نفس همایون چه کم/ یا زیاد به ما مربوط نیست. آنچه به ما مربوط میشود این است که آیا آثار او میتواند مورد رضایت وپسند ما قرار بگیرد یا نه. در این قضیه داوری نهایی کار گوشهای ما است. باقی قضایا به ما مربوط نیست. اما اگر بپرسیم «شجریان دارد چه میگوید؟»٬ از خط قرمزی گذشتهایم که مانند همه خطوط قرمز نگهبان دارد. نگهبانانی که حضور و رفتار آنها فورا توجه ما را به این موضوع مهم جلب میکنند که:
«اینجا ایران است».
آنها معتقدند خیلی واضح و آشکار است که… بقیه مطلب را در وبلاگ چهار دیواری به قلم مانی ب اینجا بخوانید
Archive for September, 2011
ناز نفسش!
تفهیم دوباره قاسم شعله سعدی
کسی که حضرت رهبر با او در بیفتد در زندان باید از نفس بیفتد. قاسم شعله سعدی دلیرانه از این مرد پر ایراد تاریخ ایران انتقاد کرد. حالا در اینجا گفتگوی همسر او را بشنوید
نامه فعالان اهل سنت به خامنهای
جمهوری اسلامی ایران نمایشنامه دو روزهای به نام کنفرانس بینالمللی بیداری اسلامی راه انداخته و خامنهای که خورو پفش به هواست نطق افتتاحیه را به عهده داشته است.
در این کنفرانس که میهمانان شیعه و سنی زیادی از کشورهای دیگر دعوت شدهاند؛ روحانیون سرشناس و رهبران اهل تسنن خود ایران غایباند! جمهوری اسلامی که در سی و سه سال گذشته خیلی جانکنده که روحانیون و رهبران مذهبی کشورهای سنی نشین با نیلبک او بیدار بشوند بیداران اهل تسنن ایران را بی هیچ پروایی با دو دست خود خفه کرده است.
حالا جمعی از اهل تسنن در همین ارتباط نامهای سرگشاده برای خامنهای نوشتهاند. من آن را خواندهام. برای راحتی شما خلاصه آن را به زبان خودمانی مینویسم:
آقای رهبر! کنفرانس بیداری راه انداختی؟ پس چرا خودت خوابی؟ با سنیهای منطقه کنفرانس میگذاری ما رو خفه میکنی؟ خجالت نمیکشی اینهمه سنی رو دعوت کردی تهران اما یک مسجد سنی توی تهران نداری که نشونشون بدی؟ آقای رهبر! بیخودی داری خرج میکنی. صواب سر گوگل، اون سنیها از متن تمام نامههایی که ما سنیها برای تو فرستادیم و جواب نگرفتیم با خبرند. اسم تک تک سنیهایی را که در کردستان، سیستان و بلوچستان، خراسان و هـُرمُزگان کشتهای دارند. اما میخورند و به ریش تو میخندند. کنفرانس همین چیزهایش خوب است و الا علی اکبر ولایتی دیدن ندارد.
ببین آقای رهبر! ما متوجه هستیم که سرباز گمنام و لباس شخصی و سگ دستآموز زیاد داری. برای همین و درست همین حالا که قضایا را کنفرانسی کردی این نامه سرگشاده را میدهیم. نه میفهمی که چندتا هستیم و نه میدانی که کی هستیم. بیشتر هدف ما دادن بیلاخی است به حضرت عالی و کنفرانس بینالمللیاتان. میخواهیم بگوییم پا توی کفش دیگران کردی ما چیزی نگفتیم پا تو کفش ما نکن و الا ما هم فعالیت زیر زمینی بلدیم هااااااااااااااااا.
امیدواریم حضرتعالی به درد دلهای ما گوش فرا دهید زیرا: جمعی از اهل سنت زان سبب گشت پر خروش، که ولی فقیه همه چیز را انداخت پشت گوش!
آزادی پوشش در بی بی سی فارسی
مهشید راستی در پستی طنزآمیز ضمن انتقاد از رفتار بی.بی.سی، اسد علیمحمدی را که تن به رفتار توهین آمیز مجری برنامه نوبت شما داده و مصاحبه کرده هم مورد انتقاد قرار میدهد. او در جایی از مطلب خود مینویسد: نمیدانم که اگر بی بی سی ، به حضور سگ ایشان ایراد می گرفت هم آقای علی محمدی زیر بار می رفت یا سگ ایشان خط قرمز ایشان بودند و از تی شرت سبز و بلاگر های زندانی مهمتر شمرده می شدند و به زودی هم یک کتاب بدون سگم هرگز منتشر میکردند …. مطلب کامل را اینجا بخوانید
نامه فعالان اهل سنت به خامنهای
تعدادی از نمایندگان و فعالان اهل سنت در نامهای خطاب به رهبر جمهوری اسلامی ایران، به محدودیتهای موجود و اعمال تبعیض نسبت به پیروان این مذهب اعتراض کردهاند. به گزارش “وبسایتهای خبری فارسیزبان” که متن این نامهی اعتراضی را منتشر کردهاند، نگارندگان نامه از رهبر جمهوری اسلامی خواستهاند تا به “خواستههای خیرخواهانه و قانونی” اهل سنت توجه شود. اینجا بخوانید
ختنه سوران وبلاگستان
خسنآقا یکی از وبلاگنویسان کلاسیک وبلاگستان که از اعتراض وبلاگنویسان به شلاق زدن سمیه توحیدلو رنجیده طی پستی انتقاد آمیز در مورد دهسالگی وبلاگستان نوشته است. او در جایی مینویسد: وبلاگستان که یک صدا برای دخت امت اسلام بخاطر شلاق خوردن سینه زنی راه میاندازد، همان بهتر که موت شود و نیازی به جشن تولد هم نیست. شاید اگر سالگرد مرگاش را بگیرید من هم در آن شرکت کنم، ولی باز هم به جدم قسم در هیچ نوع جشن و سروری برای این مرده شرکت نخواهم کرد!مطلب کامل او را در اینجا بخوانید.
بی.بی.سی.چیها و نوبت شما؟
به نظر من بی.بی.سی داریم و بی.بی.سی.چیها.
بی.بی.سی برای خودش بی.بی.سی هست.
یکجا میشود مخفف: بیخیال- باش- سخت نگیر ترجمهاش کرد، یکجا هم میشود مخفف: بخشِ بریتانیایی سخنپراکنی معنیاش کرد.
بی.بی.سی.چیها اما خودشانند و چی چیاشان.
بی.بی.سی.چیها وقتی میخواهند بروند بی.بی.سی خودشان را خیلی بی.بی.سی نشان میدهند. بی.بی.سی با همهی انگلیسی بودناش چی چی آنها را نمیبیند. یکی از اینها را اسد علیمحمدی دیده است. یکی دو هفته قبل اسد در برنامه نوبت شما با تیشرت سبز رنگی شرکت میکند که رویش نوشته: رأی من کو. مجری به او دستور میدهد که تیشرت را عوض کند! حالا اسد علیمحمدی در وبلاگاش از دست این بی.بی.سی.چی عصبانی است. باید به او گفت: اسد جان بیخیال باش سخت نگیر، شرکت در برنامهی نوبت شماست! و بی.بی.سی. آنچه که به جایی نرسد اعتراض است
به بهانه ابهامات در ماجرای سمیه
پارسا صائبی که با اسم مستعار مینویسد از وبلاگنویسان کهنهکار هست که بارها وبلاگاش تا تعطیلی کامل پیشرفته اما گوش شیطان کر این روزها روزانه نویس شده است. روزانه پانزده سپتامبر او به بهانه ابهامات در ماجرای سمیه توحیدلوست. آنرا اینجا بخوانید
با سه هزار میلیارد چه میشود کرد
آذر دخت و شهریور مرد در کوتاه نوشتههای خود همیشه نکتههای قابل تعمق و تفکر دارند. این بار شهریور مرد در مورد اینکه با سه هزار میلیارد تومان چکار میتوان کرد؟ نوشته است
شاداب سازی و مدارس روستایی بلوچستان
پس از طرح تفکیک جنسیتی در دانشگاهها،
حالا نوبت به طرح شاداب سازی مدارس دخترانه رسیده.
بر اساس این طرح بناست که حیاط مدرسه در مرکز قرار بگیرد و کلاسهای درس و سایر خرت و پرتها در اطراف آن بنا شوند و دور تا دور حیاط مدرسه را دیوارهای بلند بکشند. بنا هست که نامحرمان اجازه ورود به هرجای مدرسه را نداشته باشند و برای پنجرههای کلاسها شیشه مات بگذارند.
خدا عمراشان بدهد. واقعاً دخترانی که در چنین مدارس مدرن و پیشرفته درس بخوانند چون از سرما و گرما در امان خواهند بود اگر شاداب نشوند بسیار شاد میشوند. حُسنی که دیوارهای بلند دارد این است که از ورود حیوانات بیسواد و گرسنه جلوگیری میکند.
برای آنکه شما گیج نشوید باید عرض کنم که من دارم راجع به مدارس روستاهای بلوچستان صحبت میکنم.
همانطور که در عکس میبینید در بعضی از مدارس فعلی استان ابداً مسئله شاداب سازی به اجرا در نیامده. مدرسه شماره یک که از حصیر ساخته شده نه تنها شیشه مات ندارد بلکه حتی پنجره ندارد. این مدرسه بعضی وقتها نصفاش توسط گاوهای گرسنهی نادانِ بیسواد خورده میشود. در این سی و خوردهای سال، فرصت نشده یک دیوار نیمتری برای این مدارس شاداب سازی بشود.
من ضمن استقبال از این طرح برای مدارس شماره یک، طرح تفکیک جنسیتی را هم در خواست دارم.
در مورد مدرسه شماره دو فقط همان طرح شاداب سازی کفاف ما را میکند.
خداوند در عوض چند میلیارد تومان دیگر اختلاس نصیباشان بفرماید.
وبلاگنویسِ بلوچِ فراموش شده
سازمان گزارشگران بدون مرز: سخی ریگی در تاریخ ٢٨ خرداد ١٣٨٨ در زاهدان بازداشت و با اتهاماتی چون ” نشر اکاذیب و اقدام علیه امنیت ملی” به بیست سال زندان، سنگین ترین حکم صادر شده علیه یک وبلاگ نویس در ایران، محکوم شده است. وی از زندان زاهدان به زندان کارون در اهواز تبعید شده است و در شرایط نامساعدی بسر میبرد. یکی از دلایل محکومیت سنگین سخی ریگی داشتن نام خانوادهگی مشترک با رهبر گروه مسلح و مخالف جمهوری اسلامی عبدالملک ریگی است. این وبنگار تحت شکنجه مجبور به اعترافاتی دروغین شده است که علیه وی در دادگاه مورد استفاده قرار گرفتهاند.»
این وبلاگنویس بلوچ در روز وبلاگستان فراموش شد. قبلاً در مورد او اینجا مجتبی سمیعنژاد نوشته بود