انگيزه واقعی نوشته پيشرو متن بيانيهای است که سازمان تروريستی القاعده عليه رئيس جمهور ايران منتشر نمود. آنها در اين پيام از محمود احمدینژاد خواستند که خرفه انکارگرايی را از تن بيرون آورد و به داستانپردازی در باره يازدهم سپتامبر پايان دهد.
متُدولوژی برخورد القاعده با رئيس جمهور ايران، بيشتر از متن بيانيه نظرم را جلب کرد. واقعاً مهم است که بدانيم چرا سازمان القاعده، داستانپردازیهای احمدینژاد را دقيق میبيند اما، در تشخيص روياپردازیهای خود _يعنی آن مدينه فاضلهای که قرارست بر روی اجساد بیشماری از قربانيان در خاورميانه بنا گردد_ همچنان ناتوان است؟ و عجيبتر، چرا رسانههای جهانی [بخصوص رسانههای آلمانی] در برخورد با احمدینژاد، بهسادگی از کنار اين مهم گذشتند و از منظری ديگر به قضايا پرداختند؟ آيا اين نمونهها گواهی نمیدهند که چشمهای نزديکبين جهان محتاج عينکِ ديگری است؟ عينکی که دستکم بشود به کمک آن فاصلهها و زاويهها را از دور تشخيص داد و ديد؟… بقیه را اینجا بخوانید
القاعده؛ آيينهای تمام قد…
October - 4 - 2011