Abdol Ghader Balouch – عبدالقادر بلوچ

Official blog of Abdol Ghader Balouch

حکایت

April - 18 - 2004

در ازمنه ی بسیار بسیار “جدید” امپراطوری بودی که کت و شلوار بپوشیدی و ریش خود هر روز چپه تراش بکردی و با همه ی گرفتاری هر بامداد موی خود با شامپو و کندیشنر بشستی و سشوار همی کردی. این امپراطور را با تروریسم سخت دشمنی افتادی. پس برای خود بام پر ابهتی سا خته نام آن “مبارزه با تروریسم” بنهادی. آورده اند که بالا رفتن از آن بام از هر کس بر نیامدی. الا که قد و طول و ته و توی او در “استانداری” که امپراطور را خوش آمدی بگنجیدی. چون چنان شدی، پس دست او بگرفتی و بر بالای بام بکشیدی و نزد خود بنشاندی و اعزازها بکردی. از آثار به جا مانده چنین استنباط همی شود که آن بام را دو هوا می بودی. در یک هوا، مرگ بپذیرفتندی اما “تروریسم” نپذیرفتندی. و در هوای دیگر چنین نبودی. در آن هوا، امپراطور “تروریست” را به اندرون ببردی و بهر او سفره راست بکردی و از اطعمه و اشربه چیزی نماندی که به خیک او نکردی.

و چون تروریست از نزد او بشدی و در روز روشن “ترور” بکردی، امپراطور خم به ابرو نیاوردی. و چون جهان آن تروریست محکومِ خشک و خالی بکردی، همو او “وتو” بکردی و شق و رق راه برفتی و خم به ابرو نیاوردی. و اگر کسی از حرص “تخم” او بکشیدی، او فوراً بهر او لشکر بکشیدی.


Leave a Reply



VIDEO

************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** *************

TAG CLOUD

Activate the Wp-cumulus plugin to see the flash tag clouds!

There is something about me..

    Activate the Flickrss plugin to see the image thumbnails!