Abdol Ghader Balouch – عبدالقادر بلوچ

Official blog of Abdol Ghader Balouch

باب اول

در سیرت آخوندهایی که حاکم شدند
مثل

آخوندی را شنیدم که به کشتن زندانی‌ای اشارت کرد. بیچاره در حالت نومیدی آخوند را ناسزا گفت. که گفته‌اند «آب که از سر گذشت دوفحش هم روی آن».
وقت ضرورت چو نماند گریز
خشونت طلب شود هر آدم تیز

آخوند پرسید «چه می‌گوید» یکی از برادران گفت « به خداوند دشنام می‌دهد» آخوند دستور داد قبل کشتن هفتاد ضربه شلاق هم زنندش. برادر دیگری که ضد او بود گفت «نشاید پیش آیت‌الله جز به راستی سخن گفتن. او آقا را دشنام داد و ناسزا گفت» آخوند روی در هم کشید و گفت «بعد زدن و قبل کشتن سالی هم زندانش کنید. من سیدم. خدا حق خود بخشد، توهین بر اولاد حضرت رسول نبخشد»

اندرز
بر طاق ایوان بدبختی نوشته بود:
جهان ای برادر بماند به هر کس
آفرین! دل اندر جهان بند و بس
بکن تکیه بر دنیا و مکن پُشت
که بسیار یک لا قبا چون ترا کشت
چو عاقبت می‌کَنَد جان یک لاقبا
چه تاجداری کشد او را چه اهل عبا


2 Responses to “نمونه‌ای از باب اول گلستان من و سعدی”

  1. مجيد زهری says:

    :))

  2. Roya says:

    سلام و تبریک. به نظر خیلی جالب می رسد، فقط کاش وزن شعرها را یک ترمیمی بکنی. موفق باشی

Leave a Reply



VIDEO

************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** *************

TAG CLOUD

Activate the Wp-cumulus plugin to see the flash tag clouds!

There is something about me..

    Activate the Flickrss plugin to see the image thumbnails!