حرفهایم جا ماندهاند در گفتن
آزارم را
احاطه کرده
صد بغض نترکیده
*********************
تا آنطرف حادثه
از دهان افتاده، زندگی
سایهی تکرار
روی یکنواختی
فقط لبخند تو
مثل شکوفه نگاه میکند
*******************
دو طرفِ درهی ممنوع
پای بندِ برودتِ دلخورِ رابطه
دستها در تکانِ بودن
تو آزردهی حسِ گناه
من در خندههایت
میکشم نفس