با کمال تأسف این شخص مشکوک هنوز در خیابانها رها است و حتی در همین تظاهرات اخیر با اینکه برادران انتظامی مسلح نبودند و همینطوری برای تماشا رفته بودند، نامبرده از فرصت استفاده کرده به خواهر زاده مهندس موسوی هم شلیک کرد و او را از پا در آورد. اگر مهندس موسوی آن مهندس موسوی قبلی بود از این شهادت خوشحال هم میشد اما او امروز از سران نفاق است و مثل نیویورک تایمز فکر میکند دستور از مقامات بالا صادر شده. این فرد مشکوک موفق شده به طرز مشکوکی نیسانی را که اصلاً مشکوک نبوده به دست آورده و با آن از روی یک نفر دو سه بار رد بشود و باعث نشستن غبار به چهره نورانی حضرت رهبر و نظام بشود. نظام از ترس این فرد مشکوک مجبور شده است تعداد زیادی از دختران و پسران و زنان و مردان را به جای امنی منتقل کند و تا مادامی که با کمک شما موفق به دستگیری این فرد مشکوک نشود وظیفه خود میداند که از عزیزان شما پذیرایی به عمل بیاورد. وعتصمو به حبلالله جمیعاً و پیدا کنید شخص مشکوک را
Archive for December, 2009
پیدا کنید فرد مشکوک را
با کمال تأسف این شخص مشکوک هنوز در خیابانها رها است و حتی در همین تظاهرات اخیر با اینکه برادران انتظامی مسلح نبودند و همینطوری برای تماشا رفته بودند، نامبرده از فرصت استفاده کرده به خواهر زاده مهندس موسوی هم شلیک کرد و او را از پا در آورد. اگر مهندس موسوی آن مهندس موسوی قبلی بود از این شهادت خوشحال هم میشد اما او امروز از سران نفاق است و مثل نیویورک تایمز فکر میکند دستور از مقامات بالا صادر شده. این فرد مشکوک موفق شده به طرز مشکوکی نیسانی را که اصلاً مشکوک نبوده به دست آورده و با آن از روی یک نفر دو سه بار رد بشود و باعث نشستن غبار به چهره نورانی حضرت رهبر و نظام بشود. نظام از ترس این فرد مشکوک مجبور شده است تعداد زیادی از دختران و پسران و زنان و مردان را به جای امنی منتقل کند و تا مادامی که با کمک شما موفق به دستگیری این فرد مشکوک نشود وظیفه خود میداند که از عزیزان شما پذیرایی به عمل بیاورد. وعتصمو به حبلالله جمیعاً و پیدا کنید شخص مشکوک را
بازجویی اولیه از نوشین عبادی
بازجو: اسم؟
متهم: نوشین
اسم خانوادگی: عبادی
عجب شما با اون خانم شیرین عبادی نسبتی هم دارین؟
متهم: بعله ایشون خواهر من هستند.
بازجو: ایشون رو ول کن شما چکاره اون خانم هستین.
متهم کمی فکر میکند و میگوید: خوب خواهر ایشون.
بازجو: خواهر ایشون چی؟ هستین؟ نیستین؟ روشن کنین و مبهم حرف نزنین. مجبورمون نکنین مجبورتون کنیم به حرف زدن.
متهم: بعله من خواهر شیرین عبادی هستم.
بازجو: پس به جرمتون اعتراف کردین. اینطوری هم شما راحتین هم ما.
بازجو: شما فعالیت سیاسی دارین؟
متهم: خیر
بازجو: فعالیت حقوق بشری داشتین؟
متهم: خیر
بازجو: چرا نداشتین؟
متهم میماند چه جوابی بدهد و ساکت میماند.
بازجو: پس جواب نمیدین. باشه سه ماه که موندی تو انفرادی مثل بلبل حرف خواهی زد.متهم را میبرند. متهم بعدی را میآورند
بعد از تحریر:
دکتر نوشین عبادی، خواهر شیرین عبادی، در فردای عاشورا (۷ دی / ۲۸ دسامبر) در منزل خود دستگیر شد. به گفتهی شیرین عبادی، برنده جایزه نوبل صلح، خواهرش را به گروگان گرفتهاند تا او دست از فعالیتهای حقوق بشری خود بردارد. اطلاعات بیشتر را اینجا بخوانید
بازجویی اولیه از نوشین عبادی
بازجو: اسم؟
متهم: نوشین
اسم خانوادگی: عبادی
عجب شما با اون خانم شیرین عبادی نسبتی هم دارین؟
متهم: بعله ایشون خواهر من هستند.
بازجو: ایشون رو ول کن شما چکاره اون خانم هستین.
متهم کمی فکر میکند و میگوید: خوب خواهر ایشون.
بازجو: خواهر ایشون چی؟ هستین؟ نیستین؟ روشن کنین و مبهم حرف نزنین. مجبورمون نکنین مجبورتون کنیم به حرف زدن.
متهم: بعله من خواهر شیرین عبادی هستم.
بازجو: پس به جرمتون اعتراف کردین. اینطوری هم شما راحتین هم ما.
بازجو: شما فعالیت سیاسی دارین؟
متهم: خیر
بازجو: فعالیت حقوق بشری داشتین؟
متهم: خیر
بازجو: چرا نداشتین؟
متهم میماند چه جوابی بدهد و ساکت میماند.
بازجو: پس جواب نمیدین. باشه سه ماه که موندی تو انفرادی مثل بلبل حرف خواهی زد.متهم را میبرند. متهم بعدی را میآورند
بعد از تحریر:
دکتر نوشین عبادی، خواهر شیرین عبادی، در فردای عاشورا (۷ دی / ۲۸ دسامبر) در منزل خود دستگیر شد. به گفتهی شیرین عبادی، برنده جایزه نوبل صلح، خواهرش را به گروگان گرفتهاند تا او دست از فعالیتهای حقوق بشری خود بردارد. اطلاعات بیشتر را اینجا بخوانید
کالبد شکافی زرهای یک سردار
سردار رادان فرمودهاند چهار نفر در اغتشاشات امروز تهران کشته شدند؛ خوب این خودش ترقی بزرگی است چون یک سال قبل برای پذیرفتن چنین چیزی باید کمیته حقیقت یاب تشکیل میشد که سه سال بعد گزارشش را میداد و چهار سال طول میکشید تا آدم بداند که کمیته همه را گذاشته سر کار.
ایشان فرموده یکی از این افراد در میان جمعیت روی یکی از پلها به پائین پرتاب شد. که نباید از حق گذشت خیلی طبیعی است. میلیونها نخود هم بریزند روی پل یکی که سهل است ده ها از آنها پرت میشوند خدمت حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیه. مسبوق به سابقه هم هست.
در مورد دو نفر دیگر ایشان فرمودهاند که بر اثر حادثه تصادف با یک خودروی شخصی جان خود را از دست دادند. خوب این هم با عقل جور در میآید چون معمولاً در چنان شلوغیای خودروها کمتر از صد کیلومتر در ساعت سرعت ندارند و در نتیجه به هر کس بخورند فاتحهاش خواندنی میشود. حالا جای خوشبختی بوده که خود رو به بیشتر از دو نفر اصابت نکرده و الا مصیبتی میشد و کشتهها را حداقل به پانزده نفر افزایش میداد.
سردار که تازه جانشین فرمانده نیروی انتظامی هست فرمود( معلوم نیست که اگر فرمانده بود چی میفرمود): یک نفر نیز به طرز مشکوکی بر اثر شلیک گلوله کشته شده و این در حالی است که هیچ یک از نیروهای انتظامی حاضر در خیابانها، از سلاح استفاده نکردند!
خوب با توجه به اینکه سردار فرموده مأموران مسلح نبودهاند به احتمال بسیار زیاد آن یک نفر همین خواهر زاده مهندس موسوی بوده که خود مهندس یواشکی او را با کلت کمری از راه دور زده تا آبروی نظام را ببرد.
بعد از تحریر: نظام و رهبر رفتنی هستند رادانها را به خاطر بسپاریم.
امامی که شمر شد
کالبد شکافی زرهای یک سردار
سردار رادان فرمودهاند چهار نفر در اغتشاشات امروز تهران کشته شدند؛ خوب این خودش ترقی بزرگی است چون یک سال قبل برای پذیرفتن چنین چیزی باید کمیته حقیقت یاب تشکیل میشد که سه سال بعد گزارشش را میداد و چهار سال طول میکشید تا آدم بداند که کمیته همه را گذاشته سر کار.
ایشان فرموده یکی از این افراد در میان جمعیت روی یکی از پلها به پائین پرتاب شد. که نباید از حق گذشت خیلی طبیعی است. میلیونها نخود هم بریزند روی پل یکی که سهل است ده ها از آنها پرت میشوند خدمت حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیه. مسبوق به سابقه هم هست.
در مورد دو نفر دیگر ایشان فرمودهاند که بر اثر حادثه تصادف با یک خودروی شخصی جان خود را از دست دادند. خوب این هم با عقل جور در میآید چون معمولاً در چنان شلوغیای خودروها کمتر از صد کیلومتر در ساعت سرعت ندارند و در نتیجه به هر کس بخورند فاتحهاش خواندنی میشود. حالا جای خوشبختی بوده که خود رو به بیشتر از دو نفر اصابت نکرده و الا مصیبتی میشد و کشتهها را حداقل به پانزده نفر افزایش میداد.
سردار که تازه جانشین فرمانده نیروی انتظامی هست فرمود( معلوم نیست که اگر فرمانده بود چی میفرمود): یک نفر نیز به طرز مشکوکی بر اثر شلیک گلوله کشته شده و این در حالی است که هیچ یک از نیروهای انتظامی حاضر در خیابانها، از سلاح استفاده نکردند!
خوب با توجه به اینکه سردار فرموده مأموران مسلح نبودهاند به احتمال بسیار زیاد آن یک نفر همین خواهر زاده مهندس موسوی بوده که خود مهندس یواشکی او را با کلت کمری از راه دور زده تا آبروی نظام را ببرد.
بعد از تحریر: نظام و رهبر رفتنی هستند رادانها را به خاطر بسپاریم.
امامی که شمر شد
دوباره شتر ایستاد
هر و قت این شتر میایستد وبلاگ تا مدتی تعطیل میشود. دست و دلم که به کار نرود نمینویسم. مغازه را تعطیل میکنم میروم غصه میخورم. حال و هوا اینجا کریسمسی است و دم دمای سال نو. مرسی از مهران که این آخرین کاریکاتور سبزش به موقع رسید. امسال برای من سال بدی بود. پر از درد و مریضی و بیمارستان و اندوه. امیدوارم سال جدید همان سالی باشد که اکثر ملت ایران میخواهد. دسته گلی از رزهای زرد و یک بغل ترانه
دوباره شتر ایستاد
هر و قت این شتر میایستد وبلاگ تا مدتی تعطیل میشود. دست و دلم که به کار نرود نمینویسم. مغازه را تعطیل میکنم میروم غصه میخورم. حال و هوا اینجا کریسمسی است و دم دمای سال نو. مرسی از مهران که این آخرین کاریکاتور سبزش به موقع رسید. امسال برای من سال بدی بود. پر از درد و مریضی و بیمارستان و اندوه. امیدوارم سال جدید همان سالی باشد که اکثر ملت ایران میخواهد. دسته گلی از رزهای زرد و یک بغل ترانه
لطیفههایی از آن دنیا
در آن دنیا بر عکس این دنیا شب هفت ورود آیتالله منتظری جشن مفصلی گرفته بودند و از کوچک و بزرگ همه آمده بودند. الا امام خمینی. منتظری از مرحوم طالقانی پرسید:
امام کدوم گوریس که نه تو این هفت روز اومِد نه امشب.
شهید مطهری جواب داد:
بعد از انتخابات و نطق خامنهای امام جفت دفتراشو تو بهشت و جهنم تعطیل کرده رفته برزخ.
**********
نکیر و منکر از منتظری چیزی نپرسیدند و گذاشتند وارد اون دنیا بشه. حاج آقا همونطور که تو مصاحبه با باقی حرف میزد خیلی عادی گفت:
از ما نمیپرسین بقیه مردم پشمن که ازشون میپرسین؟!
نکیر به منکر چشمکی زد و گفت:
Early to bed early to rise makes the Nakear & monker Dastodelbaz
*************
شاه فقید علم را فرستاد تا از منتظری بخواهد یک شام هم میهمان آنها باشد. منتظری گفت میآمدم اما خامنهای امام شده برای بازماندگان هر دوی ما خطرناکه.
**********
به امام گفتند آیتالله سیستانی به مناسبت در گذشت منتظری پیام فرستاده. گفت: اگر زنده بودم سیستان را آتش میشدم ولاکن حالا که مردهام رستم باید از بهشت بِرَد.
************
به خداوند خبر دادند که خامنهای امام شده.
فرمودند: الهی شکر.
پرسیدند شما هم شکر میکنید؟
فرمود این علیای که من میشناسم در عجبم که ادعای خدایی نکرد.
**********
ملائک از عزرائیل پرسیدند: تو که بعد از صد سال سراغ آیتالله ها میری چرا منتظری را اینقدر زود قبض روح کردی؟
گفت: بس که مو دماغ میشد و نمیگذاشت من و آقا به کارمان برسیم.
*********
ملائک آن یکی پل صراط را که مثل تیغ تیز بود و مثل مو باریک بردند گذاشتند کنار و یک پل صراط هشت بانده جاش گذاشتند که آیتالله منتظری رد بشود. صدام حسین اعتراض کرد. یکی از ملائک گفت: ایرانیای که ده ایرانی از او تعریف کنن اتوماتیک وار میره بهشت. هشت بانده میگذاریم که خود حاج آقا نیفته پایین.
*********
در صف ایرانیهایی که آمده بودند به استقبال منتظری خدا بیامرز انشتین هم ایستاده بود. یکی از ملائک خندید و پرسید: استاد شما اینجا چکار میکنید؟ انشتین گفت: داخل بروشور دیدم ایشون انگلیسی بلدن. من با قرائتهای ضد و نقیض مسلمونا از اسلام پاک گیج شدم میخوام قرائت انگلیسی رو مستقیم از زبون خود ایشون بشنوم.
******
مرحوم نوبل وقت گرفته بود منتظری رو ببینه. وقتی رسید خدمت آیتالله، گفت:
عرضی نداشتم فاکت شنیدم پدر شایرین عابدی رسیده خواستم خیر مکدم بگویم. (عرضی نداشتم. فقط شنیدم پدر شیرین عبادی رسیده خواستم خیر مقدم بگویم)
لطیفههایی از آن دنیا
در آن دنیا بر عکس این دنیا شب هفت ورود آیتالله منتظری جشن مفصلی گرفته بودند و از کوچک و بزرگ همه آمده بودند. الا امام خمینی. منتظری از مرحوم طالقانی پرسید:
امام کدوم گوریس که نه تو این هفت روز اومِد نه امشب.
شهید مطهری جواب داد:
بعد از انتخابات و نطق خامنهای امام جفت دفتراشو تو بهشت و جهنم تعطیل کرده رفته برزخ.
**********
نکیر و منکر از منتظری چیزی نپرسیدند و گذاشتند وارد اون دنیا بشه. حاج آقا همونطور که تو مصاحبه با باقی حرف میزد خیلی عادی گفت:
از ما نمیپرسین بقیه مردم پشمن که ازشون میپرسین؟!
نکیر به منکر چشمکی زد و گفت:
Early to bed early to rise makes the Nakear & monker Dastodelbaz
*************
شاه فقید علم را فرستاد تا از منتظری بخواهد یک شام هم میهمان آنها باشد. منتظری گفت میآمدم اما خامنهای امام شده برای بازماندگان هر دوی ما خطرناکه.
**********
به امام گفتند آیتالله سیستانی به مناسبت در گذشت منتظری پیام فرستاده. گفت: اگر زنده بودم سیستان را آتش میشدم ولاکن حالا که مردهام رستم باید از بهشت بِرَد.
************
به خداوند خبر دادند که خامنهای امام شده.
فرمودند: الهی شکر.
پرسیدند شما هم شکر میکنید؟
فرمود این علیای که من میشناسم در عجبم که ادعای خدایی نکرد.
**********
ملائک از عزرائیل پرسیدند: تو که بعد از صد سال سراغ آیتالله ها میری چرا منتظری را اینقدر زود قبض روح کردی؟
گفت: بس که مو دماغ میشد و نمیگذاشت من و آقا به کارمان برسیم.
*********
ملائک آن یکی پل صراط را که مثل تیغ تیز بود و مثل مو باریک بردند گذاشتند کنار و یک پل صراط هشت بانده جاش گذاشتند که آیتالله منتظری رد بشود. صدام حسین اعتراض کرد. یکی از ملائک گفت: ایرانیای که ده ایرانی از او تعریف کنن اتوماتیک وار میره بهشت. هشت بانده میگذاریم که خود حاج آقا نیفته پایین.
*********
در صف ایرانیهایی که آمده بودند به استقبال منتظری خدا بیامرز انشتین هم ایستاده بود. یکی از ملائک خندید و پرسید: استاد شما اینجا چکار میکنید؟ انشتین گفت: داخل بروشور دیدم ایشون انگلیسی بلدن. من با قرائتهای ضد و نقیض مسلمونا از اسلام پاک گیج شدم میخوام قرائت انگلیسی رو مستقیم از زبون خود ایشون بشنوم.
******
مرحوم نوبل وقت گرفته بود منتظری رو ببینه. وقتی رسید خدمت آیتالله، گفت:
عرضی نداشتم فاکت شنیدم پدر شایرین عابدی رسیده خواستم خیر مکدم بگویم. (عرضی نداشتم. فقط شنیدم پدر شیرین عبادی رسیده خواستم خیر مقدم بگویم)