نصرتالله نوحیان معروف به نصرتالله نوح به دعوت شهروند میهمان شهر ما بود. دیشب در میهمانی شام خصوصی فرصتی بود که با حضور جناب محمد محمدعلی و آقایان فرامرز پورنوروز و هادی
ابراهیمی گرامی از نزدیک ایشون رو ملاقات کنم.
از طریق وبلاگ و سایتها آشنا بودیم و فرصتی بود مغتنم تا از نزدیک ایشان را ببینم.
شنیده بودم از حافظه او اما جداً شنیدن کی بود مانند دیدن.
هم دیشب در جلسه خصوصی و هم امشب در جلسه عمومی بدون اغراق دهها شعر را از حفظ خواند شعرهایی از محمدعلی افراشته و سنگسری و خودش و عبید و یغمای جندقی و دهخدا و نسیم شمال و… و…
آنچه که برای من بیشتر از هر چیز هیجان انگیز بود قسمت ادبیات شفاهی و خاطرات او بود از چگونگی کار توفیق و بعد چگونگی شکل گیری و کار چِلنگر و بعد از آن راه افتادن آهنگر و نهایتاً مجله کاریکاتور.
اولین داستان طنز من در دوران دانشجویی در همین کاریکاتور چاپ شد و برای من جالب بود تا از سردبیران آن و ماجراهای آن روزگار بدانم.
او را که به مرد حافظه ایران معروف هست بسیار صمیمی و مهربان یافتم. خود را شاگرد افراشته میداند و در جمع آوری و حفظ آثار او هیچ کوتاهی نکرده.
حرفهای او در مورد خسرو شاهانی و رسول پرویزی برای من جالب بود.
کتاب بررسی طنز در ادبیات و متبوعات فارسی او را دریافت کردم. کتابی است در چهارصد صفحه با مقدمهای از دکتر محمد جعفر محجوب.
کتاب از عبید زاکانی شروع میشود و به دُنالی طنزپردازی شهرت گریز ختم میشود.
در عکس به ترتیب از نزدیک به دور:
عبدالقادر بلوچ- محمد محمدعلی- هادی ابراهیمی- نصرتالله نوح