خوانندهها و نوازندههای بلوچ مثل خوانندهها و نوازندههای هیچ کجا نیستند. آنها آدمهای با احساس تنهایی هستند که بر خلاف جریان آب شنا میکنند. جامعهی به شدت مذهبی محلی، به آنها بی محلی میکند و محل گذاشتن درصد کمی از اهل حال آنها را صاحب هیچ محل و جایگاهی نمیکند. نه به دنبال شهرتند نه به دنبال پول. دلشان و احساسشان را دنبال میکنند و برای دلها و احساسات میخوانند و مینوازند. همیشه در حاشیه میمانند و تنها و بی صدا میمیرند.
دیشب یکی از همینها به نام خدامراد شُهلیبُر سوار بر موتور سیکلت، تار بر دوش میراند تا مجلسی را به شور و حالی برساند. نرسیده به محل، مأمورانِ معذورِ ترسویی که میپندارند اسلحه بر دوش دارد به رگبارش میبندند و صدای خودش و تارش را برای همیشه خاموش میکنند.
فرض محال، اگر هم در صد قبرستان شهدا دفنش کنند باز هم حیف شد.
حیف شد
June - 12 - 2008
hade aghal rahat shod az daste in mollahaye ma ke sare har chan rooz behesh gir midadand
حداقل یک قطعه کوچک از نوازندگی های او را ضمیمه می کردید.از لیکوها یا زهیروک ها و از ناله نی ها
خیلی تلخ است.