باز هم نمونهای از بخش اول گلستان من و سعدی
مثل
یکی از آیات عظام خراسان مدرس را خواب دید بعد از وفات او به چندین سال که جملهی وجود او ریخته بود و خاک شده مگر چشمانش که در کاسه همی چرخید و نظر همی کرد. سایر فقها از تعبیر آن فرو ماندند مگر طلبهای از قم که به جای آورد و گفت « هنوز نگران است که ما خلع لباسش کنیم»
بس جانور به زیر زمین دفن کردهاند
کز مستیش به روی زمین بر نشان نماند
آن پیر لاشه، را که سپردند زیر خاک
خاکش چنان بخورد کزو جز «ره» نماند
زنده است نام فرخ نوشیروان به عدل
گرچه زان ناکس عدل عدلی هم نماند
کاری بکن شیخ و غنیمت شمار عمر
زان پیش که گویند لعنتالله فلان هم نماند
یکی از آیات عظام خراسان مدرس را خواب دید بعد از وفات او به چندین سال که جملهی وجود او ریخته بود و خاک شده مگر چشمانش که در کاسه همی چرخید و نظر همی کرد. سایر فقها از تعبیر آن فرو ماندند مگر طلبهای از قم که به جای آورد و گفت « هنوز نگران است که ما خلع لباسش کنیم»
بس جانور به زیر زمین دفن کردهاند
کز مستیش به روی زمین بر نشان نماند
آن پیر لاشه، را که سپردند زیر خاک
خاکش چنان بخورد کزو جز «ره» نماند
زنده است نام فرخ نوشیروان به عدل
گرچه زان ناکس عدل عدلی هم نماند
کاری بکن شیخ و غنیمت شمار عمر
زان پیش که گویند لعنتالله فلان هم نماند
سلام
وبلاگت خیلی خوبه
مخصوصا از اون پست احدی نزاده خیلی خوشم اومد!
موفق باشی
اگه اینجوریه که امیدوارم روزی دو دفعه پینگت کنند
حداقل ما بی نصیب نمب مانیم
بلوچ عزیز
این گلستان شما بسیار جذاب است
دخو.