Abdol Ghader Balouch – عبدالقادر بلوچ

Official blog of Abdol Ghader Balouch

Archive for December, 2009

پیدا کنید فرد مشکوک را

Posted by balouch On December - 31 - 2009
مدتی است که مردم همیشه در صحنه تحریک شده‏اند و به خیابان می‏ریزند. با اینکه آنها خس و خاشاکند و اندکی بیش نیستند و مشتی بزغاله و گوساله هستند اما شخصی مشکوک به میان آنها می‏رود و بر خلاف نظام ولایت فقیه به آنها تعرض می‏کند. همانطور که باعث به شهادت رسیدن شهید ندا آقا سلطان هم شد. خوشبختانه هم خواهران و هم برادران زینب آن آقا را شناسایی کردند ولی او نویسنده و دکتر و وبلاگ نویس از آب در آمد و علیرغم ایثار خواهران و برادران مشخصات شخص مشکوک به آن آقا نچسبید. متأسفانه پیدا کردن «شخص مشکوک منا سب» همین بدبختی‏ها را دارد و اگر مواظب نباشیم حتی اگر رئیس جمهور و هوگو چاوز هم شهادت بدهند که عین همان آقا چند جای آمریکای لاتین دیده شده باز هم مشخصات نمی‏چسبد و وقتی نچسبید ایثارها هدر می‏روند.
با کمال تأسف این شخص مشکوک هنوز در خیابانها رها است و حتی در همین تظاهرات اخیر با اینکه برادران انتظامی مسلح نبودند و همینطوری برای تماشا رفته بودند، نامبرده از فرصت استفاده کرده به خواهر زاده مهندس موسوی هم شلیک کرد و او را از پا در آورد. اگر مهندس موسوی آن مهندس موسوی قبلی بود از این شهادت خوشحال هم می‏شد اما او امروز از سران نفاق است و مثل نیویورک تایمز فکر می‏کند دستور از مقامات بالا صادر شده. این فرد مشکوک موفق شده به طرز مشکوکی نیسانی را که اصلاً مشکوک نبوده به دست آورده و با آن از روی یک نفر دو سه بار رد بشود و باعث نشستن غبار به چهره نورانی حضرت رهبر و نظام بشود. نظام از ترس این فرد مشکوک مجبور شده است تعداد زیادی از دختران و پسران و زنان و مردان را به جای امنی منتقل کند و تا مادامی که با کمک شما موفق به دستگیری این فرد مشکوک نشود وظیفه خود می‏داند که از عزیزان شما پذیرایی به عمل بیاورد. وعتصمو به حبل‏الله جمیعاً و پیدا کنید شخص مشکوک را
توضیح: این نوشته مونیرو جان را می‏خواندم که این را نوشتم


بازجویی اولیه از نوشین عبادی

Posted by balouch On December - 30 - 2009

بازجو: اسم؟
متهم: نوشین
اسم خانوادگی: عبادی
عجب شما با اون خانم شیرین عبادی نسبتی هم دارین؟
متهم: بعله ایشون خواهر من هستند.
بازجو: ایشون رو ول کن شما چکاره اون خانم هستین.
متهم کمی فکر می‏کند و می‏گوید: خوب خواهر ایشون.
بازجو: خواهر ایشون چی؟ هستین؟ نیستین؟ روشن کنین و مبهم حرف نزنین. مجبورمون نکنین مجبورتون کنیم به حرف زدن.
متهم: بعله من خواهر شیرین عبادی هستم.
بازجو: پس به جرمتون اعتراف کردین. اینطوری هم شما راحتین هم ما.
بازجو: شما فعالیت سیاسی دارین؟
متهم: خیر
بازجو: فعالیت حقوق بشری داشتین؟
متهم: خیر
بازجو: چرا نداشتین؟
متهم می‏ماند چه جوابی بدهد و ساکت می‏ماند.
بازجو: پس جواب نمیدین. باشه سه ماه که موندی تو انفرادی مثل بلبل حرف خواهی زد.متهم را می‏برند. متهم بعدی را می‏آورند

بعد از تحریر:

دکتر نوشین عبادی، خواهر شیرین عبادی، در فردای عاشورا (۷ دی / ۲۸ دسامبر) در منزل خود دستگیر شد. به گفته‌ی شیرین عبادی، برنده جایزه نوبل صلح، خواهرش را به گروگان گرفته‌اند تا او دست از فعالیت‌های حقوق بشری خود بردارد. اطلاعات بیشتر را اینجا بخوانید


بازجویی اولیه از نوشین عبادی

Posted by balouch On December - 30 - 2009

بازجو: اسم؟
متهم: نوشین
اسم خانوادگی: عبادی
عجب شما با اون خانم شیرین عبادی نسبتی هم دارین؟
متهم: بعله ایشون خواهر من هستند.
بازجو: ایشون رو ول کن شما چکاره اون خانم هستین.
متهم کمی فکر می‏کند و می‏گوید: خوب خواهر ایشون.
بازجو: خواهر ایشون چی؟ هستین؟ نیستین؟ روشن کنین و مبهم حرف نزنین. مجبورمون نکنین مجبورتون کنیم به حرف زدن.
متهم: بعله من خواهر شیرین عبادی هستم.
بازجو: پس به جرمتون اعتراف کردین. اینطوری هم شما راحتین هم ما.
بازجو: شما فعالیت سیاسی دارین؟
متهم: خیر
بازجو: فعالیت حقوق بشری داشتین؟
متهم: خیر
بازجو: چرا نداشتین؟
متهم می‏ماند چه جوابی بدهد و ساکت می‏ماند.
بازجو: پس جواب نمیدین. باشه سه ماه که موندی تو انفرادی مثل بلبل حرف خواهی زد.متهم را می‏برند. متهم بعدی را می‏آورند

بعد از تحریر:

دکتر نوشین عبادی، خواهر شیرین عبادی، در فردای عاشورا (۷ دی / ۲۸ دسامبر) در منزل خود دستگیر شد. به گفته‌ی شیرین عبادی، برنده جایزه نوبل صلح، خواهرش را به گروگان گرفته‌اند تا او دست از فعالیت‌های حقوق بشری خود بردارد. اطلاعات بیشتر را اینجا بخوانید


کالبد شکافی زرهای یک سردار

Posted by balouch On December - 28 - 2009

سردار رادان فرموده‏اند چهار نفر در اغتشاشات امروز تهران کشته شدند؛ خوب این خودش ترقی بزرگی است چون یک سال قبل برای پذیرفتن چنین چیزی باید کمیته حقیقت یاب تشکیل می‏شد که سه سال بعد گزارشش را می‏داد و چهار سال طول می‏کشید تا آدم بداند که کمیته همه را گذاشته سر کار.
ایشان فرموده یکی از این افراد در میان جمعیت روی یکی از پل‌ها به پائین پرتاب شد. که نباید از حق گذشت خیلی طبیعی است. میلیون‏ها نخود هم بریزند روی پل یکی که سهل است ده ها از آنها پرت می‏شوند خدمت حضرت فاطمه زهرا سلام‏الله علیه. مسبوق به سابقه هم هست.

در مورد دو نفر دیگر ایشان فرموده‏اند که بر اثر حادثه تصادف با یک خودروی شخصی جان خود را از دست دادند. خوب این هم با عقل جور در می‏آید چون معمولاً در چنان شلوغی‏ای خودروها کمتر از صد کیلومتر در ساعت سرعت ندارند و در نتیجه به هر کس بخورند فاتحه‏اش خواندنی می‏شود. حالا جای خوشبختی بوده که خود رو به بیشتر از دو نفر اصابت نکرده و الا مصیبتی می‏شد و کشته‏ها را حداقل به پانزده نفر افزایش می‏داد.
سردار که تازه جانشین فرمانده نیروی انتظامی هست فرمود( معلوم نیست که اگر فرمانده بود چی می‏فرمود):‌ یک نفر نیز به طرز مشکوکی بر اثر شلیک گلوله کشته شده و این در حالی است که هیچ یک از نیروهای انتظامی حاضر در خیابان‌ها، از سلاح استفاده نکردند!
خوب با توجه به اینکه سردار فرموده مأموران مسلح نبوده‏اند به احتمال بسیار زیاد آن یک نفر همین خواهر زاده مهندس موسوی بوده که خود مهندس یواشکی او را با کلت کمری از راه دور زده تا آبروی نظام را ببرد.

بعد از تحریر: نظام و رهبر رفتنی هستند رادانها را به خاطر بسپاریم.


امامی که شمر شد

Posted by balouch On December - 28 - 2009

رهبری که ادعا داشت حسینی است در تاسوعا و عاشورا، شمر شد و به جان مردم افتاد و فاتحه خود را خواند


کالبد شکافی زرهای یک سردار

Posted by balouch On December - 28 - 2009

سردار رادان فرموده‏اند چهار نفر در اغتشاشات امروز تهران کشته شدند؛ خوب این خودش ترقی بزرگی است چون یک سال قبل برای پذیرفتن چنین چیزی باید کمیته حقیقت یاب تشکیل می‏شد که سه سال بعد گزارشش را می‏داد و چهار سال طول می‏کشید تا آدم بداند که کمیته همه را گذاشته سر کار.
ایشان فرموده یکی از این افراد در میان جمعیت روی یکی از پل‌ها به پائین پرتاب شد. که نباید از حق گذشت خیلی طبیعی است. میلیون‏ها نخود هم بریزند روی پل یکی که سهل است ده ها از آنها پرت می‏شوند خدمت حضرت فاطمه زهرا سلام‏الله علیه. مسبوق به سابقه هم هست.

در مورد دو نفر دیگر ایشان فرموده‏اند که بر اثر حادثه تصادف با یک خودروی شخصی جان خود را از دست دادند. خوب این هم با عقل جور در می‏آید چون معمولاً در چنان شلوغی‏ای خودروها کمتر از صد کیلومتر در ساعت سرعت ندارند و در نتیجه به هر کس بخورند فاتحه‏اش خواندنی می‏شود. حالا جای خوشبختی بوده که خود رو به بیشتر از دو نفر اصابت نکرده و الا مصیبتی می‏شد و کشته‏ها را حداقل به پانزده نفر افزایش می‏داد.
سردار که تازه جانشین فرمانده نیروی انتظامی هست فرمود( معلوم نیست که اگر فرمانده بود چی می‏فرمود):‌ یک نفر نیز به طرز مشکوکی بر اثر شلیک گلوله کشته شده و این در حالی است که هیچ یک از نیروهای انتظامی حاضر در خیابان‌ها، از سلاح استفاده نکردند!
خوب با توجه به اینکه سردار فرموده مأموران مسلح نبوده‏اند به احتمال بسیار زیاد آن یک نفر همین خواهر زاده مهندس موسوی بوده که خود مهندس یواشکی او را با کلت کمری از راه دور زده تا آبروی نظام را ببرد.

بعد از تحریر: نظام و رهبر رفتنی هستند رادانها را به خاطر بسپاریم.


امامی که شمر شد

Posted by balouch On December - 27 - 2009

رهبری که ادعا داشت حسینی است در تاسوعا و عاشورا، شمر شد و به جان مردم افتاد و فاتحه خود را خواند


دوباره شتر ایستاد

Posted by balouch On December - 24 - 2009

هر و قت این شتر می‏ایستد وبلاگ تا مدتی تعطیل می‏شود. دست و دلم که به کار نرود نمی‏نویسم. مغازه را تعطیل می‏کنم می‏روم غصه می‏خورم. حال و هوا اینجا کریسمسی است و دم دمای سال نو. مرسی از مهران که این آخرین کاریکاتور سبزش به موقع رسید. امسال برای من سال بدی بود. پر از درد و مریضی و بیمارستان و اندوه. امیدوارم سال جدید همان سالی باشد که اکثر ملت ایران می‏خواهد. دسته گلی از رزهای زرد و یک بغل ترانه


دوباره شتر ایستاد

Posted by balouch On December - 24 - 2009

هر و قت این شتر می‏ایستد وبلاگ تا مدتی تعطیل می‏شود. دست و دلم که به کار نرود نمی‏نویسم. مغازه را تعطیل می‏کنم می‏روم غصه می‏خورم. حال و هوا اینجا کریسمسی است و دم دمای سال نو. مرسی از مهران که این آخرین کاریکاتور سبزش به موقع رسید. امسال برای من سال بدی بود. پر از درد و مریضی و بیمارستان و اندوه. امیدوارم سال جدید همان سالی باشد که اکثر ملت ایران می‏خواهد. دسته گلی از رزهای زرد و یک بغل ترانه


لطیفه‏هایی از آن دنیا

Posted by balouch On December - 23 - 2009

در آن دنیا بر عکس این دنیا شب هفت ورود آیت‏الله منتظری جشن مفصلی گرفته بودند و از کوچک و بزرگ همه آمده بودند. الا امام خمینی. منتظری از مرحوم طالقانی پرسید:

امام کدوم گوریس که نه تو این هفت روز اومِد نه امشب.

شهید مطهری جواب داد:

بعد از انتخابات و نطق خامنه‏ای امام جفت دفتراشو تو بهشت و جهنم تعطیل کرده رفته برزخ.
**********
نکیر و منکر از منتظری چیزی نپرسیدند و گذاشتند وارد اون دنیا بشه. حاج آقا همونطور که تو مصاحبه با باقی حرف می‏زد خیلی عادی گفت:

از ما نمی‏پرسین بقیه مردم پشمن که ازشون می‏پرسین؟!

نکیر به منکر چشمکی زد و گفت:

Early to bed early to rise makes the Nakear & monker Dastodelbaz

*************
شاه فقید علم را فرستاد تا از منتظری بخواهد یک شام هم میهمان آنها باشد. منتظری گفت می‏آمدم اما خامنه‏ای امام شده برای بازماندگان هر دوی ما خطرناکه.
**********
به امام گفتند آیت‏الله سیستانی به مناسبت در گذشت منتظری پیام فرستاده. گفت: اگر زنده بودم سیستان را آتش می‏شدم ولاکن حالا که مرده‏ام رستم باید از بهشت بِرَد.
************
به خداوند خبر دادند که خامنه‏ای امام شده.
فرمودند: الهی شکر.
پرسیدند شما هم شکر می‏کنید؟
فرمود این علی‏ای که من می‏شناسم در عجبم که ادعای خدایی نکرد.
**********
ملائک از عزرائیل پرسیدند: تو که بعد از صد سال سراغ آیت‏الله ها میری چرا منتظری را اینقدر زود قبض روح کردی؟
گفت: بس که مو دماغ می‏شد و نمی‏گذاشت من و آقا به کارمان برسیم.
*********
ملائک آن یکی پل صراط را که مثل تیغ تیز بود و مثل مو باریک بردند گذاشتند کنار و یک پل صراط هشت بانده جاش گذاشتند که آیت‏الله منتظری رد بشود. صدام حسین اعتراض کرد. یکی از ملائک گفت: ایرانی‏ای که ده ایرانی از او تعریف کنن اتوماتیک وار می‏ره بهشت. هشت بانده می‏گذاریم که خود حاج آقا نیفته پایین.
*********
در صف ایرانیهایی که آمده بودند به استقبال منتظری خدا بیامرز انشتین هم ایستاده بود. یکی از ملائک خندید و پرسید: استاد شما اینجا چکار می‏کنید؟ انشتین گفت: داخل بروشور دیدم ایشون انگلیسی بلدن. من با قرائتهای ضد و نقیض مسلمونا از اسلام پاک گیج شدم میخوام قرائت انگلیسی رو مستقیم از زبون خود ایشون بشنوم.
******
مرحوم نوبل وقت گرفته بود منتظری رو ببینه. وقتی رسید خدمت آیت‏الله، گفت:

عرضی نداشتم فاکت شنیدم پدر شایرین عابدی رسیده خواستم خیر مکدم بگویم. (عرضی نداشتم. فقط شنیدم پدر شیرین عبادی رسیده خواستم خیر مقدم بگویم)


لطیفه‏هایی از آن دنیا

Posted by balouch On December - 22 - 2009

در آن دنیا بر عکس این دنیا شب هفت ورود آیت‏الله منتظری جشن مفصلی گرفته بودند و از کوچک و بزرگ همه آمده بودند. الا امام خمینی. منتظری از مرحوم طالقانی پرسید:

امام کدوم گوریس که نه تو این هفت روز اومِد نه امشب.

شهید مطهری جواب داد:

بعد از انتخابات و نطق خامنه‏ای امام جفت دفتراشو تو بهشت و جهنم تعطیل کرده رفته برزخ.
**********
نکیر و منکر از منتظری چیزی نپرسیدند و گذاشتند وارد اون دنیا بشه. حاج آقا همونطور که تو مصاحبه با باقی حرف می‏زد خیلی عادی گفت:

از ما نمی‏پرسین بقیه مردم پشمن که ازشون می‏پرسین؟!

نکیر به منکر چشمکی زد و گفت:

Early to bed early to rise makes the Nakear & monker Dastodelbaz

*************
شاه فقید علم را فرستاد تا از منتظری بخواهد یک شام هم میهمان آنها باشد. منتظری گفت می‏آمدم اما خامنه‏ای امام شده برای بازماندگان هر دوی ما خطرناکه.
**********
به امام گفتند آیت‏الله سیستانی به مناسبت در گذشت منتظری پیام فرستاده. گفت: اگر زنده بودم سیستان را آتش می‏شدم ولاکن حالا که مرده‏ام رستم باید از بهشت بِرَد.
************
به خداوند خبر دادند که خامنه‏ای امام شده.
فرمودند: الهی شکر.
پرسیدند شما هم شکر می‏کنید؟
فرمود این علی‏ای که من می‏شناسم در عجبم که ادعای خدایی نکرد.
**********
ملائک از عزرائیل پرسیدند: تو که بعد از صد سال سراغ آیت‏الله ها میری چرا منتظری را اینقدر زود قبض روح کردی؟
گفت: بس که مو دماغ می‏شد و نمی‏گذاشت من و آقا به کارمان برسیم.
*********
ملائک آن یکی پل صراط را که مثل تیغ تیز بود و مثل مو باریک بردند گذاشتند کنار و یک پل صراط هشت بانده جاش گذاشتند که آیت‏الله منتظری رد بشود. صدام حسین اعتراض کرد. یکی از ملائک گفت: ایرانی‏ای که ده ایرانی از او تعریف کنن اتوماتیک وار می‏ره بهشت. هشت بانده می‏گذاریم که خود حاج آقا نیفته پایین.
*********
در صف ایرانیهایی که آمده بودند به استقبال منتظری خدا بیامرز انشتین هم ایستاده بود. یکی از ملائک خندید و پرسید: استاد شما اینجا چکار می‏کنید؟ انشتین گفت: داخل بروشور دیدم ایشون انگلیسی بلدن. من با قرائتهای ضد و نقیض مسلمونا از اسلام پاک گیج شدم میخوام قرائت انگلیسی رو مستقیم از زبون خود ایشون بشنوم.
******
مرحوم نوبل وقت گرفته بود منتظری رو ببینه. وقتی رسید خدمت آیت‏الله، گفت:

عرضی نداشتم فاکت شنیدم پدر شایرین عابدی رسیده خواستم خیر مکدم بگویم. (عرضی نداشتم. فقط شنیدم پدر شیرین عبادی رسیده خواستم خیر مقدم بگویم)





VIDEO

************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** *************

TAG CLOUD

Activate the Wp-cumulus plugin to see the flash tag clouds!

There is something about me..

    Activate the Flickrss plugin to see the image thumbnails!