Abdol Ghader Balouch – عبدالقادر بلوچ

Official blog of Abdol Ghader Balouch

Archive for October, 2008

عمو و بچه‏ها

Posted by balouch On October - 24 - 2008

دو دختر چهارساله را نشانده‏ام توی ماشین که برسانم خانه‏اشان. با هم بر سر خوشگلی بحثشان شده. از من می‏پرسند که کدامشان خوشگلتر است. جواب می‏دهم: من. یکی می‏گوید پسرا که خوشگل نمیشن. دیگری بی تعارف می‏گوید: تو خوشگل نیستی. ادای گریه کردن را در می‏آورم. اولی می‏گوید شوخی کرده و من خوشگلم. دومی با او مخالفت می‏کند و تأکید دارد که خوشگل نیستم. من صدای گریه‏ام را بلند‏تر می‏کنم. اولی به دومی با اعتراض می‏گوید: ببین چکار کردی، داره گریه می‏کنه. دومی سکوت می‏کند. من به گریه‏ام ادامه می‏دهم و از آینه نگاهشان می‏کنم. اولی با لب و لوچه‏اش شکلکی برای دومی در می‏آورد. دومی بعد از لحظه‏ای می‏گوید: عمو گریه نکن. ترو می‏برم دُتکر خوشگلت کنه!


رنجی که ما می‏بریم

Posted by balouch On October - 24 - 2008

مسئول كانون قرآن اداره تبليغات اسلامي ايرانشهر گفت: سيستان و بلوچستان از كمبود امكانات آموزشي قرآن رنج مي‌برد.
تازه من می‏دانم که چرا من یا هیچ بلوچی را در سیستان و بلوچستان «مسئول» کانونی نمی‏گذارند. منِ احمق تا همین الآن فکر می‏کردم سیستان و بلوچستان از عواقب طوفان گونو بیشتر از حفظ قرآن رنج می‏برد! نا امید نشوید، در این استان یک عده از من هم پرت‏تر هستند. آنها فکر می‏کنند این استان به خاطر تبعیض‏های مذهبی و تعصباتِ کور و گماردن افراد غیر بومی رنج می‏برد! البته این هم چیزی نیست! یک عده شوت حتی فکر می‏کنند چون نظام مدارس دینی اهل تسنن را با خاک یکسان و رهبران مذهبی آنها را دستگیر و اعدام می‏کند و به جای عطوفت رعب را در پیش گرفته سیستان و بلوچستان رنج می‏برد.
حالا که مشخص شد استان ما از چه رنج می‏برد امیدوارم نظام هر چه زودتر حافظان قرآنی را که دستگیر کرده‏ آزاد و امکانات آموزشی قرآن را در استان ما فراهم آورد.


عمو و بچه‏ها

Posted by balouch On October - 23 - 2008

دو دختر چهارساله را نشانده‏ام توی ماشین که برسانم خانه‏اشان. با هم بر سر خوشگلی بحثشان شده. از من می‏پرسند که کدامشان خوشگلتر است. جواب می‏دهم: من. یکی می‏گوید پسرا که خوشگل نمیشن. دیگری بی تعارف می‏گوید: تو خوشگل نیستی. ادای گریه کردن را در می‏آورم. اولی می‏گوید شوخی کرده و من خوشگلم. دومی با او مخالفت می‏کند و تأکید دارد که خوشگل نیستم. من صدای گریه‏ام را بلند‏تر می‏کنم. اولی به دومی با اعتراض می‏گوید: ببین چکار کردی، داره گریه می‏کنه. دومی سکوت می‏کند. من به گریه‏ام ادامه می‏دهم و از آینه نگاهشان می‏کنم. اولی با لب و لوچه‏اش شکلکی برای دومی در می‏آورد. دومی بعد از لحظه‏ای می‏گوید: عمو گریه نکن. ترو می‏برم دُتکر خوشگلت کنه!


رنجی که ما می‏بریم

Posted by balouch On October - 23 - 2008

مسئول كانون قرآن اداره تبليغات اسلامي ايرانشهر گفت: سيستان و بلوچستان از كمبود امكانات آموزشي قرآن رنج مي‌برد.
تازه من می‏دانم که چرا من یا هیچ بلوچی را در سیستان و بلوچستان «مسئول» کانونی نمی‏گذارند. منِ احمق تا همین الآن فکر می‏کردم سیستان و بلوچستان از عواقب طوفان گونو بیشتر از حفظ قرآن رنج می‏برد! نا امید نشوید، در این استان یک عده از من هم پرت‏تر هستند. آنها فکر می‏کنند این استان به خاطر تبعیض‏های مذهبی و تعصباتِ کور و گماردن افراد غیر بومی رنج می‏برد! البته این هم چیزی نیست! یک عده شوت حتی فکر می‏کنند چون نظام مدارس دینی اهل تسنن را با خاک یکسان و رهبران مذهبی آنها را دستگیر و اعدام می‏کند و به جای عطوفت رعب را در پیش گرفته سیستان و بلوچستان رنج می‏برد.
حالا که مشخص شد استان ما از چه رنج می‏برد امیدوارم نظام هر چه زودتر حافظان قرآنی را که دستگیر کرده‏ آزاد و امکانات آموزشی قرآن را در استان ما فراهم آورد.


اعترافات بق‏بقویی

Posted by balouch On October - 23 - 2008

دو کبوتر جاسوس را بر فراز تأسیسات اتمی نطنز دستگیر کرده‏اند. با این‏که احتمال دارد این دو زبان بسته را برای زهره چشم گرفتن از سایر پرنده‏های بی زبان دستگیر کرده باشند ولی امکان هم دارد که از قول آنها اعلام کنند هفت رهبر بازداشتی بهائیان در جریان مأموریت پروازی آنها بوده‏اند. حتی ممکن است از آنها یک فیلم اعترافی تهیه و در تلویزیون پخش کنند. نگران زبان نباشید، مطمئن باشید برای ترجمه‏ی اعترافات بق‏بقویی مترجم هم دارند.

در همین ارتباط:

اطلاعیه جامعه جهانی کبوتران
چون قبلاً جمهوری اسلامی اعلام کرده بود که اگر پرنده‏ای بر فراز تأسیسات اتمیش پر بزند آنها اقدام خواهند کرد ما به کبوتران خود دستور داده بودیم آنجا پر نزنند. بدیهی‏ است این جامعه مسئولیت چاه‏های اطراف و کبوتر بازان را به عهده نخواهد گرفت.
جامعه جهانی کبوتران علیرغم رد ارتباط این دو کبوتر با این جامعه از دولت جمهوری اسلامی درخواست دارد در برخورد با آنها از رفتاری که با زندانیان خود دارد دوری جسته به حقوق حیوانی آنها احترام بگذارد.


اعترافات بق‏بقویی

Posted by balouch On October - 22 - 2008

دو کبوتر جاسوس را بر فراز تأسیسات اتمی نطنز دستگیر کرده‏اند. با این‏که احتمال دارد این دو زبان بسته را برای زهره چشم گرفتن از سایر پرنده‏های بی زبان دستگیر کرده باشند ولی امکان هم دارد که از قول آنها اعلام کنند هفت رهبر بازداشتی بهائیان در جریان مأموریت پروازی آنها بوده‏اند. حتی ممکن است از آنها یک فیلم اعترافی تهیه و در تلویزیون پخش کنند. نگران زبان نباشید، مطمئن باشید برای ترجمه‏ی اعترافات بق‏بقویی مترجم هم دارند.

در همین ارتباط:

اطلاعیه جامعه جهانی کبوتران
چون قبلاً جمهوری اسلامی اعلام کرده بود که اگر پرنده‏ای بر فراز تأسیسات اتمیش پر بزند آنها اقدام خواهند کرد ما به کبوتران خود دستور داده بودیم آنجا پر نزنند. بدیهی‏ است این جامعه مسئولیت چاه‏های اطراف و کبوتر بازان را به عهده نخواهد گرفت.
جامعه جهانی کبوتران علیرغم رد ارتباط این دو کبوتر با این جامعه از دولت جمهوری اسلامی درخواست دارد در برخورد با آنها از رفتاری که با زندانیان خود دارد دوری جسته به حقوق حیوانی آنها احترام بگذارد.


یک روحانی در هر بیمارستان

Posted by balouch On October - 22 - 2008

رییس انجمن پرستاری ایران گفت که برای تقویت روحیه بیماران بستری در بیمارستان‌های کشور، حضور یك روحانی در هر بیمارستان ضروری است. اصلاً در کشوری که تولید روحانی انبوهی است ممکن است آخرش حضور یک روحانی در هر خانه هم ضروری باشد. اصلاً در همین خارج هم در بیمارستانها کشیش هست، اما در خارج امام و حضرت رهبر نیست. در نتیجه این کشیش‏ها یواش یواش همه کاره بیمارستان نمی‏شوند. به جوراب پرستارها و لبخندشان یا کار دکترها و نسخه‏اشان گیر نمی‏دهند. اصلاً در بیمارستان نیستند که زلف بیرون افتاده بیماری را ببینند یا گیر بدهند به لپه و نخودی که آشپزخانه برای نهار و شام سرو می‏کند. اگر یک روحانی در هر بیمارستان ما بود که اشهدی می‏خواند و بیمار را در لحظه مرگ به اشهد خواندنی تشویق می‏کرد خوب بود ترسم از آن است که دستور بدهند سرم بیماران بهایی را از دستشان بکشند و بیماران سنی را به سی‏سی‏یو راه ندهند و به سایر بیماران دگر اندیش که ولایت فقیه را قبول ندارند خون لازمه را تزریق نکنند. در ادارات دیگر هم همینطور شروع شد. روحانیون به عنوان مردان خدا آمدند. حالا مگر خدا را هم بنده هستند؟


یک روحانی در هر بیمارستان

Posted by balouch On October - 21 - 2008

رییس انجمن پرستاری ایران گفت که برای تقویت روحیه بیماران بستری در بیمارستان‌های کشور، حضور یك روحانی در هر بیمارستان ضروری است. اصلاً در کشوری که تولید روحانی انبوهی است ممکن است آخرش حضور یک روحانی در هر خانه هم ضروری باشد. اصلاً در همین خارج هم در بیمارستانها کشیش هست، اما در خارج امام و حضرت رهبر نیست. در نتیجه این کشیش‏ها یواش یواش همه کاره بیمارستان نمی‏شوند. به جوراب پرستارها و لبخندشان یا کار دکترها و نسخه‏اشان گیر نمی‏دهند. اصلاً در بیمارستان نیستند که زلف بیرون افتاده بیماری را ببینند یا گیر بدهند به لپه و نخودی که آشپزخانه برای نهار و شام سرو می‏کند. اگر یک روحانی در هر بیمارستان ما بود که اشهدی می‏خواند و بیمار را در لحظه مرگ به اشهد خواندنی تشویق می‏کرد خوب بود ترسم از آن است که دستور بدهند سرم بیماران بهایی را از دستشان بکشند و بیماران سنی را به سی‏سی‏یو راه ندهند و به سایر بیماران دگر اندیش که ولایت فقیه را قبول ندارند خون لازمه را تزریق نکنند. در ادارات دیگر هم همینطور شروع شد. روحانیون به عنوان مردان خدا آمدند. حالا مگر خدا را هم بنده هستند؟


نگاه آسیب‏شناسانه

Posted by balouch On October - 21 - 2008

جناب «کار-گردان» ده‏نمکی می‏فرمایند مردم خسته شده‏اند از افشاگری‏ها، از این کی بود کی بود من نبودم. ایشان تأکید دارند که این احتیاج به یک نگاه آسیب‏شناسانه دارد.
یک نگاه آسیب‏شناسانه:
چماق از زمانهای قدیم یک چیز خوب بوده است و می‏باشد، اگر عده‏ای این چیز خوب را حمل بکنند و یکی سردسته آنها باشد آن چیز خوب که بد نمی‏شود. ای افشاگران ما خسته شدیم از دست شما که هی می‏گویید آن چیز خوب بد است. ما از این کی بود کی بود من نبودم هم خسته شدیم محبت کرده ما را با همان یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود تنها بگذارید. ما وقتی متوجه شدیم که این احتیاج به یک نگاه آسیب‏شناسانه دارد، رفتیم نگاه آسیب‏شناسانه خودمان را وصل کردیم تازه متوجه شدیم که شما‏ها نمی‏خواهید بگذارید جناب ده‏نمکی فسمت دوم اخراجیها را بسازد. ما در قسمت اول آنقدر خندیدیم که اگر لازم باشد صبر می‏کنیم که ایشان آن عده‏ای را که آن چیز خوب را حمل می‏کنند به سمت شما سرپرستی کرده و شما را بگریاند و سپس بیاید ما را بخنداند.


نگاه آسیب‏شناسانه

Posted by balouch On October - 20 - 2008

جناب «کار-گردان» ده‏نمکی می‏فرمایند مردم خسته شده‏اند از افشاگری‏ها، از این کی بود کی بود من نبودم. ایشان تأکید دارند که این احتیاج به یک نگاه آسیب‏شناسانه دارد.
یک نگاه آسیب‏شناسانه:
چماق از زمانهای قدیم یک چیز خوب بوده است و می‏باشد، اگر عده‏ای این چیز خوب را حمل بکنند و یکی سردسته آنها باشد آن چیز خوب که بد نمی‏شود. ای افشاگران ما خسته شدیم از دست شما که هی می‏گویید آن چیز خوب بد است. ما از این کی بود کی بود من نبودم هم خسته شدیم محبت کرده ما را با همان یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود تنها بگذارید. ما وقتی متوجه شدیم که این احتیاج به یک نگاه آسیب‏شناسانه دارد، رفتیم نگاه آسیب‏شناسانه خودمان را وصل کردیم تازه متوجه شدیم که شما‏ها نمی‏خواهید بگذارید جناب ده‏نمکی فسمت دوم اخراجیها را بسازد. ما در قسمت اول آنقدر خندیدیم که اگر لازم باشد صبر می‏کنیم که ایشان آن عده‏ای را که آن چیز خوب را حمل می‏کنند به سمت شما سرپرستی کرده و شما را بگریاند و سپس بیاید ما را بخنداند.


گزارش

Posted by balouch On October - 20 - 2008

امشب برنامه هزار و یک شب به مناسبت هزارمین شماره هفته‏نامه شهروند برگزار شد. برنامه فوق‏العاده خوبی بود. مجری برنامه پویان خرسندی بود. در این برنامه به ترتیب: پرفسور پیمان وهابزاده، نیلوفر شیدمهر، علی نگهبان، من، هادی ابراهیمی و منصور خرسندی حرف زدیم. هادی خرسندی هم پیامی فرستاده بود که توسط منصور خرسندی خوانده شد. آزیتا صاحب جمع با گروه ملی باله پارس هنرمایی و سپس صحبت کرد. رضا هنری، فتحیه هنری گرامی همسرش و سه فرزندشان برنامه اجرا کردند. خیلی دلم می‏خواست رضا و فتحیه را ببینم اما در شلوغی بعد جلسه غیبشان زد. خرازی به تنهایی چند آهنگ زیبا اجرا کرد و رامین و گروه کرشمه هم سنگ تمام گذاشتند. سیامک شعبده بازی کرد و جناب بهرامی هم شعر زیبایی خواند.


گزارش

Posted by balouch On October - 19 - 2008

امشب برنامه هزار و یک شب به مناسبت هزارمین شماره هفته‏نامه شهروند برگزار شد. برنامه فوق‏العاده خوبی بود. مجری برنامه پویان خرسندی بود. در این برنامه به ترتیب: پرفسور پیمان وهابزاده، نیلوفر شیدمهر، علی نگهبان، من، هادی ابراهیمی و منصور خرسندی حرف زدیم. هادی خرسندی هم پیامی فرستاده بود که توسط منصور خرسندی خوانده شد. آزیتا صاحب جمع با گروه ملی باله پارس هنرمایی و سپس صحبت کرد. رضا هنری، فتحیه هنری گرامی همسرش و سه فرزندشان برنامه اجرا کردند. خیلی دلم می‏خواست رضا و فتحیه را ببینم اما در شلوغی بعد جلسه غیبشان زد. خرازی به تنهایی چند آهنگ زیبا اجرا کرد و رامین و گروه کرشمه هم سنگ تمام گذاشتند. سیامک شعبده بازی کرد و جناب بهرامی هم شعر زیبایی خواند.




VIDEO

************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** *************

TAG CLOUD

Activate the Wp-cumulus plugin to see the flash tag clouds!

There is something about me..

    Activate the Flickrss plugin to see the image thumbnails!