آیت الله مصباح یزدی در مورد جریانات اخیر اظهار عقیده کرده و فرمودند: عده ای داشتند چرت می زدند که شیطان وارد مجلس شد.
ایشان جریان را نفرمودند اما ماجرا از این قرار بود:
وقتی خورشید انقلاب طلوع کرد. هنوز بساط صبحانه ی انقلابی را، خلخالی جمع نکرده بود که جنگ شروع شد. شترق شترق بمب و موشک و جوان بود که می افتاد زمین. و چون جنگ نعمت بود. رفسنجانی اصرار داشت تا پیروزی بجنگیم. ولی حضرت امام صلح زهرماری را سر کشیده در نتیجه ما به هر بدبختی که بود صلح را کردیم.
خورشید هنوز سه ربع و نیم چارک داشت تا به اذان ظهر برسد. و تازه برادران از حجامت زندان های انقلاب فارغ شده دست ها را نشسته بودند که اتفاق «ارتحال» پیش آمد.
از قبرستان که بر گشتند نهار حاضر شده بود: کباب تنوری ملت، آبگوشت آزادی، و ته چین استقلال. تا اذان ظهر «ولاتسرفو» را فرستادند دنبال نخود سیاه و همه جا «کلو وشربو» بود که بیداد می کرد.
نماز خوانده نخوانده شکم ها بر آمده پلک ها سنگین شد. عده ای در دانشگاه ها و مطبوعات داشتند چرت را می زدند که شیطان از دنده ی چپ انقلاب وارد گود شد. یک گفتگوی تمدن ها از جیبش در آورده آتیش زد . یکی دو پک عمیق زده عازم مجلس گردید. جلوی در مجلس به ریش همه ی هوا داران دربند و در بلا، یک خنده ی اصلاح طلبانه کرده و پرید داخل مجلس. از اینجا به بعدش را خودتان بهتر می دانید.
ماجرا ی شیطان
February - 13 - 2004