند ما هم کلیدهای کوچولو به آنها میدادیم، اما حالا من با کلید بزرگ برای بزرگسالان آمدهام. کلید نمیخواهید حداقل بیایید تا ما شما را مدیریت بکنیم. از امید و اعتدال میتوان همۀ چالش ها را مدیریت کرد. چالشی نیست که شما بگذارید وسط و ما نتوانیم به آن بگوییم: بزک بزک نمیر که بهار میآید… بقیهاش را هم که همۀ شما فوت آب هستید.
امید، بی تردید یکی از بزرگترین نعمتهای خداوند مهربان به همۀ انسانهاست. شما سالیان درازی است که نظام ما را دیده بودید. رئیس جمهورهایش را هم دیده بودید. از ورنی پوشِ خندان تا اخمالوی کاپشن پاره. نطقها را هم دیده بودید. ولی چی؟ امید داشتید و این جا نشستید و این سخنرانی مرا که آخرِ اعتدال بود گوش دادید.
اتفاقاً مردم ایران هم در انتخابات اخیر امید داشتند و برای همین به… اینجا کلیک کنید و بقیه را در سایت شهرگان بخوانید
آخیش چقدر دل آدم میسوزد این علاقۀ حسن روحانی را برای دکتر شدن میبیند. طفلک کاش از اول زیاد بلند پروازی نمیکرد و میرفت از سوریه یا سومالی یا جایی که حداقل بشود به عربی یک دکترای کوفتی گرفت این کار را میکرد. من حیرت میکنم که چرا حجةالاسلامهایی که اینقدر مهندسیشان خوب هست، هیچ کدامشان علاقهای به مهندس شدن ندارد اما همه پر پر میزنند برای دکترا. خوب پدر جان اگر یک پدر روحانی از انگلیس آمده باشد تهران و دکترای حقوق گرفته باشد بعد برای گفتن یک جملۀ فارسی، چهار برابر یک مرغ که تخم میگذارد زور بزند و بدنش را کیش و قوس بدهد چطور میتوانیم مدرک دکترایش را قبول کنیم؟
دمِ کریستیان امانپور گرم. کریستیان جان اگر گذرت از کوکیتلام افتاد زنگی بزن برویم «نان داغ، کباب داغ» دو سیخ کباب با نان سنگک حلال دعوتت کنم. تو چطور موفق شدی روی عمامهای به آن بزرگی کلاه بگذاری و راضیاش کنی با یک جمله خط بطلانی بر مدرک دکترای حقوقش بکشد؟
عده قابلتوجهی از زندانیان اهل سنت در زاهدان و زندان رجاییشهر در کرج را خطر اعدام تهدید میکند. علاوه بر نهادهای بینالمللی، علمای سنی کشور نیز از مقامات خواستهاند به این اعدامها پایان داده شود.
مولانا عبدالحمید، امام جمعه اهل سنت در زاهدان و حسن امینی، حاکم شرع مردمی کردستان در سنندج، با نوشتن نامه به رهبری و روسای ۳ قوه خواستار لغو حکم اعدام ۲۶ تن از جوانان کرد در زندان رجاییشهر شدند.
مولانا عبدالحمید در این رابطه خواستار مداخله رهبری شد. وی در بخشی از این نامه، که در ۲۸ شهریور ۱۳۹۲ به دفتر آیتالله خامنهای ارسال شد، نوشته است: «به هر نحوی که صلاح میدانید از اعدام این افراد جلوگیری فرمایند؛ زیرا اعدام این جمع اثرات منفی در داخل و خارج کشور به جا میگذارد.»
حسن امینی، حاکم شرع مردمی کردستان نیز در نامه خود خطاب به “مدیران درجه اول مملکت” خواستار الغای حکم اعدام زندانیان اهل سنت شد.
منابع خبری اهل سنت در روز یکشنبه ۳۱ شهریور از تجمع خانوادههای زندانیان اعدامی کرد در جلوی دادگستری تهران نیز خبر دادند.
خطر اعدام زندانیان اهل سنت بلوچ در ایران
“کمپینمعترضین به دستگیری مولوی نقشبندی” از برگزاری دادگاه این روحانی بلوچ خبر داده است. نقشبندی به مناسبت ترور مولوی مصطفی جنگیزهی، روحانی اهل سنت در راسک (۳۰ دی/۲۰ ژانویه) دستگیر شد. نقشبندی در دادگاه خود را بیگناه دانست و گفت که اعترافات او زیر شکنجه انجام گرفته است.
حبیبالله سرباز، فعال مدنی که در ارتباط با اهل سنت ایران فعالیت میکند به دویچه وله میگوید: «در بلوچستان خطر اعدام ملکمحمد آبادیان از نزدیکان نقشبندی و ۳ تن از فرزندان وی وجود دارد. یکی از دامادهای نقشبندی، فرزند نقشبندی و دو تن از ملازادهها هم هستند که جزو خانواده بسیار معروفی در بلوچستان به شمار میآیند، در معرض خطر اعدام قرار گرفتهاند.»
این فعال مدنی بلوچ تاکید میکند آقای نقشبندی بیگناه دستگیر شده است و حتی خانواده جنگیزهی به دادگستری نامه نوشتند و خواستار آزادی نقشبندی و نزدیکان وی شدند.
نامه وکیل زندانیان اهل تسنن
“کمپین فعالان بلوچ” نیز گزارش داده است که وکیل زندانیان اعدامی اهل سنت در زندان رجایی شهر کرج که حکم اعدام آنها صادر شده است در روز شنبه ۳۱ شهریور در اعتراض به حکم اعدام موکلین خود نامهای توضیحی به مجامع حقوقی و سازمانملل نوشته است.
کمپین “فعالان بلوچ” از قول این وکیل آورده است که اتهام موکلین او طبق ماده ۱۳۸ نمیتواند “محاربه” باشد چون آنها هیچگاه دست به اسلحه نبرده و هیچ اقدامی در سلب آزادی و امنیت مردم مرتکب نشدهاند.
وکیل زندانیان اهل سنت ادامه میدهد، اقرار موکلین او در اداره اطلاعات زیر فشار شکنجههای روحی و جسمی صورت گرفته و متهمین در جلسه دادگاه تمام اتهامات وارده به خود را انکار کردند. وکیل زندانیان اعدامی اهل سنت در نامه خود همچنین توضیح میدهد که بر اساس اصل ۳۸ قانون اساسی اعمال هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار و کسب اطلاعات ممنوع است.
این وکیل دادگستری در پایان نامه خود نوشته است فقط در روز برگزاری دادگاه، بدون اینکه اجازه دفاع از موکلین خود را در برابر قاضی داشته باشند، آنها را دیده است و تا کنون اجازه ملاقات با موکلین خود را نداشته است.