یا استاندار جدید سیستان و بلوچستان میخواهد گربه را جلوی دفتر جدیدش بکشد یا مسئولین قضایی قصد دارند در ماهی که خشونت و خونریزی حرام شده از مردم زهر چشم بگیرند. اخبار این استان را دنبال کنید. این هر روز دستگیریها و اعدامها و تخریبها آخرش آتش جنگهای مذهبی را روشن میکند. بلوچستان را تبعیض ویران خواهد کرد و ایران را جنگهای مذهبی.
Archive for September, 2008
نامهای به بیبی
علی کردان در دیدار نمایندگان آذربایجان شرقی درباره ماجرای روز رای اعتماد خود گفت: در آن روز مجلس پر از نور شده بود و من نور خدا را در فضای مجلس کاملاً مشاهده می کردم!
وی افزوده است: در این ماجرا از بی بی (اشاره به حضرت فاطمه س) کمک گرفتم و وی در جریان رای گیری همراه من بود.
نامهای به بیبی
بیبی جان تصدقت، حساب خداوند جداست. هر کار که دلش بخواهد میکند. روز رای اعتماد کردان مجلس را پر نور بکند ما که نمیتوانیم استغفرالله یقهاش را بگیریم ولی تو از خود مایی. انسانی. وقتی همراه کسی میشوی که عمری با مدرک قلابی از بیتالمال خورده و با مولوی احمد نارویی و مولوی عبدالحکیم و آیتالله بروجردی که آل عبا هستند همراهی نمیکنی خاکم به دهان آدم فکر میکند تو هم مثل بیبی من هِر را از بِر تشخیص نمیدهی. بیبی جان اگر منتظری که حضرت رهبر صدایش از این خرافات بیاید بیرون، ول معطلی ایشان جامعالشرایط است. وقتی بصرفد خودش را به کوچه علی چپ میزند.
گزارشی از نماز جمعه زاهدان
حجةالاسلام عباسعلي که ممکن است در آیندهای نزدیک یواشکی آیتالله هم خطاب شود امام جمعه زاهدان است. ایشان در خطبههای نماز جمعه این هفته فرمودند: تحليلگران سياسي، روسيه را قدرت فرسوده ديروز و احيا شده امروز ميدانند.
این حجةالسلام که همیشه عادت دارد حرفهای گنده گنده بزند اشارهای به نطرات تحلیلگران سیاسی راجع به انهدام مدارس اهل تسنن در استان و دستگیری روحانیون و عواقب دستگیریهای کور در این استان نکرد و چون نمایندهی ولی فقیه در استان هم هستند بعد از آن فرمایشات بزرگ یکهو به اصل خود برگشته فرمودند:
زن نبايد در اموري كه خارج از حيطه وظايف اوست، دخالت كند.عمهجان که مفسر فرمایشات ایشان است حیطهی وظایف زن را بچهداری و شوهرداری تعریف فرمودند
عکسالعمل خاتمی
یکی به خاتمی گفت اصلاح طلبها زنده شدهاند.
عکسالعمل او را ببینید:
زهر چشم در ماه رمضان
یا استاندار جدید سیستان و بلوچستان میخواهد گربه را جلوی دفتر جدیدش بکشد یا مسئولین قضایی قصد دارند در ماهی که خشونت و خونریزی حرام شده از مردم زهر چشم بگیرند. اخبار این استان را دنبال کنید. این هر روز دستگیریها و اعدامها و تخریبها آخرش آتش جنگهای مذهبی را روشن میکند. بلوچستان را تبعیض ویران خواهد کرد و ایران را جنگهای مذهبی.
نامهای به بیبی
علی کردان در دیدار نمایندگان آذربایجان شرقی درباره ماجرای روز رای اعتماد خود گفت: در آن روز مجلس پر از نور شده بود و من نور خدا را در فضای مجلس کاملاً مشاهده می کردم!
وی افزوده است: در این ماجرا از بی بی (اشاره به حضرت فاطمه س) کمک گرفتم و وی در جریان رای گیری همراه من بود.
نامهای به بیبی
بیبی جان تصدقت، حساب خداوند جداست. هر کار که دلش بخواهد میکند. روز رای اعتماد کردان مجلس را پر نور بکند ما که نمیتوانیم استغفرالله یقهاش را بگیریم ولی تو از خود مایی. انسانی. وقتی همراه کسی میشوی که عمری با مدرک قلابی از بیتالمال خورده و با مولوی احمد نارویی و مولوی عبدالحکیم و آیتالله بروجردی که آل عبا هستند همراهی نمیکنی خاکم به دهان آدم فکر میکند تو هم مثل بیبی من هِر را از بِر تشخیص نمیدهی. بیبی جان اگر منتظری که حضرت رهبر صدایش از این خرافات بیاید بیرون، ول معطلی ایشان جامعالشرایط است. وقتی بصرفد خودش را به کوچه علی چپ میزند.
استفتاء
روز اول ماه مبارک برای آنکه حواسم را از خوردن پرت کنم رفتم سراغ اینترنت اما فرمایشات یکی از مسئولین، چنان عصبانیام کرد که یکهو از دهانم پرید «کره خر». در جا فهمیدم روزهام از وسط دو نصف شده به ناچار صبحانهای خوردم.
روز دوم اصلاً کامپیوتر را روشن نکردم اما بی هوا، تلویزیون را روشن کردم. گویندهی جدید اخبار چنان مه پارهای بود که تا من جنبیدم روزهام تیکه تیکه شده بود. بر خلاف میل باز افطار نشده افطار کردم.
روز سوم بدون آنکه به کامپیوتر و تلویزیون نگاهی بیندازم زدم بیرون هنوز در ماشین را باز نکرده بودم که یکی از پشت چشمهایم را بست. تا دستهایش را لمس کردم جیغی کشیده به طرفی فرار کردم. مارگارت زن همسایه که مدتی سفر رفته بود وحشتزده پرسید چی شد؟ گفتم میخواستی چه بشود؟ روزهام را خورد و خمیر کردی!
ساری ساری گویان گفت من فقط دوستانه دستامو گذاشتم رو چشات.
گفتم جان من همین دستا قاتل روزهاند. روزه دوست نمیفهمه. شوخی نمیدونه. کمی بی احتیاطی شترق اونو میشکنه.
آن روز هم به خوردن گذشت. روز چهارم قبل از روزه گرفتن رفتم سراغ عمهجان که برای من حکم مرجعیت دارد. او با عصبانیت گفت روزههای شکسته را نمیبایست میخوردم لذا باید برای هر روزش شصت مسکین را طعام بدهم!
من اگر دو مسکین را طعام بدهم خودم در جا مسکین میشوم. با این گرانی، نمیشود به جای روزی شصت مسکین، برای هر روز، شصت روز به خودم طعام بدهم؟
استفتاء
روز اول ماه مبارک برای آنکه حواسم را از خوردن پرت کنم رفتم سراغ اینترنت اما فرمایشات یکی از مسئولین، چنان عصبانیام کرد که یکهو از دهانم پرید «کره خر». در جا فهمیدم روزهام از وسط دو نصف شده به ناچار صبحانهای خوردم.
روز دوم اصلاً کامپیوتر را روشن نکردم اما بی هوا، تلویزیون را روشن کردم. گویندهی جدید اخبار چنان مه پارهای بود که تا من جنبیدم روزهام تیکه تیکه شده بود. بر خلاف میل باز افطار نشده افطار کردم.
روز سوم بدون آنکه به کامپیوتر و تلویزیون نگاهی بیندازم زدم بیرون هنوز در ماشین را باز نکرده بودم که یکی از پشت چشمهایم را بست. تا دستهایش را لمس کردم جیغی کشیده به طرفی فرار کردم. مارگارت زن همسایه که مدتی سفر رفته بود وحشتزده پرسید چی شد؟ گفتم میخواستی چه بشود؟ روزهام را خورد و خمیر کردی!
ساری ساری گویان گفت من فقط دوستانه دستامو گذاشتم رو چشات.
گفتم جان من همین دستا قاتل روزهاند. روزه دوست نمیفهمه. شوخی نمیدونه. کمی بی احتیاطی شترق اونو میشکنه.
آن روز هم به خوردن گذشت. روز چهارم قبل از روزه گرفتن رفتم سراغ عمهجان که برای من حکم مرجعیت دارد. او با عصبانیت گفت روزههای شکسته را نمیبایست میخوردم لذا باید برای هر روزش شصت مسکین را طعام بدهم!
من اگر دو مسکین را طعام بدهم خودم در جا مسکین میشوم. با این گرانی، نمیشود به جای روزی شصت مسکین، برای هر روز، شصت روز به خودم طعام بدهم؟
وبلاگستان هفت ساله شد
سلمان جریری به عنوان اولین وبلاگ نویس و حسین درخشان به عنوان گسترش دهندهی آن هر سال در این ایام قدر میبینند و بر صدر پستها مینشینند. دعوتِ بدون کارت دعوتِ پارسا جان صائبی را که لبیک گفته باشم معروض میدارد که:
همانطور که همه میدانیم هفت سالگی سنی است که کودک دندانهای شیریش یکی پس از دیگری میافتد و به جای آن دندانهایی قویتر و تیزتر برای جویدن در میآید. کودک از اسباب بازیهاش دل میکند و به زبان خوش یا ناخوش راه تحصیل را در پیش گرفته یاد میگیرد بابا آب داد و ماما نان داد و انسان جان داد.
امیدوارم این کودک نازنین ما ایرانیها از دستهای زمختی که قصد گلویش را کردهاند جان سالم بدر برد و از پدر و مادرانی که داغدار شدند و کودکانی که بردار، بیشتر بگوید و از این تاریکیای که هر لحظه ما را در خود فرو میبلعد راهی به جایی باز کند.
دکتر به بلوچستان تشریف بردند
جناب دکتر علی کردان (کماکان فارغالتحصیل آکسفورد) چون کسی در بلوچستان نبود، استاندار قبلی ایلام را به استانداری سیستان و بلوچستان گمارد. ایشان در نشست مطبوعاتي با خبرنگاران در محل پاويون فرودگاه زاهدان اظهار داشت: سياست كلي وزارت كشور بر عدم تغيير استانداران است! در ادامه ایشان فرمودند: در كل تغيير كردن استانداران قابل پيش بيني نيست! بعد از سفرِ ایشان، چندنفر از مرز نشینان غیور این دیپلم را به ایشان تقدیم کردند که عیناً کپی آن را اینجا میگذارم
وبلاگستان هفت ساله شد
سلمان جریری به عنوان اولین وبلاگ نویس و حسین درخشان به عنوان گسترش دهندهی آن هر سال در این ایام قدر میبینند و بر صدر پستها مینشینند. دعوتِ بدون کارت دعوتِ پارسا جان صائبی را که لبیک گفته باشم معروض میدارد که:
همانطور که همه میدانیم هفت سالگی سنی است که کودک دندانهای شیریش یکی پس از دیگری میافتد و به جای آن دندانهایی قویتر و تیزتر برای جویدن در میآید. کودک از اسباب بازیهاش دل میکند و به زبان خوش یا ناخوش راه تحصیل را در پیش گرفته یاد میگیرد بابا آب داد و ماما نان داد و انسان جان داد.
امیدوارم این کودک نازنین ما ایرانیها از دستهای زمختی که قصد گلویش را کردهاند جان سالم بدر برد و از پدر و مادرانی که داغدار شدند و کودکانی که بردار، بیشتر بگوید و از این تاریکیای که هر لحظه ما را در خود فرو میبلعد راهی به جایی باز کند.
دکتر به بلوچستان تشریف بردند
جناب دکتر علی کردان (کماکان فارغالتحصیل آکسفورد) چون کسی در بلوچستان نبود، استاندار قبلی ایلام را به استانداری سیستان و بلوچستان گمارد. ایشان در نشست مطبوعاتي با خبرنگاران در محل پاويون فرودگاه زاهدان اظهار داشت: سياست كلي وزارت كشور بر عدم تغيير استانداران است! در ادامه ایشان فرمودند: در كل تغيير كردن استانداران قابل پيش بيني نيست! بعد از سفرِ ایشان، چندنفر از مرز نشینان غیور این دیپلم را به ایشان تقدیم کردند که عیناً کپی آن را اینجا میگذارم