Abdol Ghader Balouch – عبدالقادر بلوچ

فرمایش ایشان:

آموزه‌های دينی و قانون اساسی حق نقد مسايل کشور و جامعه را به رسميت شناخته.

عرض بنده:

بی خیال آموزه‏های دینی و قانون اساسی، آیا نظام و رهبر و مرتضوی و لاریجانی و خود شما هم آنها را به رسمیت می‏شناسید؟

فرمایش ایشان در مورد شرکت در امامت نماز جمعه:

وظيفه امام جمعه آگاه کردن جامعه در مورد مسايل جاری کشور و روابط بين المللی است و زمانی که احساس کنم ضرورت دارد شرکت می‌کنم.

عرض بنده:

ملت هیچ، با بلاهایی که سر خانواده‏ات می‏آورند خدا را شکر که چنین ضرورتی احساس نکردید. این داستان مولانا را هم بخوانید خالی از لطف نیست:

کنده‌ای را لوطیی در خانه برد سرنگون افکندش و در وی فشرد

بر میانش خنجری دید آن لعین پس بگفتش بر میانت چیست این

گفت آنک، با من، ار یک بدمنش بد بیندیشد، بدرم اشکمش

گفت لوطی، حمد لله را که من بد نه اندیشیده‌ام با تو به فن
فرمایش ایشان:

اظهارات اخير اوباما غيرمسوولانه و نامناسب شان رهبر يکی از بزرگترين کشورهای دنيا است.

عرض بنده:

به قول کرمانیها ترش بالا به آفتابه می‏گه دو کوتو: چلو صافی به آفتابه می‏گه تو دوتا سوراخ داری!

فرمایش ایشان در مورد روابطش با مقام رهبری:

رابطه ما صميمانه است و اين رابطه ريشه‌های عميقی دارد. اختلاف نظر طبيعی است، ولی همه بايد تابع نظر رهبری باشيم و اينجانب شخصی را بهتر از ايشان برای رهبری نمی‌شناسم.

عرض بنده:

فاتحه مع‏الصلوات. این آقا چیزی قابل به عرض ندارد.

حالا اگر بخواهیم علیرغم فاتحه و صلوات ادامه بدهیم:

فرمایش ایشان در مورد هدفمند کردن یارانه‏ها:

يکی از روش‌های اجرای عدالت، در همين طرح است…

عرض بنده:

ببخشید اکبر آقا، یکی از روش‏های اجرای چی؟

فرمایش ایشاان راجع به انتخابات:

مصلحت مردم و حکومت در اين است که مردم به انتخابات اعتماد و اطمينان داشته باشند و در آن شرکت کنند.

عرض بنده:

دوستان عزیز لطفاً نظر رئیس مصلحت نظام را به اطلاع مردم برسانید.

فرمایش ایشان:

اگر همگان به اصول قانون اساسی پايبند باشند خواست مردم محقق خواهد شد.

عرض بنده:

فرمایشی است آشناو خیلی شنیده می شود از چهره‏های آشنا به بند بازی، اما مشکل اینجاست که مردم دیگه برای این فرمایشات تره خورد نخواهند کرد.

بیت: وقتی که افتد ملک به دست چو ایشانی

کجا شود حاصل چیزی جز پریشانی

بعد از تحریر: بیتش دست انداز دارد اما به اندازه دست اندازهای بیت رهبری که نیست.

احمدی نژاد اعترافات ریگی را برای دبیر کل سازمان ملل فرستاده و از او خواسته ریگی و کشورهای حامی او را محکوم بکند. چون تا این لحظه هنوز نسخه‏ای از پاسخ بان کی مون به دفتر من نرسیده، خودم پاسخ ایشان را برایتان حدس نویسی می‏کنم:

جناب احمدی نژاد

برادر جان آن را می‏گذاشتی روی یوتوب لینکش را می‏فرستادی. بسته‏ای به آن بزرگی که از جمهوری اسلامی برسد زهره برای آدم نمی‏ماند(چشمک یاهویی).

اعترافات آقای ریگی را دیدم. خیلی خندیدم. خوب درست کرده بودید و جان می‏دهد برای محکوم کردن اما قبل از شما و بر علیه‏اتان، یک تن نامه همراه هزاران لینک گریه دار از سایر نقاط ‏ایران و جهان رسیده که من خودم را زده‏ام به کوچه علی چپ و تخمم نبوده. حالا نمی‏شود که نامه شما را حلوا حلوا بکنم. محمود جان می دانم با اون نامه بلند بالایی که تو نوشتی فردا دور بر می‏داری که سازمان ملل هم با گروه جندالله بوده ولی نمک نشناس یادت باشد که از اول انقلاب هی در بلوچستان قاچاقچی اعدام کردید و ما به شما مدال دادیم. آمار ما نشان می‏دهد که شما سالانه چند برابر مساحت افغانستان از استان سیستان و بلوچستان تریاک کشف و ضبط کرده‏اید (مرفین و هروئینش بماند برای سپاه) و ما لاسبیلی در کرده‏ایم؛ باری در مورد به رسمیت شناختن نوروز خواهش می کنم. قابل شما رو نداشت. ما سهم خودمان را کردیم حالا نوبت شماست که آن را به رسمیت بشناسید. به بقیه افراد باندتان سلام برسانید و ببخشید که من کار دارم و نمی‏توانم مثل شما زیاد بنویسم. قربون مح مود. بان کی

* عکس مال عموی بنده است که تصادفی هنوز اعدام نشده است. ربطی به بان کی مون و احمدی نژاد ندارد.

*دو لینک زیر تزیینی هستند:

وضعیت زندانیان بی نام و نشان

قربانیان بی‌نام و نشان

فرمایش ایشان:

آموزه‌های دينی و قانون اساسی حق نقد مسايل کشور و جامعه را به رسميت شناخته.

عرض بنده:

بی خیال آموزه‏های دینی و قانون اساسی، آیا نظام و رهبر و مرتضوی و لاریجانی و خود شما هم آنها را به رسمیت می‏شناسید؟

فرمایش ایشان در مورد شرکت در امامت نماز جمعه:

وظيفه امام جمعه آگاه کردن جامعه در مورد مسايل جاری کشور و روابط بين المللی است و زمانی که احساس کنم ضرورت دارد شرکت می‌کنم.

عرض بنده:

ملت هیچ، با بلاهایی که سر خانواده‏ات می‏آورند خدا را شکر که چنین ضرورتی احساس نکردید. این داستان مولانا را هم بخوانید خالی از لطف نیست:

کنده‌ای را لوطیی در خانه برد سرنگون افکندش و در وی فشرد

بر میانش خنجری دید آن لعین پس بگفتش بر میانت چیست این

گفت آنک، با من، ار یک بدمنش بد بیندیشد، بدرم اشکمش

گفت لوطی، حمد لله را که من بد نه اندیشیده‌ام با تو به فن
فرمایش ایشان:

اظهارات اخير اوباما غيرمسوولانه و نامناسب شان رهبر يکی از بزرگترين کشورهای دنيا است.

عرض بنده:

به قول کرمانیها ترش بالا به آفتابه می‏گه دو کوتو: چلو صافی به آفتابه می‏گه تو دوتا سوراخ داری!

فرمایش ایشان در مورد روابطش با مقام رهبری:

رابطه ما صميمانه است و اين رابطه ريشه‌های عميقی دارد. اختلاف نظر طبيعی است، ولی همه بايد تابع نظر رهبری باشيم و اينجانب شخصی را بهتر از ايشان برای رهبری نمی‌شناسم.

عرض بنده:

فاتحه مع‏الصلوات. این آقا چیزی قابل به عرض ندارد.

حالا اگر بخواهیم علیرغم فاتحه و صلوات ادامه بدهیم:

فرمایش ایشان در مورد هدفمند کردن یارانه‏ها:

يکی از روش‌های اجرای عدالت، در همين طرح است…

عرض بنده:

ببخشید اکبر آقا، یکی از روش‏های اجرای چی؟

فرمایش ایشاان راجع به انتخابات:

مصلحت مردم و حکومت در اين است که مردم به انتخابات اعتماد و اطمينان داشته باشند و در آن شرکت کنند.

عرض بنده:

دوستان عزیز لطفاً نظر رئیس مصلحت نظام را به اطلاع مردم برسانید.

فرمایش ایشان:

اگر همگان به اصول قانون اساسی پايبند باشند خواست مردم محقق خواهد شد.

عرض بنده:

فرمایشی است آشناو خیلی شنیده می شود از چهره‏های آشنا به بند بازی، اما مشکل اینجاست که مردم دیگه برای این فرمایشات تره خورد نخواهند کرد.

بیت: وقتی که افتد ملک به دست چو ایشانی

کجا شود حاصل چیزی جز پریشانی

بعد از تحریر: بیتش دست انداز دارد اما به اندازه دست اندازهای بیت رهبری که نیست.

سومین جلسۀ دادگاه هفت نفر از رهبران بهاییان بناست امروز برگزار ‏شود. رژیم معمولاً ادای تشکیل دادگاه را بر‏ای اقلیت‏های مذهبی در نمی‏آورد. عرف متداول در مورد بهاییان کشتن آنها در محل وبه غارت بردن اموالشان بوده . احتمالاآنها پذیرفته‏اند که در دادگاه بپذیرند که طراح اغتشاشات اخیر بوده و به کمک اسرائیل حمله به کوی دانشگاه را با رمز یا زهرا برنامه ریزی کرده‏اند. چون سال سال همت مضاعف است این احتمال هم وجود دارد که آنها به نقش خود در نطق بعد از انتخابات رهبر هم اشاره کنند. البته چه آنها در دادگاه بپذیرند و چه نپذیرند ثابت شده است که آنها در بیماری امام زین‏العابدین بیمار نقش مهمی داشته و باعث بروز اختلافات بین مسلمین در صدر اسلام شده‏اند و با همکاری وهابیون گروه جندالله را راه انداخته‏ و مدارس دینی سنی ها را به قصد اختلاف انداختن بین شیعه و سنی، توسط سربازان گمنام امام تخریب کرده‏اند. یک مقام آگاه که قبل از انقلاب چاقو کش و بعد انقلاب تا همین حالا پستی در اداره آگاهی بلوچستان دارد گفت این هفت نفر کمی هم سنی هستند که بعد از اعدام در مرکز باید تحویل ادره اطلاعات سیستان و بلوچستان بشوند تا به سزای اعمال سنی بودن خود هم برسند.

سومین جلسۀ دادگاه هفت نفر از رهبران بهاییان بناست امروز برگزار ‏شود. رژیم معمولاً ادای تشکیل دادگاه را بر‏ای اقلیت‏های مذهبی در نمی‏آورد. عرف متداول در مورد بهاییان کشتن آنها در محل وبه غارت بردن اموالشان بوده . احتمالاآنها پذیرفته‏اند که در دادگاه بپذیرند که طراح اغتشاشات اخیر بوده و به کمک اسرائیل حمله به کوی دانشگاه را با رمز یا زهرا برنامه ریزی کرده‏اند. چون سال سال همت مضاعف است این احتمال هم وجود دارد که آنها به نقش خود در نطق بعد از انتخابات رهبر هم اشاره کنند. البته چه آنها در دادگاه بپذیرند و چه نپذیرند ثابت شده است که آنها در بیماری امام زین‏العابدین بیمار نقش مهمی داشته و باعث بروز اختلافات بین مسلمین در صدر اسلام شده‏اند و با همکاری وهابیون گروه جندالله را راه انداخته‏ و مدارس دینی سنی ها را به قصد اختلاف انداختن بین شیعه و سنی، توسط سربازان گمنام امام تخریب کرده‏اند. یک مقام آگاه که قبل از انقلاب چاقو کش و بعد انقلاب تا همین حالا پستی در اداره آگاهی بلوچستان دارد گفت این هفت نفر کمی هم سنی هستند که بعد از اعدام در مرکز باید تحویل ادره اطلاعات سیستان و بلوچستان بشوند تا به سزای اعمال سنی بودن خود هم برسند.

خواننده خوب ما در غربت در سن پنجاه و پنج سالگی درد را در دست خویش حس کرد. درد به قفسه سینه رسید و تنگی نفس و قبل از آنکه آمبولانس برسد قلب هنرمند به آن جهان رسیده بود.

خدایا آنانکه قلب هایمان را چنین پر درد کرده‏اند چرا سنشان به سن عزرائیل رسیده و هنوز نمی‏روند؟

دو سال قبل که هنوز نظام جمهوری اسلامی از دستگیری عبدالمالک ریگی عاجز بود و نمیخواست با کشورهای منطقه وارد معامله شده و قیمت گزافی بپردازد، روحانیون و ریش سپیدان محلی شب و روز زیر فشار بودند تا برای دستگیری او به نظامی کمک کنند که رهبرش ادعای جنگ با ابر قدرتهای جهان را داشت و دارد. واقعیت این بود که سیاست‏های غلط نظام در منطقه، و مسلط کردن عده کمی از بومیان غرق در ولایت فقیه بر سرنوشت بلوچستان جوانان منطقه را چنان عاصی کرده بود که رسم دیرینه حرف شنوی از روحانیون و ریش سپیدان را به کنار گذاشته دست به اسلحه برده بودند. باند مأموران معذور نظام که اینبار از میان نادانترین و بیسوادترین افراد بودند هیچ عذری را به جز تحویل فردی که دنبالش بودند نمی‏پذیرفتند.

روشنفکران و تحصیلکردگان بلوچ چه در داخل و چه در خارج بارها و بارها به روشنی مخالفت خود را با خشونت و خون و خون ریزی اعلام و فاصله خود را از مبارزات مسلحانه اعلام کردند اما فعالیتهای مسالمت آمیز آنها هم باعث تغییر سیاست خون بر شمشیری نظام در منطقه نشد. آنها علاوه بر دستگیری فرزندان و عزیزان ریش سپیدان و آزار و شکنجه و اعدام آنها حمله به مدارس دینی و دستگیری روحانیون را هم آغاز کردند. از آن جمله حمله به مدرسه دینی دارالفرقان بود که در آن حمله چهارده نفر از جمله مولوی عبدالقدوس ملازهی و مولوی محمد یوسف سهرابی دستگیر شدند. این دو پس از چند ماه شکنجه ، زخمی و دردمند و تحقیر شده به روی صفحه تلویزیون آورده شدند تا نمایش اعترافات تلویزیونی نظام را ارائه دهند و سپس در بیست و یکم فروردین هزار و سیصد و هشتاد هفت در حالیکه بلبل در طبیعت نغمه سرایی می‏کرد و غنچه می‏شکفت به دار آویخته شدند. تسلیت به بازماندگان و طرفدارانشان.

خواننده خوب ما در غربت در سن پنجاه و پنج سالگی درد را در دست خویش حس کرد. درد به قفسه سینه رسید و تنگی نفس و قبل از آنکه آمبولانس برسد قلب هنرمند به آن جهان رسیده بود.

خدایا آنانکه قلب هایمان را چنین پر درد کرده‏اند چرا سنشان به سن عزرائیل رسیده و هنوز نمی‏روند؟

دو سال قبل که هنوز نظام جمهوری اسلامی از دستگیری عبدالمالک ریگی عاجز بود و نمیخواست با کشورهای منطقه وارد معامله شده و قیمت گزافی بپردازد، روحانیون و ریش سپیدان محلی شب و روز زیر فشار بودند تا برای دستگیری او به نظامی کمک کنند که رهبرش ادعای جنگ با ابر قدرتهای جهان را داشت و دارد. واقعیت این بود که سیاست‏های غلط نظام در منطقه، و مسلط کردن عده کمی از بومیان غرق در ولایت فقیه بر سرنوشت بلوچستان جوانان منطقه را چنان عاصی کرده بود که رسم دیرینه حرف شنوی از روحانیون و ریش سپیدان را به کنار گذاشته دست به اسلحه برده بودند. باند مأموران معذور نظام که اینبار از میان نادانترین و بیسوادترین افراد بودند هیچ عذری را به جز تحویل فردی که دنبالش بودند نمی‏پذیرفتند.

روشنفکران و تحصیلکردگان بلوچ چه در داخل و چه در خارج بارها و بارها به روشنی مخالفت خود را با خشونت و خون و خون ریزی اعلام و فاصله خود را از مبارزات مسلحانه اعلام کردند اما فعالیتهای مسالمت آمیز آنها هم باعث تغییر سیاست خون بر شمشیری نظام در منطقه نشد. آنها علاوه بر دستگیری فرزندان و عزیزان ریش سپیدان و آزار و شکنجه و اعدام آنها حمله به مدارس دینی و دستگیری روحانیون را هم آغاز کردند. از آن جمله حمله به مدرسه دینی دارالفرقان بود که در آن حمله چهارده نفر از جمله مولوی عبدالقدوس ملازهی و مولوی محمد یوسف سهرابی دستگیر شدند. این دو پس از چند ماه شکنجه ، زخمی و دردمند و تحقیر شده به روی صفحه تلویزیون آورده شدند تا نمایش اعترافات تلویزیونی نظام را ارائه دهند و سپس در بیست و یکم فروردین هزار و سیصد و هشتاد هفت در حالیکه بلبل در طبیعت نغمه سرایی می‏کرد و غنچه می‏شکفت به دار آویخته شدند. تسلیت به بازماندگان و طرفدارانشان.

امشب با محبت آقای صوفی و لطف آقای ابراهیمی عزیز توانستم به دیدن و شنیدن برنامه کیوان ساکت بروم.

منصور فیروز بخش خواننده گروه بود و کیوان ساکت تار، کاظم داوودیان سنتور، سعید کامجو کمانچه. وافشین مهرآسا دف و تنبک نواختند.

آنها لحظات پر شوری آفریدند و باعث شدند چندین بار تماشاچیان ایستاده آنها را تشویق کنند. در پایان کنسرت، حضار آنها را که بلند شده بودند بروند با تشویق خود برای نواختن مجدد سر جایشان نشاندند. هنرمندان هم در عوض سرود ای ایران را نواختند و حضاری را که می‏خواستند لم بدهند مجبور کردند بایستند و همراه آنهاسرود ای ایران را بخوانند.

کیوان ساکت چندان هم ساکت نبوده و تا کنون بیش از شانزده آلبوم و ده کتاب در کارنامه هنری خود دارد.

خوانده‏ام که او سيستم انگشت گذاری جديدی را ايجاد كرده كه به كمك اين روش انگشت گذاری، سرعت تارنوازی و سه تار نوازی را بهبود قابل ملاحظه‏ای‏ داده است. ساكت غير از انگشت گذاری جديد، پرش‏ها و حركت هایی به دستش می‏دهد که برای من انگشت نادان و پرش ناشناس کمی خنده دار بود اما محکمتر و بیشتر از بقیه برای آنها دست زدم. (در جمع آدم سر از پا نمی‏شناسد و یادش می‏رود محکم دست زدن برای قلب جراحی شده خوب نیست.)

چون فیلمبرداری ممنوع بود، من به پیروی از امام خدعه کردم و با حیله شرعیِ گرفتن یک عکس و ضبط صدا، یک دقیقه از این کنسرت را برایتان باز سازی کردم. نوش جان گوشهایتان.

امشب با محبت آقای صوفی و لطف آقای ابراهیمی عزیز توانستم به دیدن و شنیدن برنامه کیوان ساکت بروم.

منصور فیروز بخش خواننده گروه بود و کیوان ساکت تار، کاظم داوودیان سنتور، سعید کامجو کمانچه. وافشین مهرآسا دف و تنبک نواختند.

آنها لحظات پر شوری آفریدند و باعث شدند چندین بار تماشاچیان ایستاده آنها را تشویق کنند. در پایان کنسرت، حضار آنها را که بلند شده بودند بروند با تشویق خود برای نواختن مجدد سر جایشان نشاندند. هنرمندان هم در عوض سرود ای ایران را نواختند و حضاری را که می‏خواستند لم بدهند مجبور کردند بایستند و همراه آنهاسرود ای ایران را بخوانند.

کیوان ساکت چندان هم ساکت نبوده و تا کنون بیش از شانزده آلبوم و ده کتاب در کارنامه هنری خود دارد.

خوانده‏ام که او سيستم انگشت گذاری جديدی را ايجاد كرده كه به كمك اين روش انگشت گذاری، سرعت تارنوازی و سه تار نوازی را بهبود قابل ملاحظه‏ای‏ داده است. ساكت غير از انگشت گذاری جديد، پرش‏ها و حركت هایی به دستش می‏دهد که برای من انگشت نادان و پرش ناشناس کمی خنده دار بود اما محکمتر و بیشتر از بقیه برای آنها دست زدم. (در جمع آدم سر از پا نمی‏شناسد و یادش می‏رود محکم دست زدن برای قلب جراحی شده خوب نیست.)

چون فیلمبرداری ممنوع بود، من به پیروی از امام خدعه کردم و با حیله شرعیِ گرفتن یک عکس و ضبط صدا، یک دقیقه از این کنسرت را برایتان باز سازی کردم. نوش جان گوشهایتان.

.توجه بفرمایید که تاریخ تولد زنده یاد فیض محمد هزار و دویست و نود یک هست که من اشتباهی هزار و دویست و هشتاد و یک نوشته ام