از باب اول گلستان من و سعدی
(در سیرت آخوندهایی که حاکم شدند)
کاندیدایی را شنیدم که کوتاه بود و زرد رو و دیگر کاندیداها فربه و سرخ رو. باری ملت به کراهت و استخفاف در وی نظر کرد. کاندیدا به سیاست دریافت و گفت: کوتاه قدِ تمامیت خواهِ سر سپرده به که بلندِ اصلاح طلبِ ترسو
آن شنیدم که لاغری کانا
گفت روزی به کاندیدایی فربه
خر کاری و گر ضعیف بود
همچنان از دستهای کر به
رهبر بخندید و ارکان دولت بدو سپرد
تا خر عر عر نکرده باشد
خریتش نهفته باشد
هر تهفه گمان مبر جنابی
باشد که ماری خفته باشد
اصلاح طلبان برنجیدند و بر آن شدند که اپوزیسیون قانونی شوند و حکومت بر او زهر کنند. رهبر را از آن حالت آگهی دادند. سرانشان را بخواند و دَمِشان را بدید. پس بادشان خالی و اپوزیسیونی آنها بخوابید که گفتهاند «ده بی ریش در اتاقی بخسبند و دو آخوند در حوزهای نگنجند»
نیم نانی گر خورد شیخ گدا
ملا خور کند نیم دگر
دهی گر هفت اقلیم وی را
طلب کند دو قورت و نیم دگر