کریم جان پورحمزاوی در داستان طنز دنباله دارش مرا ساکن محله ایرانیان در جهنم کرده و حالا ملائک را به دیدنم می آورد. در بین آنها از فرشتگانی که در این دنیا در آرزویشان سوخته ام خبری نیست. باید دید این طنز نویس در داستانش مرا به نوایی می رساند یا حتی در آنجا من همچنان باید آه بکشم و شعر بسرایم
سلام قادر جان
همه ساکن اون محله ایم و شما هم میزبان ملائک. همانطور که گفتی باید بقیه ماجرا را دید…
آقا از وقتی این یادداشتها را در سربرگ وبلاگ اتج می کنی لینکهای زیر بنر به آخرین پست شما می آیند و کار خواندن آن را برای ما دشوار می کنند! شاید مشکل از کامپیوتر بنده باشد… بهرحال با سپاس از شما بزرگ وبلاگستان
مرا هم نشانده سر درس و مشق و معلوم نیست جدن این درگیریهای دنیوی به آخرت ما هم سرایت می کند؟
ملائک که شمایی آقا بلوچ جان یک چیز ساده بخواه که لایقت باشه