Abdol Ghader Balouch – عبدالقادر بلوچ

Official blog of Abdol Ghader Balouch

باید حتماً به وست برادوی می‌رفتیم. پول اتوبوس شهری برای من و خانم سه زونه بود یعنی می‌شد9 دلار. برای دختر و پسرم، چهار و نیم دلار که با هم می‌شد سیزده و نیم دلار که سر راست بگیر پونزده دلار. فکر کردم اگر هم یک دلار انعام به راننده تاکسی بدهیم بیشتر از این نخواهد شد. خانم استدلال را پذیرفت. به محض اینکه توی تاکسی نشستیم و راننده تاکسی‏متر رازد، دو دلار و جهل سنت افتاد! نرسیده به چهار راه خیابان خودمان که می‌پیچید توی خیابان جانسون، بالا رفتن ده سنت ده سنت تاکسی‏متر شروع شد. تا وست برادوی من سه راه بلد بودم. یکی مسیر اتوبوس شهری. یکی بزرگراه شماره یک و یکی هم کمربندی برونت که به خاطر رد شدن از بغل اقیانوس ما اسمشو گذاشته بودیم خط کناره. تاکسی وسطای خیابان سنت جان پیچید توی یک فرعی و بعد مسیرها و خیابانهایی را رفت که تا آن زمان ندیده بودم. یک کانادایی سر حال و سر دماغ. مرتب سعی داشت ما رو به حرف بکشه اما تلق تلق بالا رفتن ده سنت، ده شنتِ کرایه حواسی برای من نگذاشته بود. اگر کرایه از سی و پنج دلار تجاوز می‌کرد باید پیاده می‌شدیم. تمام دارایی من پنجاه دلار بود. باید فکر برگشتن و خوراک هم بودم. راننده اول از خوبی هوا شروع کرد. وقتی دید هوا زیاد مسئله‌ی ما نیست بحث را کشید به بازی هاکی شب قبل. رک گفتم که ما با فوتبال حال می‌کنیم. پسرم یکهو گفت:
پدر این یارو از جاهای عوضی می‌ره. خانمم انگار منتظر فرصت بود گفت: هنوز هیج جا نرسیده شده هشت دلار و هفتاد و پنج سنت. پسرم که می‌فهمید انگلیسی حرف زدن برایم سخته گفت: من بهش می‌گم که داره تقلب می‌کنه و ما بهش پول نمی‌دیم و به پلیس زنگ می‌زنیم. راننده که می‌دید خانوادگی حرف می‌زنیم ساکت شده بود و گاهی روی صفحه‌ی کامپیوتری که بغل تاکسی‏متر بود دکمه‌هایی را فشار می‌داد. خانمم گفت: وقتی داری می‌بینی که دزدی می‌کنه رو دروایستی معنی نداره. روت نمیشه حد اقل تا دیر نشده پیاده بشیم.
تاکسی از جاهای بسیار خلوت و پر پیچ و خم که دو طرف آن را درختان سر به فلک کشیده پوشانده بود به سرعت جلو می‌رفت. برایم شکی نمانده بود که کلاهبرداری حرفه‌ای بود. با صدای بلند به پسرم گفتم احتمالاً احتیاج داره. پنج دلار اضافه مهم نیست. با اینکه تقلبه ولی مهم نیست. واژه‌های «احتیاج»، «پنج دلار اضافه» و «تقلب» رو عمداً به انگلیسی توی حرفای فارسی‌ام قاطی کردم و موقع ادا کردنشان کمی خودم را به طرف راننده خم می‌کردم تا حتماً بشنود.
راننده که از توی آینه نگاهش با نگاهم گره خورده بود با انگلیسی غلیظی پرسید: مشکلی هست آقا؟
گفتم:
فکر می‌کنی تا مقصد چقدر بشه؟ و به تاکسی‏متر اشاره کردم.
خندید و گفت:
چند صد دلاری!
با لحنی معنی دار گفتم: همینطوری به نظر می‌رسه!
نگاهی به تاکسی‏متر کرد وگفت: بد نیست! تا حالا شده دوازده دلار و بیست و پنج سنت!!
خانمم خطاب به من گفت: بهش بگو تا اونجا برسیم سر از دویست دلار هم در میاره.
پسرم گفت: پدر بهش بگم ترمز بگیره؟ داره تقلب می‌کنه.
مرد رادیو را روشن کرد و خودش شروع کرد آهنگ: نگران نباش. شاد باش، باب مارلی را زمزمه کردن. او با مهارت زیاد از کوچه‌ای تنگ وارد شد و از خیابانی فراخ سر در آورد. خیابان وست برادوی بود. درست چهار راه بعد ساختمانی بود که باید پیاده می‌شدیم. کیلومتر چهارده دلار و بیست سنت را نشان می‌داد. پیاده شدیم پنجاه دلاری را دادم و گفتم لطفاً سر راست پانزده دلار حسابش کن. گفت: امروز روز مجانی است کرایه نمی گیرم. در یک صدم ثانیه حافظه‌ام را گشتم. روز تاریخی بخصوصی به ذهنم نرسید. شک کرده بودم. در کانادا رسومات زیادی هست ولی روز مجانی تاکسی نشنیده بودم. راننده تاکسی گفت: تعجب می‌کنم تا حالا از روز تاکسی مجانی نشنیده بودی؟
می‌خواستم مطمئن شوم که همه‌ی کمپانی‌های تاکسی در آن روز مجانی هستند تا برگشتن بیخود سراغ اتوبوس‏ها نرویم. راننده زد زیر خنده و به فارسی دری گفت شوخی می‌کند ولی کرایه را میهمان او هستیم. خانمم بدون خداحافظی دست دخترم را گرفت و رفت. من مرتب احوالپرسی می‌کردم و اصرار داشتم همه‌ی پنجاه دلار را بردارد. اما مرد افغانستانی امتناع کرد و گفت: به امان خدا

و بعد گاز داد و رفت. پسرم رو به تاکسی‌ای که دور می‌شد دست تکان می‌داد و تکرار می‌کرد: ساری آقای راننده.


Leave a Reply



VIDEO

************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** *************

TAG CLOUD

Activate the Wp-cumulus plugin to see the flash tag clouds!

There is something about me..

    Activate the Flickrss plugin to see the image thumbnails!