وبلاگها در اوج خفقان به دادمان رسیدند. درست زمانیکه تبعیدشدگان در تصویرهای کهنهی خود میمردند و ماندگان، در پرانتز جهل و تعصب گرفتار آمده بودند. در چنین حالتی پدیدهای که برای یک غربی حکم دفتر خاطرات را دارد برای ما روزنهای شد برای نفس کشیدن. ما به عنوان ملتی ماندگار بلاهایی را از سر گذراندهایم و کابوس آخوندی نیز بگذرد.
جشن گرفتنِ روزی به نام وبلاگ، جشن گرفتنِ «بودن» است. روزنامههای ما را جهل از دکهها جمع کرد هر کدام ما روزنامه شدیم و به خانهها رفتیم. این روز جشن گرفتن ندارد؟
هر کس به نوعی جشن میگیرد. عارف به ذکری، خمار به پیکی. جوان به شوری و نه این و نه آنی چون من با مطلبی کوتاه:
مبارک باد بر ما بودنمان.
مبارک باد بر ما
September - 7 - 2005