Abdol Ghader Balouch – عبدالقادر بلوچ

Official blog of Abdol Ghader Balouch

Archive for February, 2007

آیات

Posted by balouch On February - 12 - 2007

هاشمی رفسنجانی: حریف پیش خودمون بمونه این عکس آخه جاش اینجاست؟

آیت الله صانعی: قربونت برم، بزار عکاس بره جاشو بهت نشون میدم.


ملاقات پرسنل نیروی هوایی با رهبر

Posted by balouch On February - 11 - 2007

بلند آسمان جایگاه کیست؟


آیات

Posted by balouch On February - 11 - 2007

هاشمی رفسنجانی: حریف پیش خودمون بمونه این عکس آخه جاش اینجاست؟

آیت الله صانعی: قربونت برم، بزار عکاس بره جاشو بهت نشون میدم.


نگاهی به اخبار

Posted by balouch On February - 10 - 2007

تفرقه بین تشیع و تسنن

دشمن باید بداند که بین شیعه ها و سنی ها نمی تواند اختلاف بیندازد چون اختلافی نمانده که ما نداشته باشیم.

دولت پنهان
ولایتی وزیر امور خارجه ی حضرت رهبر به مسکو رفته و لاریجانی وزیر امور خارجه ی‌ حضرت رئیس جمهور به کپنهاک. میدانم وزیر امور خارجه نیست و به مونیخ رفته. عمداً نوشتم، چون هر کس باشد و هر جهنمی برود در کل ماجرا فرقی نمیکند. اصل، دولت پنهان است که در حال زاری و التماس این و آن است.

محاصره
آیت الله جنتی می فرماید دشمن جرأت نزدیکی به مرزهای ما را ندارد. آیت الله هم معنی مرز را می داند هم معنی دشمن و هم معنی محاصره را. نماز جمعه هست باید سر و ته خطبه ها را با فرمایشاتی به هم بیاورد.

فیلم ده نمکی
دهنمکی متحول شده است . کسی هم نمیتواند جلوی تحول را بگیرد. بعضی ها بعد از اینکه همه جا را به گند کشیدند تحولشان آغاز می شود. پایانش به پر رویی آدم و امکانات بستگی دارد. گذشته ها را باید شست، جور دیگری چماق باید کشید.

سهمیه بندی جنسیتی
وقتی جمعیت دختران دانشجو از شصت و پنج درصد گذشت اسلام به خطر می افتد. سهمیه بندی جنسیتی واجب شرعی می شود. می ماند روایتش که درود و سلام خدا بر امام جعفر صادق باد.

****************

نیم فاصله
روایت است از حضرت وبلاگ نویس ابن حرفه ای که اگر کسی نیم فاصله را در نوشته هایش رعایت نکند خداوند تبارک و تعالی او را روز قیامت با حیوانات محشور خواهد کرد، اما اگر کیبرد یک مسلمان خراب شده باشد چهار شبانه روز بر او ببخشایند. چنانچه در این مدت و قبل از آنکه کیبردش را عوض کند شربت شهادت بنوشد همانا از حور برایش خبری نخواهد بود و او را به غلمان قلچماقی خواهند سپرد


نگاهی به اخبار

Posted by balouch On February - 10 - 2007

تفرقه بین تشیع و تسنن

دشمن باید بداند که بین شیعه ها و سنی ها نمی تواند اختلاف بیندازد چون اختلافی نمانده که ما نداشته باشیم.

دولت پنهان
ولایتی وزیر امور خارجه ی حضرت رهبر به مسکو رفته و لاریجانی وزیر امور خارجه ی‌ حضرت رئیس جمهور به کپنهاک. میدانم وزیر امور خارجه نیست و به مونیخ رفته. عمداً نوشتم، چون هر کس باشد و هر جهنمی برود در کل ماجرا فرقی نمیکند. اصل، دولت پنهان است که در حال زاری و التماس این و آن است.

محاصره
آیت الله جنتی می فرماید دشمن جرأت نزدیکی به مرزهای ما را ندارد. آیت الله هم معنی مرز را می داند هم معنی دشمن و هم معنی محاصره را. نماز جمعه هست باید سر و ته خطبه ها را با فرمایشاتی به هم بیاورد.

فیلم ده نمکی
دهنمکی متحول شده است . کسی هم نمیتواند جلوی تحول را بگیرد. بعضی ها بعد از اینکه همه جا را به گند کشیدند تحولشان آغاز می شود. پایانش به پر رویی آدم و امکانات بستگی دارد. گذشته ها را باید شست، جور دیگری چماق باید کشید.

سهمیه بندی جنسیتی
وقتی جمعیت دختران دانشجو از شصت و پنج درصد گذشت اسلام به خطر می افتد. سهمیه بندی جنسیتی واجب شرعی می شود. می ماند روایتش که درود و سلام خدا بر امام جعفر صادق باد.

****************

نیم فاصله
روایت است از حضرت وبلاگ نویس ابن حرفه ای که اگر کسی نیم فاصله را در نوشته هایش رعایت نکند خداوند تبارک و تعالی او را روز قیامت با حیوانات محشور خواهد کرد، اما اگر کیبرد یک مسلمان خراب شده باشد چهار شبانه روز بر او ببخشایند. چنانچه در این مدت و قبل از آنکه کیبردش را عوض کند شربت شهادت بنوشد همانا از حور برایش خبری نخواهد بود و او را به غلمان قلچماقی خواهند سپرد


بیست و دوم بهمن

Posted by balouch On February - 9 - 2007

باز بیست‌ودو بهمن می آید چاره‌ای نیست جز تکرار:

آن مرد را آوردند. آن مرد را با «ایرفرانس»آوردند.

قطب‌زاده هم آمد ولاکن اورا بردند.

بازرگان نخست وزیر گردید. بنی‌صدر رییس جمهور شد. خلخالی را حاکم شرع کردند. کرمعلی میوه فروش سردار سپه شد.

بابا آب داد. ماما نان داد. من که فراری شدم، یکی اول یکی بعداً جان داد.

دارا وسارا پناهنده شدند. کبری و صغری خواهر بودند. کبری سنگسار شده است. صغری «رفیوجی» است. مراد و کرامت دوست بودند. مراد در جبهه شربت شهادت نوشید. کرامت جزو معلولین است.

ایران کشور ماست. کشور ما خیلی بزرگ است. ما سه رییس جمهور، دو فرمانده، یک پادشاه و دهها چلبی داریم.

آن مرد شاعر بود. این زن نویسنده بود. آن پسر دانشجو بود. این دختر هنرمند بود. آنها همه حلقه‌های یک زنجیر شدند.

آن گاوک پیشانی سفید، که حیوان است اما چون انسان است و «جسم سختش» شهره‌ی ایران و جهان است، سعید مرتضوی، دادستان تهران است.

این عراقی که شاهرودی است، رییس قوه‌ی قضاییست.

آن مرد که خندان است رییس جمهورِ اصلاح طلب یک ملت گریان است.

این برج و بارو که به آسمان است مال شورای نگهبان است.

رفسنجانی که هیچ کاره‌ای است، رییس مصلحت نظام است.

حضرت رهبر کمافی‌السابق رهبر مستضعفان جهان است.
این چاه که می‌بینید چاه جمکران است. آن دولت که می‌بینید دولت امام زمان است.
غنی شدن اورانیوم حق ملت مسلمان است. در دبی و شارجه و بحرین صحبت خرید و قروش دختران ایران است.

این کارنامه‌ی نظام است. آن دو ستاره‌ی درخشان یکی بهشت زهرا دیگری زندان است.

مملکت همان ایران است اما دارالخلافه در تهران است.

انتخابات مال کافران است. ولاکن چهار سالی یک بار، شرکت در آن وظیفه‌ی هر مسلمان است.

اینجا جمهوری اسلامی است. آنجا جهان است.

اینجا بیست و دوی بهمن آنجا عصر ارتباطات است.

ما در دهه‌ی فجر زندگی می‌کنیم. آنها در سده‌ی اینترنت.

در خانه‌ی ما هر کس یک شهید دارد. در خانه‌ی آن ها هر کس یک قایق تفریحی.

دارا در پیتزا فروشی کار می‌کند. سارا به فیزیوتراپی می‌رود. گردن او در تظاهرات کج شده است.

دارا و سارا به فرزندان خود فارسی یاد می‌دهند و برای آن ها نوار ایرانی می‌خرند. من به یک نوار آنها گوش داده‌ام:

«آباد باشی ای ایران/ آزاد باشی ای ایران/ از ما فرزندان خود دلشاد باشی ای ایران »*

_____________________________________

* یمینی شریف


بیست و دوم بهمن

Posted by balouch On February - 8 - 2007

باز بیست‌ودو بهمن می آید چاره‌ای نیست جز تکرار:

آن مرد را آوردند. آن مرد را با «ایرفرانس»آوردند.

قطب‌زاده هم آمد ولاکن اورا بردند.

بازرگان نخست وزیر گردید. بنی‌صدر رییس جمهور شد. خلخالی را حاکم شرع کردند. کرمعلی میوه فروش سردار سپه شد.

بابا آب داد. ماما نان داد. من که فراری شدم، یکی اول یکی بعداً جان داد.

دارا وسارا پناهنده شدند. کبری و صغری خواهر بودند. کبری سنگسار شده است. صغری «رفیوجی» است. مراد و کرامت دوست بودند. مراد در جبهه شربت شهادت نوشید. کرامت جزو معلولین است.

ایران کشور ماست. کشور ما خیلی بزرگ است. ما سه رییس جمهور، دو فرمانده، یک پادشاه و دهها چلبی داریم.

آن مرد شاعر بود. این زن نویسنده بود. آن پسر دانشجو بود. این دختر هنرمند بود. آنها همه حلقه‌های یک زنجیر شدند.

آن گاوک پیشانی سفید، که حیوان است اما چون انسان است و «جسم سختش» شهره‌ی ایران و جهان است، سعید مرتضوی، دادستان تهران است.

این عراقی که شاهرودی است، رییس قوه‌ی قضاییست.

آن مرد که خندان است رییس جمهورِ اصلاح طلب یک ملت گریان است.

این برج و بارو که به آسمان است مال شورای نگهبان است.

رفسنجانی که هیچ کاره‌ای است، رییس مصلحت نظام است.

حضرت رهبر کمافی‌السابق رهبر مستضعفان جهان است.
این چاه که می‌بینید چاه جمکران است. آن دولت که می‌بینید دولت امام زمان است.
غنی شدن اورانیوم حق ملت مسلمان است. در دبی و شارجه و بحرین صحبت خرید و قروش دختران ایران است.

این کارنامه‌ی نظام است. آن دو ستاره‌ی درخشان یکی بهشت زهرا دیگری زندان است.

مملکت همان ایران است اما دارالخلافه در تهران است.

انتخابات مال کافران است. ولاکن چهار سالی یک بار، شرکت در آن وظیفه‌ی هر مسلمان است.

اینجا جمهوری اسلامی است. آنجا جهان است.

اینجا بیست و دوی بهمن آنجا عصر ارتباطات است.

ما در دهه‌ی فجر زندگی می‌کنیم. آنها در سده‌ی اینترنت.

در خانه‌ی ما هر کس یک شهید دارد. در خانه‌ی آن ها هر کس یک قایق تفریحی.

دارا در پیتزا فروشی کار می‌کند. سارا به فیزیوتراپی می‌رود. گردن او در تظاهرات کج شده است.

دارا و سارا به فرزندان خود فارسی یاد می‌دهند و برای آن ها نوار ایرانی می‌خرند. من به یک نوار آنها گوش داده‌ام:

«آباد باشی ای ایران/ آزاد باشی ای ایران/ از ما فرزندان خود دلشاد باشی ای ایران »*

_____________________________________

* یمینی شریف


نکته ی جنگی

Posted by balouch On February - 8 - 2007

خار و خس و خاشاک هر چه خشکتر قدرت شعله وری بیشتر. پای نفت هم که در میان باشد بدتر بهتر. جرقه ای میخواهد و دیوانه ای.


نکته ی جنگی

Posted by balouch On February - 7 - 2007

خار و خس و خاشاک هر چه خشکتر قدرت شعله وری بیشتر. پای نفت هم که در میان باشد بدتر بهتر. جرقه ای میخواهد و دیوانه ای.


تزِ بیفایده

Posted by balouch On February - 6 - 2007

هاشم آغاجری می‌خواست برود آمریکا در مورد همخوانی دین با دموکراسی سخنرانی کند. حکومت دینی گذاشت تا لب پلکان هواپیما برود اما از سوار شدنش جلوگیری کرد. حتم دارم ایشان باز هم از تزش دفاع خواهد کرد و خواهد گفت این دین نیست و این حکومت هم حکومت دینی نیست. مانده‌ام وقتی این همه ریش و عبا و عمامه و آیت‌الله دین را و حکومت دینی را نیاورد هاشم آغاجری چگونه آنرا می‌آورد.


تزِ بیفایده

Posted by balouch On February - 5 - 2007

هاشم آغاجری می‌خواست برود آمریکا در مورد همخوانی دین با دموکراسی سخنرانی کند. حکومت دینی گذاشت تا لب پلکان هواپیما برود اما از سوار شدنش جلوگیری کرد. حتم دارم ایشان باز هم از تزش دفاع خواهد کرد و خواهد گفت این دین نیست و این حکومت هم حکومت دینی نیست. مانده‌ام وقتی این همه ریش و عبا و عمامه و آیت‌الله دین را و حکومت دینی را نیاورد هاشم آغاجری چگونه آنرا می‌آورد.


‌‌پز مذهبی

Posted by balouch On February - 5 - 2007

توقیف نشریه “سیاست روز” به بهانه توهین به اهل سنت’ سیاست روز است.




VIDEO

************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** *************

TAG CLOUD

Activate the Wp-cumulus plugin to see the flash tag clouds!

There is something about me..

    Activate the Flickrss plugin to see the image thumbnails!