Abdol Ghader Balouch – عبدالقادر بلوچ

Official blog of Abdol Ghader Balouch

Archive for the ‘فارسی’ Category

محمد جاددو

Posted by balouch On July - 29 - 2010

زنده یاد محمد جاددو یا محمد جادُدک* یکی دیگر از هنرمندان بلوچ است که درفقر و تنگدستی وفات کرد.

تلاش من که در خیابانهای کوکیتلام استان برتیش کلمبیا شیش روز هفته را تا دیر وقت شب کار می‏کنم برای یافتن اطلاعاتی راجع به خانواده او بی نتیجه می‏ماند و غول جادو، گوگل دست خالی بر می‏گردد. نتیجه با کم و زیاد کردن دال‏ها و نامهای این هنرمند یکی است. اطلاعات من این است که والدین او هم از قصرقند ایران جزو خانواده‏های بلوچی هستند که در یکی از خشکسالی های بلوچستان برای زندگی بهتر! به پاکستان مهاجرت کردند. این هم در تهِ ذهنم هست که زنده یاد جادُدک در قصرقند به دنیا آمد. اما می‏دانم که در قبرستان لیاری کراچی آرمیده است.

جاددک در کوچه‏های محله فقیر نشین لیاری کراچی گاریِ دستی داشت و باربری می‏کرد. بعدها توانست به صورت دوره گردی موز فروشی کند. اما وقتی هنر مطرح می‏شد او نوازنده و شاعری بود که همه را متحیر می‏کرد. اشعار او مورد ایراد شعرای بلوچ آن زمان بود و آنها را ساده و کوچه بازاری می‏پنداشتند اما خود او مال کوچه و بازار بود.

جادُدک که به بلوچی به معنای دوقلو است علاوه بر بلوچی، در خواندن قوالی و آهنگهای اردو هم شهرت داشت. من شخصاً آهنگ های او را از رادیو بلوچی زاهدان می‏شنیدم. از این هنرمند زجر کشیده آهنگِ «تو مرا رها کردی» را تقدیمتان می کنم.

خالی از لطف نیست که بدانید این هنرمند در آغاز کار قصد می‏کند که با اسم هنری محمد جادو شروع کند اما در همان محافل اولیه شخصی با نفوذ مخالفت می‏ورزد و آنرا توهین به مقدسات قلمداد می‏کند و اسم او را به سلیقه خود به محمد جاددک تغییر می‏دهد. او با متانت می‏پذیرد و با همان لحن آرام خود می‏گوید: اسم من رسول بخش است، پدر از فرط دوستی مرا جاددو صدا می‏زد به همین خاطر قصد داشتم آن اسم را انتخاب کنم…

از دوستان عزیز بلوچ که اطلاعات بیشتر و عکسهایی از این هنرمند فقید دارند خواهش می‏کنم این نوشته را تکمیل بفرمایند.

ترجمه شعر باز هم صد در صد نیست و ممنون نظر دوستان صاحب‏نظر خواهم شد. ترجمه این آهنگ را در سالگرد یعقوب مهرنهاد به برادر کوچک در بندش ابراهیم مهرنهاد تقدیم می‏کنم.

*در بلوچی حرف دال که بالای آن ط هست با چسبیدن زبان به سقف دهان تلفظ می‏شود. من به جای آن دو دال پشت سر هم گذاشته‏ام.



نظرات تکمیلی از طرف خوانندگان:

– ناشناس: اسم جاڑوک در واقع با ر نوشته می شود و ط بالای ر

– برای اطلاعات و آهنگ های بیشتر از این خواننده و سایر خوانندگان بلوچ به این سایت خوب سر بزنید


گروگان گرفتن همسر یک وکیل

Posted by balouch On July - 28 - 2010

محمد مصطفایی وکیل مملکت است. طبق قوانین عقب افتاده همین نظامِ پر مدعا از بخت برگشتگانی که بناست خوراک ضحاک بشوند دفاع می‏کرد. نظام آسمانی. نظام ولایی، نظام عدل گستر! همسر و برادرخانم او را گروگان گرفته است. برای زیر فشار گذاشتن و خورد(خرد)* کردن او. بفرمایید کیک مجانی میلاد نوش جان بفرمایید. اینجا جمهوری اسلامی است. کرامت و حرمتی دارد انسان! داستانهایش خواهد ماند در تاریخ. چه حرمتی افزود این نظام به عبا و عمامه و دستار!

طرفداران حرمت انسان! انسان‏های آزاده! از وکلای شجاع به هر نحو که می‏دانید دفاع کنید و نگذارید پیش غذای رهبر بشوند. قسمتی از گزارش رادیو فرانسه را بشنوید




* ممنون جناب بزدل میرزای گرامی


کیکِ خونریزی

Posted by balouch On July - 28 - 2010

بفرمایید! کیک امام زمان هم به بازار آمد! وقتی قهوه‏ی ملت را می‏خورند باید هم برای آقا کیک بپزند.

این کیک پزی را در بلوچستان آزمایش کردند. نتیجه داد. بعد برایمان آشی پختند که یکوجب مرگ بود روی آن. حالا نوبت رسیده به تهران.

سال بعد مداحان، فرزند زمان خود خواهند شد و برای آقا چنان هپی بیرت دی سوزناکی بخوانند که انگشت به دهان بمانید. فایل زیر را بشنوید* وببینید که گروه حجتیه تازه دارد شمشیر را از رو می‏بندد. حق هم دارند. چیزی به ظهور نمانده! آنها هنوز پنهانی مملکت را بچرخانند؟! خسته شده‏اند از زیر ابی رفتن رقصی میان میدانشان آرزوست.



*گزارش از رادیو فرانسه





هشت ماه است که یک وبلاگنویس را که وکیل‏اش می‏گوید به خاطر توانایی‏های که دارد جزو نوابغ به حساب می‏آید در سلولی به بدترین وجه شکنجه می‏کنند تا بیاید و اعتراف تلویزیونی بکند. این نابغه که وبلاگنویس هم هست می‏داند که کسی برای اعترافات تلویزیونی تره خورد نمی‏کند اما مثل بهروز جاوید تهرانی حاضر است زیر شکنجه بمیرد اما رهبر را آرزو به دل روانه گور کند. حسین رونقی ملکی بلوچ نیست که به جرم قاچاق یا عضو جندالله بودن چهار روزه اعدامش کنند. او را به روش تهران اعدام می‏کنند. در روش تهران جوان صحیح و سالم را دستگیر می کنند در عرض یکسال سنش را می‏رسانند به کهولت، سپس در تولد یکی از بزرگان دین مورد تفقد فرعون بزرگ قرار می‏گیرد تا آزاد بشود و برود خانه و دراز به دراز بیفتد و بمیرد. چه بد سرانجامیم که ضحاک شقی ما ولی فقیهی است که اشتهایش نوابغی مثل ملکی و جاوید تهرانی و یعقوب مهرنهاد می‏خورد.


گروگان گرفتن همسر یک وکیل

Posted by balouch On July - 28 - 2010

محمد مصطفایی وکیل مملکت است. طبق قوانین عقب افتاده همین نظامِ پر مدعا از بخت برگشتگانی که بناست خوراک ضحاک بشوند دفاع می‏کرد. نظام آسمانی. نظام ولایی، نظام عدل گستر! همسر و برادرخانم او را گروگان گرفته است. برای زیر فشار گذاشتن و خورد(خرد)* کردن او. بفرمایید کیک مجانی میلاد نوش جان بفرمایید. اینجا جمهوری اسلامی است. کرامت و حرمتی دارد انسان! داستانهایش خواهد ماند در تاریخ. چه حرمتی افزود این نظام به عبا و عمامه و دستار!

طرفداران حرمت انسان! انسان‏های آزاده! از وکلای شجاع به هر نحو که می‏دانید دفاع کنید و نگذارید پیش غذای رهبر بشوند. قسمتی از گزارش رادیو فرانسه را بشنوید




* ممنون جناب بزدل میرزای گرامی


کیکِ خونریزی

Posted by balouch On July - 28 - 2010

بفرمایید! کیک امام زمان هم به بازار آمد! وقتی قهوه‏ی ملت را می‏خورند باید هم برای آقا کیک بپزند.

این کیک پزی را در بلوچستان آزمایش کردند. نتیجه داد. بعد برایمان آشی پختند که یکوجب مرگ بود روی آن. حالا نوبت رسیده به تهران.

سال بعد مداحان، فرزند زمان خود خواهند شد و برای آقا چنان هپی بیرت دی سوزناکی بخوانند که انگشت به دهان بمانید. فایل زیر را بشنوید* وببینید که گروه حجتیه تازه دارد شمشیر را از رو می‏بندد. حق هم دارند. چیزی به ظهور نمانده! آنها هنوز پنهانی مملکت را بچرخانند؟! خسته شده‏اند از زیر ابی رفتن رقصی میان میدانشان آرزوست.



*گزارش از رادیو فرانسه





هشت ماه است که یک وبلاگنویس را که وکیل‏اش می‏گوید به خاطر توانایی‏های که دارد جزو نوابغ به حساب می‏آید در سلولی به بدترین وجه شکنجه می‏کنند تا بیاید و اعتراف تلویزیونی بکند. این نابغه که وبلاگنویس هم هست می‏داند که کسی برای اعترافات تلویزیونی تره خورد نمی‏کند اما مثل بهروز جاوید تهرانی حاضر است زیر شکنجه بمیرد اما رهبر را آرزو به دل روانه گور کند. حسین رونقی ملکی بلوچ نیست که به جرم قاچاق یا عضو جندالله بودن چهار روزه اعدامش کنند. او را به روش تهران اعدام می‏کنند. در روش تهران جوان صحیح و سالم را دستگیر می کنند در عرض یکسال سنش را می‏رسانند به کهولت، سپس در تولد یکی از بزرگان دین مورد تفقد فرعون بزرگ قرار می‏گیرد تا آزاد بشود و برود خانه و دراز به دراز بیفتد و بمیرد. چه بد سرانجامیم که ضحاک شقی ما ولی فقیهی است که اشتهایش نوابغی مثل ملکی و جاوید تهرانی و یعقوب مهرنهاد می‏خورد.


تفهیم اتهام یا توجیه اعدام؟

Posted by balouch On July - 27 - 2010


در بلوچستان، انگار نه انگار که نظام در عرض کمتر از چهار روز آدم اعدام می‏کرد. حالا نمایش تشکیل دادگاه و تفهیم اتهام راه انداخته. این چرخش ناگهانی نتیجه‏ی توجه همگانی است. و الا عضو جندالله بودن مهر و مارکی است که احتیاج به تفهیم شدن ندارد. قصد آنها از این دادگاه و تفهیم اتهام، توجیه اعدام‏های فرداست. می‏دانند که حالا به راحتی قبل نمی‏شود جسد آویزان نشان داد و واژه‏ی قاچاقچی و تروریست به کار برد. حالا که شما دیده‏اید در روز روشن چنگ و دندانهای حضرت رهبر نداها و سهراب‏ها را دریده‏اند، حتماً از خود خواهید پرسید:

بلوچستان چه سرزمینی ا ست که بعد سی و دوسال بارش بی وقفه‏ی برکات انقلاب اسلامی هر چه قاچاقچی و تروریست در آن اعدام می‏شود تمام نمی‏شوند.


تفهیم اتهام یا توجیه اعدام؟

Posted by balouch On July - 27 - 2010


در بلوچستان، انگار نه انگار که نظام در عرض کمتر از چهار روز آدم اعدام می‏کرد. حالا نمایش تشکیل دادگاه و تفهیم اتهام راه انداخته. این چرخش ناگهانی نتیجه‏ی توجه همگانی است. و الا عضو جندالله بودن مهر و مارکی است که احتیاج به تفهیم شدن ندارد. قصد آنها از این دادگاه و تفهیم اتهام، توجیه اعدام‏های فرداست. می‏دانند که حالا به راحتی قبل نمی‏شود جسد آویزان نشان داد و واژه‏ی قاچاقچی و تروریست به کار برد. حالا که شما دیده‏اید در روز روشن چنگ و دندانهای حضرت رهبر نداها و سهراب‏ها را دریده‏اند، حتماً از خود خواهید پرسید:

بلوچستان چه سرزمینی ا ست که بعد سی و دوسال بارش بی وقفه‏ی برکات انقلاب اسلامی هر چه قاچاقچی و تروریست در آن اعدام می‏شود تمام نمی‏شوند.


سیاست ملخی نظام در بلوچستان

Posted by balouch On July - 26 - 2010

ملخ‏ها دسته جمعی حرکت و حمله می‏کنند. ما در بلوچستان شاهد آن بوده‏ایم و هستیم. ناگهان از دور ابری خاکستری هویدا می‏شود و قبل از آنکه بدانی ابر رحمت است یا بلای زحمت، می‏رسد و تو می‏بینی که بلاست. جلوی چشمان تو و افراد خانواده‏ات لشکر ملخ می‏نشیند بر کشتزار محقرت و تا انهدام، همه چیزت را می‏خورد.

بعد از انفجارهای اخیر بلوچستان، نظام جمهوری اسلامی جلسه اضطراری تشکیل داد وبه این نتیجه رسید که همان بلایی را که ملخ‏ها در این استان بر سر مردم می‏آورند بر سرشان بیاورند و چنین بود که رهبر نطق پر ایراد خود را ایراد کرد و پس از آن هر کدام از مسئولین به فراخور حال ملخی شدند. نتیجه همین است که هر بار یکی از این تیمساران و سرداران پاگون گرفته‏ی مکتبی خبر از کشته شدن چند نفر در گذرگاه‏ها! می‏دهد. عجبا که سی و خورده‏ای سال کشت و کشتار و اعدام هنوز در این استان گذرگاههایی باقی گذاشته که می‏شود در آنجا شیش تا شیش تا و نه تا نه تا کشت. تاسف من از این است که نظام نمی‏داند بلوچها در حمله ملخ‏ها برای همیشه عاطل و باطل نماندند، نهایتاً گروهی گونی به دست، به جانشان افتادند و همانگونه که آنها باغ را خوردند اینها ملخ‏ها را خوردند.


سیاست ملخی نظام در بلوچستان

Posted by balouch On July - 26 - 2010

ملخ‏ها دسته جمعی حرکت و حمله می‏کنند. ما در بلوچستان شاهد آن بوده‏ایم و هستیم. ناگهان از دور ابری خاکستری هویدا می‏شود و قبل از آنکه بدانی ابر رحمت است یا بلای زحمت، می‏رسد و تو می‏بینی که بلاست. جلوی چشمان تو و افراد خانواده‏ات لشکر ملخ می‏نشیند بر کشتزار محقرت و تا انهدام، همه چیزت را می‏خورد.

بعد از انفجارهای اخیر بلوچستان، نظام جمهوری اسلامی جلسه اضطراری تشکیل داد وبه این نتیجه رسید که همان بلایی را که ملخ‏ها در این استان بر سر مردم می‏آورند بر سرشان بیاورند و چنین بود که رهبر نطق پر ایراد خود را ایراد کرد و پس از آن هر کدام از مسئولین به فراخور حال ملخی شدند. نتیجه همین است که هر بار یکی از این تیمساران و سرداران پاگون گرفته‏ی مکتبی خبر از کشته شدن چند نفر در گذرگاه‏ها! می‏دهد. عجبا که سی و خورده‏ای سال کشت و کشتار و اعدام هنوز در این استان گذرگاههایی باقی گذاشته که می‏شود در آنجا شیش تا شیش تا و نه تا نه تا کشت. تاسف من از این است که نظام نمی‏داند بلوچها در حمله ملخ‏ها برای همیشه عاطل و باطل نماندند، نهایتاً گروهی گونی به دست، به جانشان افتادند و همانگونه که آنها باغ را خوردند اینها ملخ‏ها را خوردند.


دومین سالگرد یعقوب مهرنهاد

Posted by balouch On July - 25 - 2010

دو سال قبل در چنین روزهایی یعقوب مهرنهاد روزنامه‌نگار و دبير انجمن جوانان صدای عدالت زیر شکنجه‏های سخت نظام بود.

او که بیست و نه سال بیشتر نداشت در چهاردهم امرداد ماه هزار و سیصد و هشتاد و هفت در زندان زاهدان اعدام شد. هنوز در مورد چگونگی مرگ او اطلاعات دقیقی در دست نیست. این احتمال وجود دارد که این فعال مدنی بلوچ زیر شکنجه کشته شده باشد. یعقوب مهرنهاد که وبلاگنویس هم بود با گرفتن مجوز رسمی به فعالیت مدنی پرداخت اما جان خود را به جهالت و بی تمدنی این نظام باخت.

او با فعالیتهایش توانسته بود باند مکتبی سیستانی‏ای را که سر سپرده و بازوی فشار نظام است و در استان تا همین امروز به بلوچ و سیستانی محروم و مستقل رحم نمی‏کند به عقب براند غافل از اینکه عقب نشینی گرگ‏ها تاکتیکی بود برای نابودی او.

در همان زمان که نظام او را کشت، بودند افرادی که چون امروز تردد ماشینها در خیابانهای شهر را امنیت می‏پنداشتند و چشم را بر جوری که می‏رفت و آتشی که زیر خاکستر آماده‏ی شعله‏ور شدن بود می‏بستند. آنها تلاش کردند همپای نظام او را همکار و همراه جندالله معرفی کنند اما این روزنامه نگار و فعال اجتماعی مدنی‏تر از آن جنگیده بود که بشود با واژه‏ی تروریست چهره‏اش را خراب کرد.

کاش در سالگرد مقاومت او که اولین وبلاگنویس اعدامی جهان است هر کس به روش و توان خود شرکت کند و ابراهیم مهرنهاد، برادر خردسال او را که از آن زمان تا کنون در زندان است از گمنامی و تنهایی برهاند.




VIDEO

************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** *************

TAG CLOUD

Activate the Wp-cumulus plugin to see the flash tag clouds!

There is something about me..

    Activate the Flickrss plugin to see the image thumbnails!