Abdol Ghader Balouch – عبدالقادر بلوچ

Official blog of Abdol Ghader Balouch

Archive for July, 2010

محمد نوری دیگر نخواهد خواند

Posted by balouch On July - 31 - 2010

بر بلندیِ خاطره‏ای نفس می‏کشم

اندوهت ایستاده پایین

*****************

باغ‏هایی که در من سر به فلک کشیده بودند

خشکیده‏اند

دو چشم و گونه‏های‏ام

خیس


کشتار شصت هفت «دوران طلایی» امام

Posted by balouch On July - 31 - 2010


در ششم مرداد ماه سال هزار و سیصد شصت و هفت، آیت الله روح الله خمینی فتوای قتل هزاران زندانی سیاسی را صادر کرد.

او مردی خشن، بیسواد و عقب افتاده بود.

آنانی که می‏دانند و این را اعتراف نمی‏کنند خیانت می‏کنند و آنانی که نمی‏دانند و تحقیق نمی‏کنند جنایت می‏کنند.

ترجمه گزارش جفری رابرتسون در اینباره را اینجا بخوانید. با تشکر از بنیاد برومند به خاطر کار پر ارزششان.


محمد نوری دیگر نخواهد خواند

Posted by balouch On July - 31 - 2010

بر بلندیِ خاطره‏ای نفس می‏کشم

اندوهت ایستاده پایین

*****************

باغ‏هایی که در من سر به فلک کشیده بودند

خشکیده‏اند

دو چشم و گونه‏های‏ام

خیس


کشتار شصت هفت «دوران طلایی» امام

Posted by balouch On July - 31 - 2010


در ششم مرداد ماه سال هزار و سیصد شصت و هفت، آیت الله روح الله خمینی فتوای قتل هزاران زندانی سیاسی را صادر کرد.

او مردی خشن، بیسواد و عقب افتاده بود.

آنانی که می‏دانند و این را اعتراف نمی‏کنند خیانت می‏کنند و آنانی که نمی‏دانند و تحقیق نمی‏کنند جنایت می‏کنند.

ترجمه گزارش جفری رابرتسون در اینباره را اینجا بخوانید. با تشکر از بنیاد برومند به خاطر کار پر ارزششان.


طرح گروه حجتیه برای بلوچستان

Posted by balouch On July - 31 - 2010

پاسپورت مولوی عبدالحمید امام جمعه زاهدان در بازگشت از سفر ترکیه توقیف شد. گرچه به نظر می‏رسد این امر به این خاطر صورت گرفته که او نتواند در کنفرانس اسلامی عربستان شرکت کند اما مسئله مهمتر از این است.

گروه حجتیه که باند سیاه قدرت را در استان سیستان و بلوچستان حمایت و تغذیه می‏کند از مدتها قبل عزم جزم کرده که مسجد مکی و مدارس دینی بلوچستان را به اشغال خود در آورد. این گروه که در استان ما مهره می‏نشاند و بر می‏دارد. با ظهور نیروهای خود جوش مقاومت دچار سر درگمی شده است. قبلاً که این گروه در نظام و نظام در این گروه نفس و شاخ و شانه می‏کشید سیاست، سیاست مشت آهنین بود و مهر زدن و اعدام کردن. حالا که گروه حجتیه قصد ظهور کرده است، اصرار دارد شمشیر را از رو ببندد.

مدتها است که شعبه‏ی کیهان شریعتمداری در استان ما قسمت‏های یک طرح شوم را قلمی می‏کند. در این طرح گروه حجتیه که حالا تلاش دارد کودتای سرتاسری خود را به نتیجه برساند قصد دارد خودش بلوچ تعیین کند. چهره ها را خراب کند و خودش چهره بسازد. بلوچ را در مقابل بلوچ علم کند. بلوچ خودی و غیر خودی بسازد. پستها و مقام ها را از باندسیاه سیستانی‏ که مهره‏هایی سوخته شده‏اند بستاند و به بلوچهای مهره شده بدهد. اما مشکل آنجاست که یا نمی‏یابند بلوچ خودفروشی و یا اگر پیدا می‏کنند قبل از آنکه طرف جیره‏اش را بخورد گروهی رشته‏ی عمرش را می‏برند. این آبی که نیروهای ریز درشت مکتبی در هاون هم، در استان ما می‏کوبند مثل تمام طرحهای بیهوده‏ی آنها در سطح کشور، راه به جایی نمی‏برد.

طرح ترور مولوی عبدالحمید و اساتید مدارس علمیه استان همیشه روی میز بوده است. اما علیرغم دیوانگی سردمداران نظام آنها می‏دانند که اگر کوچکترین اشتباهی در طرح نابودی رهبر تسنن استان بکنند آتشی در استان روشن خواهد شد که تا از کشته پشته درست نشود به کنترل در نخواهد آمد .

ترس من از این است که نظام این را می‏داند و عمداً در روشن کردن چنین آتشی اصرار دارد.



حسین رونقی ملکی وبلاگ نویس ایرانی را آزاد کنید.

حسین رونقی ملکی وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر در 22 آذر ماه 88 بدون هیچ اتهامی به همراه برادرش بازداشت شد و تا اکنون نیز در بند 2 الف سپاه در زندان اوین به سر می‌برد . تا کنون نیز اتهام حسین رونقی ملکی مشخص نشده و هیچ دادگاهی نیز برای او در نظر گرفته نشده است. حسین از زمان بازداشت تحت شکنجه های جسمی و روانی قرار داشته و یک بار دست به اعتصاب غذا زده است. . امروز خبردار شدیم که حسین برای انجام مصاحبه تلویزیونی و اعترافات غیر واقعی تحت فشار است و برای اعتراض به فشارها بر خود و خانواده اش از امروز اعتصاب غذای خود را از سر گرفته است.


ما جمعی از وبلاگ نویسان ایرانی خواهان آزادی فوری حسین رونقی ملکی هستیم و دولت جمهوری اسلامی ایران را مسئول مستقیم جان او می‌دانیم. ما از همه فعالین حقوق بشر درخواست می‌کنیم که با سازمانهای بین المللی و مقامات محلی خود تماس گرفته و از آنها بخواهند که به دولت ایران مسئولیت آنها در قبال جان زندانیان را گوشزد کنند. زندانهای ایران تبدیل به قتلگاه زندانیان شده است و باید سازمان ملل و سازمانهای حقوق بشر هر چه سریعتر با ارسال هیئت های بازرسی به نجات جان زندانیان بی پناه بشتابند.

جمعی از وبلاگ نویسان ایرانی

رونوشت
دبیرکل سازمان ملل عالیجناب بان کی مون
خانم ناوی پیلای رییس کمیسیون حقوق بشر
گزارشگران بدون مرز
صلیب سرخ بین المللی
عفو بین الملل


وبلاگ حامیان


طرح گروه حجتیه برای بلوچستان

Posted by balouch On July - 30 - 2010

پاسپورت مولوی عبدالحمید امام جمعه زاهدان در بازگشت از سفر ترکیه توقیف شد. گرچه به نظر می‏رسد این امر به این خاطر صورت گرفته که او نتواند در کنفرانس اسلامی عربستان شرکت کند اما مسئله مهمتر از این است.

گروه حجتیه که باند سیاه قدرت را در استان سیستان و بلوچستان حمایت و تغذیه می‏کند از مدتها قبل عزم جزم کرده که مسجد مکی و مدارس دینی بلوچستان را به اشغال خود در آورد. این گروه که در استان ما مهره می‏نشاند و بر می‏دارد. با ظهور نیروهای خود جوش مقاومت دچار سر درگمی شده است. قبلاً که این گروه در نظام و نظام در این گروه نفس و شاخ و شانه می‏کشید سیاست، سیاست مشت آهنین بود و مهر زدن و اعدام کردن. حالا که گروه حجتیه قصد ظهور کرده است، اصرار دارد شمشیر را از رو ببندد.

مدتها است که شعبه‏ی کیهان شریعتمداری در استان ما قسمت‏های یک طرح شوم را قلمی می‏کند. در این طرح گروه حجتیه که حالا تلاش دارد کودتای سرتاسری خود را به نتیجه برساند قصد دارد خودش بلوچ تعیین کند. چهره ها را خراب کند و خودش چهره بسازد. بلوچ را در مقابل بلوچ علم کند. بلوچ خودی و غیر خودی بسازد. پستها و مقام ها را از باندسیاه سیستانی‏ که مهره‏هایی سوخته شده‏اند بستاند و به بلوچهای مهره شده بدهد. اما مشکل آنجاست که یا نمی‏یابند بلوچ خودفروشی و یا اگر پیدا می‏کنند قبل از آنکه طرف جیره‏اش را بخورد گروهی رشته‏ی عمرش را می‏برند. این آبی که نیروهای ریز درشت مکتبی در هاون هم، در استان ما می‏کوبند مثل تمام طرحهای بیهوده‏ی آنها در سطح کشور، راه به جایی نمی‏برد.

طرح ترور مولوی عبدالحمید و اساتید مدارس علمیه استان همیشه روی میز بوده است. اما علیرغم دیوانگی سردمداران نظام آنها می‏دانند که اگر کوچکترین اشتباهی در طرح نابودی رهبر تسنن استان بکنند آتشی در استان روشن خواهد شد که تا از کشته پشته درست نشود به کنترل در نخواهد آمد .

ترس من از این است که نظام این را می‏داند و عمداً در روشن کردن چنین آتشی اصرار دارد.



حسین رونقی ملکی وبلاگ نویس ایرانی را آزاد کنید.

حسین رونقی ملکی وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر در 22 آذر ماه 88 بدون هیچ اتهامی به همراه برادرش بازداشت شد و تا اکنون نیز در بند 2 الف سپاه در زندان اوین به سر می‌برد . تا کنون نیز اتهام حسین رونقی ملکی مشخص نشده و هیچ دادگاهی نیز برای او در نظر گرفته نشده است. حسین از زمان بازداشت تحت شکنجه های جسمی و روانی قرار داشته و یک بار دست به اعتصاب غذا زده است. . امروز خبردار شدیم که حسین برای انجام مصاحبه تلویزیونی و اعترافات غیر واقعی تحت فشار است و برای اعتراض به فشارها بر خود و خانواده اش از امروز اعتصاب غذای خود را از سر گرفته است.


ما جمعی از وبلاگ نویسان ایرانی خواهان آزادی فوری حسین رونقی ملکی هستیم و دولت جمهوری اسلامی ایران را مسئول مستقیم جان او می‌دانیم. ما از همه فعالین حقوق بشر درخواست می‌کنیم که با سازمانهای بین المللی و مقامات محلی خود تماس گرفته و از آنها بخواهند که به دولت ایران مسئولیت آنها در قبال جان زندانیان را گوشزد کنند. زندانهای ایران تبدیل به قتلگاه زندانیان شده است و باید سازمان ملل و سازمانهای حقوق بشر هر چه سریعتر با ارسال هیئت های بازرسی به نجات جان زندانیان بی پناه بشتابند.

جمعی از وبلاگ نویسان ایرانی

رونوشت
دبیرکل سازمان ملل عالیجناب بان کی مون
خانم ناوی پیلای رییس کمیسیون حقوق بشر
گزارشگران بدون مرز
صلیب سرخ بین المللی
عفو بین الملل


وبلاگ حامیان


محمد جاددو

Posted by balouch On July - 30 - 2010

زنده یاد محمد جاددو یا محمد جادُدک* یکی دیگر از هنرمندان بلوچ است که درفقر و تنگدستی وفات کرد.

تلاش من که در خیابانهای کوکیتلام استان برتیش کلمبیا شیش روز هفته را تا دیر وقت شب کار می‏کنم برای یافتن اطلاعاتی راجع به خانواده او بی نتیجه می‏ماند و غول جادو، گوگل دست خالی بر می‏گردد. نتیجه با کم و زیاد کردن دال‏ها و نامهای این هنرمند یکی است. اطلاعات من این است که والدین او هم از قصرقند ایران جزو خانواده‏های بلوچی هستند که در یکی از خشکسالی های بلوچستان برای زندگی بهتر! به پاکستان مهاجرت کردند. این هم در تهِ ذهنم هست که زنده یاد جادُدک در قصرقند به دنیا آمد. اما می‏دانم که در قبرستان لیاری کراچی آرمیده است.

جاددک در کوچه‏های محله فقیر نشین لیاری کراچی گاریِ دستی داشت و باربری می‏کرد. بعدها توانست به صورت دوره گردی موز فروشی کند. اما وقتی هنر مطرح می‏شد او نوازنده و شاعری بود که همه را متحیر می‏کرد. اشعار او مورد ایراد شعرای بلوچ آن زمان بود و آنها را ساده و کوچه بازاری می‏پنداشتند اما خود او مال کوچه و بازار بود.

جادُدک که به بلوچی به معنای دوقلو است علاوه بر بلوچی، در خواندن قوالی و آهنگهای اردو هم شهرت داشت. من شخصاً آهنگ های او را از رادیو بلوچی زاهدان می‏شنیدم. از این هنرمند زجر کشیده آهنگِ «تو مرا رها کردی» را تقدیمتان می کنم.

خالی از لطف نیست که بدانید این هنرمند در آغاز کار قصد می‏کند که با اسم هنری محمد جادو شروع کند اما در همان محافل اولیه شخصی با نفوذ مخالفت می‏ورزد و آنرا توهین به مقدسات قلمداد می‏کند و اسم او را به سلیقه خود به محمد جاددک تغییر می‏دهد. او با متانت می‏پذیرد و با همان لحن آرام خود می‏گوید: اسم من رسول بخش است، پدر از فرط دوستی مرا جاددو صدا می‏زد به همین خاطر قصد داشتم آن اسم را انتخاب کنم…

از دوستان عزیز بلوچ که اطلاعات بیشتر و عکسهایی از این هنرمند فقید دارند خواهش می‏کنم این نوشته را تکمیل بفرمایند.

ترجمه شعر باز هم صد در صد نیست و ممنون نظر دوستان صاحب‏نظر خواهم شد. ترجمه این آهنگ را در سالگرد یعقوب مهرنهاد به برادر کوچک در بندش ابراهیم مهرنهاد تقدیم می‏کنم.

*در بلوچی حرف دال که بالای آن ط هست با چسبیدن زبان به سقف دهان تلفظ می‏شود. من به جای آن دو دال پشت سر هم گذاشته‏ام.



نظرات تکمیلی از طرف خوانندگان:

– ناشناس: اسم جاڑوک در واقع با ر نوشته می شود و ط بالای ر

– برای اطلاعات و آهنگ های بیشتر از این خواننده و سایر خوانندگان بلوچ به این سایت خوب سر بزنید


محمد جاددو

Posted by balouch On July - 29 - 2010

زنده یاد محمد جاددو یا محمد جادُدک* یکی دیگر از هنرمندان بلوچ است که درفقر و تنگدستی وفات کرد.

تلاش من که در خیابانهای کوکیتلام استان برتیش کلمبیا شیش روز هفته را تا دیر وقت شب کار می‏کنم برای یافتن اطلاعاتی راجع به خانواده او بی نتیجه می‏ماند و غول جادو، گوگل دست خالی بر می‏گردد. نتیجه با کم و زیاد کردن دال‏ها و نامهای این هنرمند یکی است. اطلاعات من این است که والدین او هم از قصرقند ایران جزو خانواده‏های بلوچی هستند که در یکی از خشکسالی های بلوچستان برای زندگی بهتر! به پاکستان مهاجرت کردند. این هم در تهِ ذهنم هست که زنده یاد جادُدک در قصرقند به دنیا آمد. اما می‏دانم که در قبرستان لیاری کراچی آرمیده است.

جاددک در کوچه‏های محله فقیر نشین لیاری کراچی گاریِ دستی داشت و باربری می‏کرد. بعدها توانست به صورت دوره گردی موز فروشی کند. اما وقتی هنر مطرح می‏شد او نوازنده و شاعری بود که همه را متحیر می‏کرد. اشعار او مورد ایراد شعرای بلوچ آن زمان بود و آنها را ساده و کوچه بازاری می‏پنداشتند اما خود او مال کوچه و بازار بود.

جادُدک که به بلوچی به معنای دوقلو است علاوه بر بلوچی، در خواندن قوالی و آهنگهای اردو هم شهرت داشت. من شخصاً آهنگ های او را از رادیو بلوچی زاهدان می‏شنیدم. از این هنرمند زجر کشیده آهنگِ «تو مرا رها کردی» را تقدیمتان می کنم.

خالی از لطف نیست که بدانید این هنرمند در آغاز کار قصد می‏کند که با اسم هنری محمد جادو شروع کند اما در همان محافل اولیه شخصی با نفوذ مخالفت می‏ورزد و آنرا توهین به مقدسات قلمداد می‏کند و اسم او را به سلیقه خود به محمد جاددک تغییر می‏دهد. او با متانت می‏پذیرد و با همان لحن آرام خود می‏گوید: اسم من رسول بخش است، پدر از فرط دوستی مرا جاددو صدا می‏زد به همین خاطر قصد داشتم آن اسم را انتخاب کنم…

از دوستان عزیز بلوچ که اطلاعات بیشتر و عکسهایی از این هنرمند فقید دارند خواهش می‏کنم این نوشته را تکمیل بفرمایند.

ترجمه شعر باز هم صد در صد نیست و ممنون نظر دوستان صاحب‏نظر خواهم شد. ترجمه این آهنگ را در سالگرد یعقوب مهرنهاد به برادر کوچک در بندش ابراهیم مهرنهاد تقدیم می‏کنم.

*در بلوچی حرف دال که بالای آن ط هست با چسبیدن زبان به سقف دهان تلفظ می‏شود. من به جای آن دو دال پشت سر هم گذاشته‏ام.



نظرات تکمیلی از طرف خوانندگان:

– ناشناس: اسم جاڑوک در واقع با ر نوشته می شود و ط بالای ر

– برای اطلاعات و آهنگ های بیشتر از این خواننده و سایر خوانندگان بلوچ به این سایت خوب سر بزنید


گروگان گرفتن همسر یک وکیل

Posted by balouch On July - 28 - 2010

محمد مصطفایی وکیل مملکت است. طبق قوانین عقب افتاده همین نظامِ پر مدعا از بخت برگشتگانی که بناست خوراک ضحاک بشوند دفاع می‏کرد. نظام آسمانی. نظام ولایی، نظام عدل گستر! همسر و برادرخانم او را گروگان گرفته است. برای زیر فشار گذاشتن و خورد(خرد)* کردن او. بفرمایید کیک مجانی میلاد نوش جان بفرمایید. اینجا جمهوری اسلامی است. کرامت و حرمتی دارد انسان! داستانهایش خواهد ماند در تاریخ. چه حرمتی افزود این نظام به عبا و عمامه و دستار!

طرفداران حرمت انسان! انسان‏های آزاده! از وکلای شجاع به هر نحو که می‏دانید دفاع کنید و نگذارید پیش غذای رهبر بشوند. قسمتی از گزارش رادیو فرانسه را بشنوید




* ممنون جناب بزدل میرزای گرامی


کیکِ خونریزی

Posted by balouch On July - 28 - 2010

بفرمایید! کیک امام زمان هم به بازار آمد! وقتی قهوه‏ی ملت را می‏خورند باید هم برای آقا کیک بپزند.

این کیک پزی را در بلوچستان آزمایش کردند. نتیجه داد. بعد برایمان آشی پختند که یکوجب مرگ بود روی آن. حالا نوبت رسیده به تهران.

سال بعد مداحان، فرزند زمان خود خواهند شد و برای آقا چنان هپی بیرت دی سوزناکی بخوانند که انگشت به دهان بمانید. فایل زیر را بشنوید* وببینید که گروه حجتیه تازه دارد شمشیر را از رو می‏بندد. حق هم دارند. چیزی به ظهور نمانده! آنها هنوز پنهانی مملکت را بچرخانند؟! خسته شده‏اند از زیر ابی رفتن رقصی میان میدانشان آرزوست.



*گزارش از رادیو فرانسه







VIDEO

************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** *************

TAG CLOUD

Activate the Wp-cumulus plugin to see the flash tag clouds!

There is something about me..

    Activate the Flickrss plugin to see the image thumbnails!