پروندهی زهرا بنی یعقوب بسته شد. اصلاً این پرونده بیخود باز بود. وقتی دفتر زندگی یک دختر دکتر جوان در سلولش بسته میشود معنی ندارد که پروندهاش باز بماند.
Archive for July, 2008
میزنند
اسرائیل میگوید میزنم. امریکا میگوید میزنم. نظام هم میگوید میزنم.
از تاریخ پرسیدم آقایان چه میزنند؟
گفت: اسرائیل کلک میزند. آمریکا بمب میزند. نظام زر میزند.
نکتهای قضایی
پروندهی زهرا بنی یعقوب بسته شد. اصلاً این پرونده بیخود باز بود. وقتی دفتر زندگی یک دختر دکتر جوان در سلولش بسته میشود معنی ندارد که پروندهاش باز بماند.
میزنند
اسرائیل میگوید میزنم. امریکا میگوید میزنم. نظام هم میگوید میزنم.
از تاریخ پرسیدم آقایان چه میزنند؟
گفت: اسرائیل کلک میزند. آمریکا بمب میزند. نظام زر میزند.
ترجمه
قاضی مرتضوی میگوید پالیزدار باندی داشته بسیار خطرناک. (یعنی استفاده از جسم سخت ضروری وحتمی است.)
به نظرایشان این باند اهداف شومی داشته. (یعنی شکسته شدن سر طرف امکان پذیر و چه بسا اجتناب ناپذیر است.)
او معتقد است این اهداف شوم از توطئهای سازمان دهی شده برای رسیدن به اهداف خاص حکایت دارد. (یعنی اینکه دوای نظافت را با رضایت نخورد به زور حتماً میخورد.)
ترجمه
قاضی مرتضوی میگوید پالیزدار باندی داشته بسیار خطرناک. (یعنی استفاده از جسم سخت ضروری وحتمی است.)
به نظرایشان این باند اهداف شومی داشته. (یعنی شکسته شدن سر طرف امکان پذیر و چه بسا اجتناب ناپذیر است.)
او معتقد است این اهداف شوم از توطئهای سازمان دهی شده برای رسیدن به اهداف خاص حکایت دارد. (یعنی اینکه دوای نظافت را با رضایت نخورد به زور حتماً میخورد.)
نتیجه اندر نتیجه
هوا بعد از ماهها آفتابی است. بچهها را بردهایم توی حیات. به ترکیبشان نگاه میکنم. نصفشان تازه از ایران آمدهاند نصفشان اینجا بزرگ شدهاند. مورچهای دیدهاند. جار و جنجالیست. تازه واردها اصرار دارند که باید آنرا بکشند. اینجاییها داد سخن دادهاند که از خودش زندگی دارد و باید زنده بماند. نتیجه میگیرم که آنوریها بی رحمند.
ساعتی بعد همه آمدهاند داخل. اینجاییها دو دسته شدهاند. یک عده «گود گای» یک عده «بد گای». گود گایها اصرار دارند بد گایها را بکشند. تازه واردها مخالفند. دلیلش را که میپرسم میگویند کشتن بد است.
نتیجه میگیرم که نتیجه گرفتن راحت نیست.
نتیجه اندر نتیجه
هوا بعد از ماهها آفتابی است. بچهها را بردهایم توی حیات. به ترکیبشان نگاه میکنم. نصفشان تازه از ایران آمدهاند نصفشان اینجا بزرگ شدهاند. مورچهای دیدهاند. جار و جنجالیست. تازه واردها اصرار دارند که باید آنرا بکشند. اینجاییها داد سخن دادهاند که از خودش زندگی دارد و باید زنده بماند. نتیجه میگیرم که آنوریها بی رحمند.
ساعتی بعد همه آمدهاند داخل. اینجاییها دو دسته شدهاند. یک عده «گود گای» یک عده «بد گای». گود گایها اصرار دارند بد گایها را بکشند. تازه واردها مخالفند. دلیلش را که میپرسم میگویند کشتن بد است.
نتیجه میگیرم که نتیجه گرفتن راحت نیست.