یکی ایمیل زده که: چرا در مورد ماکان نمینویسی؟!
نوشتم: انگار نوشتن در مورد همه چیز شده شغل من!
جواب داد که: نه؛ اما ما برای خیلی چیزها مشتری تو هستیم! وقتی بیاییم و خبری نبینیم میمانیم که کجا برویم!
برای اینکه مشتری های من جنسشان جور بشود(!) عرض می کنم:
ماکان، ماکان است؛ نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر و سفر به هیچ کجای کره زمین جرم نیست و حق انسان است.:
به حرمت احساس ندا.
مهم مائیم و ندا.
تکلیف ما با خود ماست. تکلیف ندا را تاریخ روشن کرده. او ننگی شد که نظام نمیتواند رنگش را از خود پاک کند. باید گذشت از ماجراهای روز. باید مجسمههایی را دید که بانوی «ندای ایران» را در میدانهای اصلی شهرهای ایران به جای شاه و شیخ بر سکوها ایستاده نشان خواهد داد. مدتها بعد از من و تو و ما و ماکان.