Abdol Ghader Balouch – عبدالقادر بلوچ

Official blog of Abdol Ghader Balouch

داستانی دنباله دار از من که هر هفته در شهروند ونکوور منتشر می‏شود. فسمت اول را اینجا بخوانید.*

قسمت دوم:

من در خانه‏ی یک پیر مرد بازنشسته اداره دارایی اتاقی کرایه کرده بودم. آقای قادری و همسرش طلعت خانم در یک طرف حیاط زندگی می‏کردند. جلوی اتاق‌های آنها از شاخه‏های درختان انگور سایبانی ساخته شده بود. یکی دو درخت پسته و چند درخت انار تابستان را در آن قسمت حیاط با صفا کرده بود. درست از زیر سایه بان و از وسط درخت‏ها، راه سنگفرشی تا وسط حیاط جایی که حوض و شیر آب بود ادامه پیدا می‏کرد و از آنجا یک قسمت آن به طرف در خروجی و اتاق‌هایی که به ما چهار دانشجو کرایه داده شده بود می‏رفت. قسمت دیگر آن از میان چند درخت کاج و دو درخت توت رد شده به دستشویی که در منتها الیه حیاط قرار داشت ادامه پیدا می‏کرد. بقیه را در شهرگان، سایت شهروند ونکوور بخوانید

*توجه داشته باشید که این داستان با اینکه در بخش طنز منتشر شده طنز نیست.

درخواست: دوست بسیار نازنینی بنا بود در ادیت داستان که به شدت نیاز دارد کمک کند که نشد. از همه دوستان در این مهم یاری می‏خواهم. نا گفته نماند که هادی جان ابراهیمی سردبیر محترم شهروند ونکوور علیرغم همه‏ی گرفتاریها هر هفته دستی به سر گوش قسمتی که منتشر می‏کند می‏کشد. اگر نمی‏کشید چقدر عجق وجق از آب در می‏آمد خدا می‏داند!


Leave a Reply



VIDEO

************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** *************

TAG CLOUD

Activate the Wp-cumulus plugin to see the flash tag clouds!

There is something about me..

    Activate the Flickrss plugin to see the image thumbnails!