آئینهای* از دست شخصی بیفتاد و دو پاره گشت. آنرا پیش بندزنی برد. حریف در دمی چنانش یک پارچه کرد که تو گویی نیفتاده بود. دیگری آئینه بیاورد که پاره پاره بود. بندزن گفت: بمانش و سالی دیگر آی.
مشتری برآشفت که بهر دگران در دمی و بهر من به سالی؟
ظریف پاسخش داد: صد پاره را در دمی و با هم نشود یک پارچه کرد. چیزی بایدم جستن که هر پاره را صاف بر آن نشانم و این نشود الا به زمان و خون جگر.
*اساتید بفرمایند از آینه، آیینه یا آئینه کدام درست است.