بوئی درمیان ساقههای نیشکر باقی است
آمیزهای از خون و جسد
گیاهی با بویی نافذ که تهوع میآورد.
درمیان درختان نارگیل و گورهای سرشار از استخوانهای پوسیده
و تلق و تلق بی صدای مرگ
دیکتاتور حساس و ظریف سخن میگوید
با کلاههای شاپو، منگولههای طلایی ویقههای آهاری
قصر باریک مثل یک ساعت سو سو میزند
و خندههای سریع دستکش بدست
از کریدورها سرساعت میگذرند و به صداهای مرده
و دهانهای آبی رنگ که تازه دفن شدهاند میپیوندند
گریه دیده نمیشود
مثل گیاهی که دانههایش… بقیه را اینجا بخوانید