عشا جان شنیدهام ترا به جرم سبقت غیر مجاز گرفتهاند و به بند دویست و نه بردهاند. دختر! در کشوری که هیچ چیز مجاز نیست تو چرا سبقت غیر مجاز میگیری؟ حالا کار از کار گذشته، حداقل سعی کن در آن بند سبقت مجاز هم نگیری. لبخند را فراموش کن دندانها را به خاطر بسپار. هر همکاریای که خواستند بکن. قبول کن که این دو کبوتری را که اخیراً بر فراز تاسیسات اتمی نطنز دستگیر کردهاند تو به هوا فرستادهای. حتی قبول کن که آن مدرک دکترای قلابی را تو به دکتر کردان فروختهای. خودت داوطلبانه اعتراف کن که به تحریک فرح پهلوی میخواستهای چهار آبان در میدان شهیاد «هپی بیرد دی تو» اعلیحضرت را بخوانی. مبادا باورت بشود زن در جمهوری اسلامی از کرامت برخوردار است. تو وضعت خرابتر از آن است که کرامت، مرامتی ترا نجات بدهد. ضعیفه نیستی، آدمی. و این، که تو ممکن است به آن فخر کنی سرت را به باد میدهد. حواست به مرتضوی باشد. جسم سختش قبلاً زهرا کاظمی را از ما گرفته. سعی کن یادت بماند که یکسال از تاریخی که زهرا بنی یعقوب را خودکشی کردند میگذرد و ما که هیچ، جواب پدر مومن او را هم هیچ مومنی نمیدهد. به امید دیدن فیلم اعترافاتت با حجاب کامل اسلامی. (چشمک یاهویی)
اینجا ایرانه / اینجا همون جایی هست که ته خط همه چیز شده / عشا جان همه ی ما نگرانت هستیم و امیدواریم هر چه زودتر سالم . شاد مثل همیشه ببینیمت
حتی این بیچاره که هم اسمش و هم نام فامیلاش مومنی است میگیرند، وای به حال من و شما آقا بلوچ! اگه پای ما به ایران برسد به جرم هستی و نیستی مان ما را خواهند گرفت.
شما که به اقرار خودت بلوچ هستی و این جرمی است بس بزرگ و من هم که وضعم مشخص است!!