جلسه به همت شهرگان برگزار شد. با اینکه من و هادی ابراهیمی و منصور خرسندی و مجتبی مشتاقی و خانم کتی دیلمی همراه خانم عفت ماهباز از ساعت چهار در سالن بودیم راه انداختن صحنه کمی طول کشید و دیر رسیدن خانم نیلوفر شیدمهر که بنا بود رسم و رسومات آغاز جلسه را انجام بدهد بهانهای شد که ما قادر بشویم برنامه را طبق روال همیشگی دیرتر از ساعت شیشی که وعده داده شده بود آغاز کنیم. با سه آهنگی که آقای محمد خرازی خواند توانستیم آنقدر زمان بخریم تا نیلوفر هم از راه برسد. چند کلمهای هادی ابراهیمی و نیلوفر میکروفونی کردند. سپس در میان دست زدنهای حضار خانم ماهباز برنامه را آغاز کرد. مرتضی مشتاقی در نقش شاهپور همسر اعدامی خانم ماهباز و منصور خرسندی در نقش پاسدار، همراه با موزیکهای متنی که هادی ابراهیمی سعی داشت به موقع برساند و گاهی لپ تاپش با او همکاری نمیکرد و کتابخوانی و بازیگری خود خانم ماهباز چند بار اشکها را به گونه غلطاند. کتابها مثل ورق زر برده شد. در آنتراک امضاء کتاب بود و قهوه و چاییای که آماده نشد.
در قسمت پرسش و پاسخ به راحتی میشد متوجه شد که آنهایی که سئوالی ندارند علاقهی بیشتری در نگاه داشتن میکروفون سیار از خود نشان میدهند. جلسه بر خلاف آغازش رأس ساعت تمام شد.
گزارشی از جلسه عفت ماهباز
November - 30 - 2008