یاد دارم در ایام جوانی با گروهی همهی شب شبنامه پخش کرده بودیم و سحرگاه در کنار دکهای نشسته، فالانژی کوکتلی به خانهای انداخت. گریختیم و چون به جای امن رسیدیم گفتمش: در خانههای جنوب شهر کوکتل انداختنت بهر چه بود؟ گفت: جنوب کمک میکند که شمال پوست میکند.