Abdol Ghader Balouch – عبدالقادر بلوچ

Official blog of Abdol Ghader Balouch

Archive for May, 2004

فرودگاه امام

Posted by balouch On May - 12 - 2004

دولت می خواهد فرودگاه امام باز بشود. دولتِ در دولت نمی خواهد چنین بشود. دولت اگر دولت بودی، دولتی در آن قد علم نمی کرد. حال که نیست شاخ و شانه کشیدنش بهر چیست؟

اصلاً سی سال است که درست کردن این فرودگاه دارد کش می خورد. دهسال هم بگذار باز کردنش جریان پیدا کند. فرودگاه که با راه بی ارتباط نیست. و راه امام هم نه بستنی است و نه باز کردنی. باید ادامه داشته باشد. امام راهت ادامه دارد.


فرودگاه امام

Posted by balouch On May - 11 - 2004

دولت می خواهد فرودگاه امام باز بشود. دولتِ در دولت نمی خواهد چنین بشود. دولت اگر دولت بودی، دولتی در آن قد علم نمی کرد. حال که نیست شاخ و شانه کشیدنش بهر چیست؟

اصلاً سی سال است که درست کردن این فرودگاه دارد کش می خورد. دهسال هم بگذار باز کردنش جریان پیدا کند. فرودگاه که با راه بی ارتباط نیست. و راه امام هم نه بستنی است و نه باز کردنی. باید ادامه داشته باشد. امام راهت ادامه دارد.


پاسخ به یک درخواست

Posted by balouch On May - 11 - 2004

خواهرِ هاشم آغاجری در خواست کرده که غده ی سرطانیِ داخل قوه ی قضائیه را کشف کنید.

به همین منظور کیف کارآگاهی و ذره بین بزرگم را برداشته به طرف قوه ی قضائیه راه افتادم. غدد فراوانی آنجا یافتم که همه بدخیم بود. از میانشان یکی دوتا، ریشه به جاهای دیگر دوانده بود. در تعقیب ریشه ها سر از مجلس هفتم درآوردم. آنجا به ذره بین حساس بودند. بدون ذره بین وارد شدم. خوشبختانه با چشم غیر مسلح هم می شد شبکه های خراب و سلول های فاسد را تشخیص داد. ادامه ی آن رشته ها مرا به دفتر رهبر رساند.

غده آنجا بود. بدخیم و پر ریشه. چند پیوند از دفتر بیرون زده بود. دنبالشان کردم. از دفتر مصلحت نظام مرا به شورای نگهبان و از آنجا به حوزه ها و بنیادهای گمنام کشاند. می خواستم بدوم و فریاد بزنم: یافتم ، یافتم.

اما شبکه های ریزی توجهم را جلب کرد. ذره بین را برداشتم: بافتهای سرطانی در بافتهای اجتماعی نفوذ کرده بود. به خانه ی خیلی از ما ها کشیده شده بود.

به خانه ی هاشم آغاجری سالها قبل رسیده بود.


پاسخ به یک درخواست

Posted by balouch On May - 10 - 2004

خواهرِ هاشم آغاجری در خواست کرده که غده ی سرطانیِ داخل قوه ی قضائیه را کشف کنید.

به همین منظور کیف کارآگاهی و ذره بین بزرگم را برداشته به طرف قوه ی قضائیه راه افتادم. غدد فراوانی آنجا یافتم که همه بدخیم بود. از میانشان یکی دوتا، ریشه به جاهای دیگر دوانده بود. در تعقیب ریشه ها سر از مجلس هفتم درآوردم. آنجا به ذره بین حساس بودند. بدون ذره بین وارد شدم. خوشبختانه با چشم غیر مسلح هم می شد شبکه های خراب و سلول های فاسد را تشخیص داد. ادامه ی آن رشته ها مرا به دفتر رهبر رساند.

غده آنجا بود. بدخیم و پر ریشه. چند پیوند از دفتر بیرون زده بود. دنبالشان کردم. از دفتر مصلحت نظام مرا به شورای نگهبان و از آنجا به حوزه ها و بنیادهای گمنام کشاند. می خواستم بدوم و فریاد بزنم: یافتم ، یافتم.

اما شبکه های ریزی توجهم را جلب کرد. ذره بین را برداشتم: بافتهای سرطانی در بافتهای اجتماعی نفوذ کرده بود. به خانه ی خیلی از ما ها کشیده شده بود.

به خانه ی هاشم آغاجری سالها قبل رسیده بود.


نورانی ها

Posted by balouch On May - 10 - 2004

پیدا شدن اشیاء نورانی در آسمان ایران از مرحله ی حرفِ مردم عادی گذشته و پای مقامات مملکتی ودر نتیجه امنیتِ ملی را به میان آورده.

آیا این ها از کرات دیگر برای بردن انقلاب می آیند؟

آیا دشمنان نظام که دیدند از راه تهاجم فرهنگی و اصلاحات به اهداف خود نمی رسند با دستگاهای جاسوسی آمده اند که کار را تمام کنند؟

آیا فرشتگان از عالم غیب برای رساندن پیامهای الهی به بزرگان قوم می آیند؟

این ها سئوالاتی است که مسئولین از جواب دادن به آنها طفره می روند.

عمه ی من می گوید ما آنقدر گرفتار شیش و هفت زندگی هستیم که خودمان را گرفتار نقل و انتقالات بالاتر از سیکل نمی کنیم. اما دلیل نگرانی و پی گیری ما مردم کوچه و بازار این است که این ها از آسمان می آیند، و تا کنون هرچه از آسمان آمده بلای جان ما شده. حتی اگر دوتا بوده، یکی ایستاده در نوبت دیگری صاف رفته…

حرفِ عمه را قطع می کنم. عمه اینطوری حرف نمیزد. دل پری دارد از دست نورانی ها.


نورانی ها

Posted by balouch On May - 10 - 2004

پیدا شدن اشیاء نورانی در آسمان ایران از مرحله ی حرفِ مردم عادی گذشته و پای مقامات مملکتی ودر نتیجه امنیتِ ملی را به میان آورده.

آیا این ها از کرات دیگر برای بردن انقلاب می آیند؟

آیا دشمنان نظام که دیدند از راه تهاجم فرهنگی و اصلاحات به اهداف خود نمی رسند با دستگاهای جاسوسی آمده اند که کار را تمام کنند؟

آیا فرشتگان از عالم غیب برای رساندن پیامهای الهی به بزرگان قوم می آیند؟

این ها سئوالاتی است که مسئولین از جواب دادن به آنها طفره می روند.

عمه ی من می گوید ما آنقدر گرفتار شیش و هفت زندگی هستیم که خودمان را گرفتار نقل و انتقالات بالاتر از سیکل نمی کنیم. اما دلیل نگرانی و پی گیری ما مردم کوچه و بازار این است که این ها از آسمان می آیند، و تا کنون هرچه از آسمان آمده بلای جان ما شده. حتی اگر دوتا بوده، یکی ایستاده در نوبت دیگری صاف رفته…

حرفِ عمه را قطع می کنم. عمه اینطوری حرف نمیزد. دل پری دارد از دست نورانی ها.


فیلم مارمولک دو

Posted by balouch On May - 9 - 2004

در فیلم مارمولک یک گویا دزدی از زندان با لباس آخوندی فرار می کند. ماجراهای خنده داری بوجود می آید. یواش یواش ادای آخوند را در آوردن شخصیت دزد را عوض می کند و او آدم می شود. منتقدین می گویند اگر دشمن خونیِ ملا جماعت باشی موقع خروج از سینما دلت می خواهد به جای لباسِِ خانه، یکدست عبا و عمامه سفارش بدهی.

فیلم مارمولک دو را هنوز کسی نساخته. اما در آن بر عکس، آخوندی با لباس دزدی از زندان فرار می کند. تقلید ادای دزد یواش یواش شخصیتش را عوص می کند و او متوجه می شود که مفت خوری و شکم گنده کردن زشت است.

شرمنده می شود وقتی در می یابد که از در آمد شرکت نفت دزدیدن بدتر از دیوار مردم بالا رفتن است.

می فهمد که دزد چون برای به دست آوردن درآمدش فعالیتی می کند به او که با زر زدن و آسمان ریسمان کردن فقط مصرف کننده است شرف دارد.

پی می برد با این که انسانی است مثل سایر انسان ها اما امر به او مشتبه شده و خود را تافته ی جدا بافته حساب می کرده.

آهسته طوری که کسی نبیند جامه و دستارش را بر می دارد می برد در جای دنجی رویشان جیش می کند. یک کلاه می خرد و می رود سر یک چهار راه شروع می کند گدایی.

منتقدین می گویند مهم نیست با چه احساسی و چه طرز تفکری وارد سینما می شوی، وقتی بیرون می آیی می دانی که هر خری که هستی باید برای نانی که می خوری جان بکنی.


فیلم مارمولک دو

Posted by balouch On May - 8 - 2004

در فیلم مارمولک یک گویا دزدی از زندان با لباس آخوندی فرار می کند. ماجراهای خنده داری بوجود می آید. یواش یواش ادای آخوند را در آوردن شخصیت دزد را عوض می کند و او آدم می شود. منتقدین می گویند اگر دشمن خونیِ ملا جماعت باشی موقع خروج از سینما دلت می خواهد به جای لباسِِ خانه، یکدست عبا و عمامه سفارش بدهی.

فیلم مارمولک دو را هنوز کسی نساخته. اما در آن بر عکس، آخوندی با لباس دزدی از زندان فرار می کند. تقلید ادای دزد یواش یواش شخصیتش را عوص می کند و او متوجه می شود که مفت خوری و شکم گنده کردن زشت است.

شرمنده می شود وقتی در می یابد که از در آمد شرکت نفت دزدیدن بدتر از دیوار مردم بالا رفتن است.

می فهمد که دزد چون برای به دست آوردن درآمدش فعالیتی می کند به او که با زر زدن و آسمان ریسمان کردن فقط مصرف کننده است شرف دارد.

پی می برد با این که انسانی است مثل سایر انسان ها اما امر به او مشتبه شده و خود را تافته ی جدا بافته حساب می کرده.

آهسته طوری که کسی نبیند جامه و دستارش را بر می دارد می برد در جای دنجی رویشان جیش می کند. یک کلاه می خرد و می رود سر یک چهار راه شروع می کند گدایی.

منتقدین می گویند مهم نیست با چه احساسی و چه طرز تفکری وارد سینما می شوی، وقتی بیرون می آیی می دانی که هر خری که هستی باید برای نانی که می خوری جان بکنی.


جهان و آمریکا

Posted by balouch On May - 8 - 2004

مردم جهان پررو شده اند. میلیاردها دلاری را که آمریکا خرج موشک هوشمند و تانک خرفت و مسلسل کودن می کند و میلیون ها دلاری را که به این و آن خبرچین می دهد نمی بینند. گله دارند که چرا برای یک زندانِ زپرتی چهارتا نگهبان درست و حسابی نگذاشته.

آمریکا با این همه گرفتاری، دموکراسی و آزادی را بیاورد، معاملات حقوق بشری را بجوشاند، دنبال بمب اتم بگردد، پوشک آریل شارن را عوض کند، یا برود داخل زندانها مواظب باشد سربازانش به هیچکس نشاشند؟

دارد از بوش و رامسفلد خوشم می آید. دنیا را لخت کرده اند و بر فرقش …ه اند، حالا یقه ی شیش تا سربازی را چسپیده اند که چهارتا زندانی را در عراق لخت کرده و رویشان شاشیده اند.

عمه ی من می گوید رامسفلد و بوش اگر این شیش نفر را سر چهار راه اعدام هم بکنند، زندانیهای جهان وضعشان تغییری نمی کند. دوتا ماشین را باید از کار انداخت یکی آنکه انسانها را حیوان می کند، دیگری آنکه انسانها را زندان می کند.


جهان و آمریکا

Posted by balouch On May - 8 - 2004

مردم جهان پررو شده اند. میلیاردها دلاری را که آمریکا خرج موشک هوشمند و تانک خرفت و مسلسل کودن می کند و میلیون ها دلاری را که به این و آن خبرچین می دهد نمی بینند. گله دارند که چرا برای یک زندانِ زپرتی چهارتا نگهبان درست و حسابی نگذاشته.

آمریکا با این همه گرفتاری، دموکراسی و آزادی را بیاورد، معاملات حقوق بشری را بجوشاند، دنبال بمب اتم بگردد، پوشک آریل شارن را عوض کند، یا برود داخل زندانها مواظب باشد سربازانش به هیچکس نشاشند؟

دارد از بوش و رامسفلد خوشم می آید. دنیا را لخت کرده اند و بر فرقش …ه اند، حالا یقه ی شیش تا سربازی را چسپیده اند که چهارتا زندانی را در عراق لخت کرده و رویشان شاشیده اند.

عمه ی من می گوید رامسفلد و بوش اگر این شیش نفر را سر چهار راه اعدام هم بکنند، زندانیهای جهان وضعشان تغییری نمی کند. دوتا ماشین را باید از کار انداخت یکی آنکه انسانها را حیوان می کند، دیگری آنکه انسانها را زندان می کند.


زنان و دوچرخه

Posted by balouch On May - 7 - 2004

امام جمعه ی اصفهان از نیروهای انتظامی خواسته تا با مسئله ی دوچرخه سواری زنان بر خورد بکنند. احتمالاً نطق ایشان چنین بوده:

درست است که دوچرخه یک وسیله ی نقلیه است اما شتر هم یک وسیله ی نقلیه است. پس چرا این خانمها نمی روند شتر سوار بشوند؟ می دانید چرا؟ برای آنکه شتر را خداوند آفریده ولی دوچرخه را غربیها. و این خانمها به دنبال همان حلاوت غربی قضیه هستند. مثلاً اگر بشر دوچرخه را کشف نکرده بود این خانمها چه چیز را سوار می شدند؟ یک زن در نظام ما فقط بعضی از چیزها را سوار می شود، هر چه را که در خیابان ببیند سوار نمی شود که.

پس این علماء برای چه خودشان را اینقدر به درد سر انداختند و عبادت و مسجد و آخرت را گذاشته آمدند به اموراتی که در شأن آنها نیست پرداختند؟ برای آنکه در دسترس شما باشند تا شما قبل از سوار شدن بر هر چیز کراهت و ممنوعیت آن را جویا بشوید. صرفنظر از مسائل فنی ای که تضادالجمع بودن دوچرخه و زن دارد، موضوع حیثیت یک نظام هم مطرح است. خانمها تا شنیدند مملکت به سبک چینی اداره خواهد شد فکر کردند می توانند بپرند بالای دوچرخه؟ خیر باید بنشینند در خانه دوچرخه بسازند و قهرمان دوچرخه سواری تربیت بکنند.

لذا من از برادران بسیج می خواهم با این مسئله ی دوچرخه سواری خانمها بر خورد جدی بکنند. (تکبیر)


زنان و دوچرخه

Posted by balouch On May - 6 - 2004

امام جمعه ی اصفهان از نیروهای انتظامی خواسته تا با مسئله ی دوچرخه سواری زنان بر خورد بکنند. احتمالاً نطق ایشان چنین بوده:

درست است که دوچرخه یک وسیله ی نقلیه است اما شتر هم یک وسیله ی نقلیه است. پس چرا این خانمها نمی روند شتر سوار بشوند؟ می دانید چرا؟ برای آنکه شتر را خداوند آفریده ولی دوچرخه را غربیها. و این خانمها به دنبال همان حلاوت غربی قضیه هستند. مثلاً اگر بشر دوچرخه را کشف نکرده بود این خانمها چه چیز را سوار می شدند؟ یک زن در نظام ما فقط بعضی از چیزها را سوار می شود، هر چه را که در خیابان ببیند سوار نمی شود که.

پس این علماء برای چه خودشان را اینقدر به درد سر انداختند و عبادت و مسجد و آخرت را گذاشته آمدند به اموراتی که در شأن آنها نیست پرداختند؟ برای آنکه در دسترس شما باشند تا شما قبل از سوار شدن بر هر چیز کراهت و ممنوعیت آن را جویا بشوید. صرفنظر از مسائل فنی ای که تضادالجمع بودن دوچرخه و زن دارد، موضوع حیثیت یک نظام هم مطرح است. خانمها تا شنیدند مملکت به سبک چینی اداره خواهد شد فکر کردند می توانند بپرند بالای دوچرخه؟ خیر باید بنشینند در خانه دوچرخه بسازند و قهرمان دوچرخه سواری تربیت بکنند.

لذا من از برادران بسیج می خواهم با این مسئله ی دوچرخه سواری خانمها بر خورد جدی بکنند. (تکبیر)




VIDEO

************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** *************

TAG CLOUD

Activate the Wp-cumulus plugin to see the flash tag clouds!

There is something about me..

    Activate the Flickrss plugin to see the image thumbnails!