Abdol Ghader Balouch – عبدالقادر بلوچ

Official blog of Abdol Ghader Balouch

Archive for August, 2010

کارد نظام بر پیکر هنرمند

Posted by balouch On August - 4 - 2010

فریدون فرخزاد هنرمندی بود که جمهوری اسلامی در امرداد ماه سال هزار و سیصد و هفتاد و یک با زدن هیفده ضربه کارد او را در خارج کشت. او که در آلمان تحصیل کرده بود و دکترای علوم سیاسی داشت از هر موقعیتی استفاده می‏کرد تا به رژیم خون و جنون حمله کند. در سالهایی که نیلبک تقدس همه را طلسم کرده بود و یک کلمه بر علیه خمینی و نظام خون ریزش آه از نهاد خیلی‏ها در می‏آورد او هرگز پشت میکروفونی قرار نگرفت مگر آنکه از آن به جهل و سردسته جاهلان، امام راحل حمله نبرد. فریدون فرخزاد، برادر فروغ فرخزاد، خود شاعر، نويسنده، هنرپيشه ، خواننده ومبتكر چندين برنامه و شو تلويزيونى در ايران بود. یادش گرامی باد

اینجا در موردش مفصل بخوانید



گذشت قرنی و درد هست پا برجا

Posted by balouch On August - 4 - 2010

انقلاب مشروطیت صد و چهار ساله شد اما مملکت هنوز عقب مانده و زندگی ملت با ذلت است.

حکامی حکمرانی می‏کنند خون ریز که دست می‏بُرند و چشم می کشند و سنگسار می‏کنند. خاری رفته بر پای باورما. زمین را آسمانی کرده‏ایم و آسمان را زمینی. از آن چندان بیماری زاییده که حیران دارد هزاران طبیب را.

خدا را در پستو باید سجده کرد و انسان را در ملاء عام، تا خدا را در خیابان تظاهر کنند وانسان را در خفا خفه، در به همین پاشنه خواهد چرخید. درمان، نرسیده به بیمار، از شفا خواهد افتاد. حتی اگر مشروطیت هزار ساله شود و فریاد آزادیخواهی ما کر کند گوش فلک را.


گرامی باد یاد دکتر شاپور بختیار

Posted by balouch On August - 3 - 2010

یک سال دیگر از روزی گذشت که «مهمان‌ها» مرد بزرگ را در خانه‌اش سر بریدند که پیشگوئی‌هایش درست درآمده بود. که گفته بود: «ای مردم از زیر دیکتاتوری چکمه می‏روید زیر دیکتاتوری نعلین» و ما آگاه ترینمان لابد گفتیم نعلین از چکمه سبک‏تر است! غافل از اینکه این یکی را هر روز خواهند زد! و هر آخوندی هم آن را به پا دارد. و غافل از اینکه چکمه هم بر پای هر بی سر و پایی٬ پا به پای نعلین خواهد آمد و بعد از سی سال٬ حکومت پوتین و نعلین مملکت را کهریزکی خواهد کرد.

سیاستمدار روشنفکر و دمکراتمنش٬ به مردم٬ به دین و مذهبشان و به «پیشوا»یشان احترام می‏گذاشت اما حکومت مذهبی را ویرانگر ایران می‏دانست. گفت من اول یک انسانم٬ بعد یک ایرانیم٬ بعد یک مسلمان. گفتند «وافورت را نگهدار!»

برخلاف بسیاری از رجال عصر پهلوی که به «هیتلردوستی» افتخار می‏کردند٬ بختیار در جوانی به عنوان سرباز خارجی٬ در نهضت مقاومت فرانسه با نیروهای نازی… بقیه را در سایت هادی جان خرسندی بخوانید


روز اعدام یعقوب مهرنهاد

Posted by balouch On August - 3 - 2010


چهاردهم امرداد ماه روز اعدام یعقوب مهرنهاد است.

دوسال قبل در چنین روزی جوانی که با مجوز رسمی خود نظام، دست به فعالیت مدنی زده بود در زندان زاهدان اعدام شد. در متن تمام سخنرانی‏های مانده از او جمله یا کلمه‏ای که تهدیدی برای امنیت ملی و تمامیت ارضی کشور باشد وجود نداشت. او کار و اقدامی بر علیه قانون اساسی همین نظام هم انجام نداد. یعقوب مهرنهاد به معنا و مفهوم واقعی کلمه برانداز نبود واز خشونت دوری می‏جست. زبان او زبان خرد و ادب و نزاکت بود و آنقدر در فعالیتهای خود قوانین نظام را رعایت می‏کرد که تا بعد از اعدامش از طرف نیروهای اپوزیسیون داخل و خارج اعم از بلوچ و غیر بلوچ حمایت نشد. در تمام دوران زندان و شکنجه جز از زمانی که حکم اعدام او تأیید و در آستانه اجرا قرار گرفت کسی اقدامی جدی برای نجات او انجام نداد. برادر کوچک او ابراهیم مهرنهاد هنوز در زندان است و برای اینکه ملاقات برای خانواده او هر چه سختر بشود او را به زندان کرمان منتقل کرده‏اند. درود به روان پاک یعقوب مهرنهاد و تسلیت به همسر و دختر و دوستان و حامیان و بازماندگان او.


گرامی باد یاد دکتر شاپور بختیار

Posted by balouch On August - 3 - 2010

یک سال دیگر از روزی گذشت که «مهمان‌ها» مرد بزرگ را در خانه‌اش سر بریدند که پیشگوئی‌هایش درست درآمده بود. که گفته بود: «ای مردم از زیر دیکتاتوری چکمه می‏روید زیر دیکتاتوری نعلین» و ما آگاه ترینمان لابد گفتیم نعلین از چکمه سبک‏تر است! غافل از اینکه این یکی را هر روز خواهند زد! و هر آخوندی هم آن را به پا دارد. و غافل از اینکه چکمه هم بر پای هر بی سر و پایی٬ پا به پای نعلین خواهد آمد و بعد از سی سال٬ حکومت پوتین و نعلین مملکت را کهریزکی خواهد کرد.

سیاستمدار روشنفکر و دمکراتمنش٬ به مردم٬ به دین و مذهبشان و به «پیشوا»یشان احترام می‏گذاشت اما حکومت مذهبی را ویرانگر ایران می‏دانست. گفت من اول یک انسانم٬ بعد یک ایرانیم٬ بعد یک مسلمان. گفتند «وافورت را نگهدار!»

برخلاف بسیاری از رجال عصر پهلوی که به «هیتلردوستی» افتخار می‏کردند٬ بختیار در جوانی به عنوان سرباز خارجی٬ در نهضت مقاومت فرانسه با نیروهای نازی… بقیه را در سایت هادی جان خرسندی بخوانید


روز اعدام یعقوب مهرنهاد

Posted by balouch On August - 3 - 2010


چهاردهم امرداد ماه روز اعدام یعقوب مهرنهاد است.

دوسال قبل در چنین روزی جوانی که با مجوز رسمی خود نظام، دست به فعالیت مدنی زده بود در زندان زاهدان اعدام شد. در متن تمام سخنرانی‏های مانده از او جمله یا کلمه‏ای که تهدیدی برای امنیت ملی و تمامیت ارضی کشور باشد وجود نداشت. او کار و اقدامی بر علیه قانون اساسی همین نظام هم انجام نداد. یعقوب مهرنهاد به معنا و مفهوم واقعی کلمه برانداز نبود واز خشونت دوری می‏جست. زبان او زبان خرد و ادب و نزاکت بود و آنقدر در فعالیتهای خود قوانین نظام را رعایت می‏کرد که تا بعد از اعدامش از طرف نیروهای اپوزیسیون داخل و خارج اعم از بلوچ و غیر بلوچ حمایت نشد. در تمام دوران زندان و شکنجه جز از زمانی که حکم اعدام او تأیید و در آستانه اجرا قرار گرفت کسی اقدامی جدی برای نجات او انجام نداد. برادر کوچک او ابراهیم مهرنهاد هنوز در زندان است و برای اینکه ملاقات برای خانواده او هر چه سختر بشود او را به زندان کرمان منتقل کرده‏اند. درود به روان پاک یعقوب مهرنهاد و تسلیت به همسر و دختر و دوستان و حامیان و بازماندگان او.


شش تن و گروه جنون

Posted by balouch On August - 1 - 2010

امردادماه، ماه خون و ماه جنون نظام رسیده است. از فردای استقرار خمینی خون ریزی چنان با عجله شروع شد که تو گویی رهبر مصتضعفان جهان سالها عطش خون را با خود حمل می‏کرده. متأسفانه اطرافیان او که امروزه قدرت و امکانات کشور را در اختیار دارند کمتر از او میل به خون ریزی ندارند. کشتار شصت و هفت «دوران طلایی» مرد بیماری است که دوران سیاه امروز حاصل آن است. باندِ مرگِ کشتار شصت و هفت، ریش سفید شده اما همچنان روسیاه است. آقایان با اینکه در یک قدمی گور قرار دارند هنوز حکم مرگ صادر می‏کنند. این بار با تأیید حکم اعدام شش تن به استقبال امرداد رفته‏اند. این «آقا» کمتر از آن «آقا» خون آشام نیست، فقط کم می‏خورد و هر دم می‏خورد. تنوع طلب است وهر بار از یک استان می‏خورد. این بار نوبت تهران است. برخلاف هزاران نفری که در امرداد شصت و هفت گمنام ماندند نام این شش تن را قبل از اعدام، فریاد بزنیم:

علی صارمی

جعفر کاظمی

احمد دانشپور

محسن دانشپور

عبدالرضا قنبری

محمد علی حاج آقایی


شش تن و گروه جنون

Posted by balouch On August - 1 - 2010

امردادماه، ماه خون و ماه جنون نظام رسیده است. از فردای استقرار خمینی خون ریزی چنان با عجله شروع شد که تو گویی رهبر مصتضعفان جهان سالها عطش خون را با خود حمل می‏کرده. متأسفانه اطرافیان او که امروزه قدرت و امکانات کشور را در اختیار دارند کمتر از او میل به خون ریزی ندارند. کشتار شصت و هفت «دوران طلایی» مرد بیماری است که دوران سیاه امروز حاصل آن است. باندِ مرگِ کشتار شصت و هفت، ریش سفید شده اما همچنان روسیاه است. آقایان با اینکه در یک قدمی گور قرار دارند هنوز حکم مرگ صادر می‏کنند. این بار با تأیید حکم اعدام شش تن به استقبال امرداد رفته‏اند. این «آقا» کمتر از آن «آقا» خون آشام نیست، فقط کم می‏خورد و هر دم می‏خورد. تنوع طلب است وهر بار از یک استان می‏خورد. این بار نوبت تهران است. برخلاف هزاران نفری که در امرداد شصت و هفت گمنام ماندند نام این شش تن را قبل از اعدام، فریاد بزنیم:

علی صارمی

جعفر کاظمی

احمد دانشپور

محسن دانشپور

عبدالرضا قنبری

محمد علی حاج آقایی




VIDEO

************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** *************

TAG CLOUD

Activate the Wp-cumulus plugin to see the flash tag clouds!

There is something about me..

    Activate the Flickrss plugin to see the image thumbnails!