Abdol Ghader Balouch – عبدالقادر بلوچ

این عضو قدیمی کانون نویسندگان ایران که مدتها بود عضو کانون نویسندگان در تبعید شده بود در تصمیمی ناگهانی قصد رفتن کرد. تسلیت به برادر ادیبش نسیم خاکسار عزیز وبه بازماندگانش.

از منصور خاکسار ۱۳ مجموعه شعر به نام‌های “کارنامه خون”، “حیدر و انقلاب”، شراره‌های شب، سرزمین شاعر، “با طره دانش عشق”، و قصیده “سفری در مه”، به فارسی و لس‌آنجلسی‌ها، تا این نقطه، آن سوی برهنگی، و چند نقطه دیگر، و با آن نقطه، به دو زبان فارسی و انگلیسی منتشر شده است.

او را در حال شعر خوانی در این آخرین جلسه‏ای که شرکت داشت ببینید:

این عضو قدیمی کانون نویسندگان ایران که مدتها بود عضو کانون نویسندگان در تبعید شده بود در تصمیمی ناگهانی قصد رفتن کرد. تسلیت به برادر ادیبش نسیم خاکسار عزیز وبه بازماندگانش.

از منصور خاکسار ۱۳ مجموعه شعر به نام‌های “کارنامه خون”، “حیدر و انقلاب”، شراره‌های شب، سرزمین شاعر، “با طره دانش عشق”، و قصیده “سفری در مه”، به فارسی و لس‌آنجلسی‌ها، تا این نقطه، آن سوی برهنگی، و چند نقطه دیگر، و با آن نقطه، به دو زبان فارسی و انگلیسی منتشر شده است.

او را در حال شعر خوانی در این آخرین جلسه‏ای که شرکت داشت ببینید:

گروهی صادقانه در تلاشند که از درد و رنجی که روزنامه‏نگاران بعد فاجعه تقلب در ایران متحمل شدند بکاهند. من به اندازه توان ناتوان خود سعی در کمک دارم. فکر نکنید مبلغ کم شما چیزی نخواهد شد. اندک اندک جمع گردد وانگهی ملتی متحد گردد.

نوروز شد، کاش روزمان هم نو شده بود. به پدران و مادرانی که رژیم خون و جنون بر دلشان داغ فرزند گذاشته و به عزیزانی که گرگ های حاکم بر مملکت عزیزشان را دریده و به تمام مردان و زنان دلیری که آزادی خود را جلوی کفتارها اندخته‏اند و در زندانها سر بلند ایستاده‏اند تا برای همنوع خود سربلندی را به ارمغان بیاورند فرا رسیدن بهار و شادی و طراوت را تبریک می‏گویم.

Nowruz from balouch.abdolghader on Vimeo.

گروهی صادقانه در تلاشند که از درد و رنجی که روزنامه‏نگاران بعد فاجعه تقلب در ایران متحمل شدند بکاهند. من به اندازه توان ناتوان خود سعی در کمک دارم. فکر نکنید مبلغ کم شما چیزی نخواهد شد. اندک اندک جمع گردد وانگهی ملتی متحد گردد.

نوروز شد، کاش روزمان هم نو شده بود. به پدران و مادرانی که رژیم خون و جنون بر دلشان داغ فرزند گذاشته و به عزیزانی که گرگ های حاکم بر مملکت عزیزشان را دریده و به تمام مردان و زنان دلیری که آزادی خود را جلوی کفتارها اندخته‏اند و در زندانها سر بلند ایستاده‏اند تا برای همنوع خود سربلندی را به ارمغان بیاورند فرا رسیدن بهار و شادی و طراوت را تبریک می‏گویم.

Nowruz from balouch.abdolghader on Vimeo.

وقتی از حضرت رهبر راجع به مراسم چهارشنبه سوری سئوال شده بود با اینکه این روزها خیلی خون بر شمشیری حرف می‏زند؛ به لیزی ماهی جواب داده بود تا هم فتوا حساب بشود و هم کشک. خوب برای من و شما که حضرت رهبر نیستم دادن چنین جوابهایی آسان نیست اما برای ایشان اگر آسان نبود، با بودن مرحوم منتظری، جامع‏الشرایط نمی‏شد. حالا که مردم ایران فرمایش ایشان را از این گوش شنیدند و از آن گوش در کردند و در چهارشنبه سوری آتش روشن کردند و ترقه در کردند متوجه می‏شویم که آقا می دانست که نوروز و دار و دسته‏اش نه تره برای عبا خورد می‏کنند و نه برای عمامه‏؛ برای همین ایشان هم در پاسخ به طرفی که راجع به چهار شنبه سوری پرسیده بود، یکی به نعل زده بودند و چند تایی به میخ. صد البته امروز رژیم سقوط نکرد، بنا هم نبود در چهارشنبه سوری سقوط بکند اما بعد سی سال اذان و الحمد و قل هوالله کارش به جایی رسیده که در هر مناسبتی با هزاران نیروی انتظامی باید بچسبد به خشتکش که ملت آنرا نکشد پایین و به عمامه‏اش که مردم آنرا نبرند. ها ها ها ها ها ها. نمی‏دانم کدام یک از بزرگان فرموده: القهقهه واجب فی الریش رهبری که هو الذی صادر فتوا و لا احداً الخوردون تره فی فتواههم. ها ها ها ها