امشب در ونکوور شب بزرگداشت ابراهیم رزمآرا بود. ویژه نامهی شهروند این هفته را که در مورد اوست از دست ندهید. همه بزرگان قلمِ شهر بودند و گفتند. آخر جلسه تمام توانم را ریختم در پاهایم خودم را تا پیش پروانه همسر شاعر رساندم فکر میکردم میتوانم به او بگویم: همراه آدم که رفت همهی دنیا همراهی بکند آدم هنوز احساس تنهایی میکند، اما وقتی به او رسیدم اندوهش چنان سنگین بود که فقط نگاهش کردم و دستش را فشردم. گاهی سکوت همهی احساس را منتقل میکند.
Archive for December, 2007
بزرگداشت ابراهیم رزمآرا
On December - 1 - 2007
امشب در ونکوور شب بزرگداشت ابراهیم رزمآرا بود. ویژه نامهی شهروند این هفته را که در مورد اوست از دست ندهید. همه بزرگان قلمِ شهر بودند و گفتند. آخر جلسه تمام توانم را ریختم در پاهایم خودم را تا پیش پروانه همسر شاعر رساندم فکر میکردم میتوانم به او بگویم: همراه آدم که رفت همهی دنیا همراهی بکند آدم هنوز احساس تنهایی میکند، اما وقتی به او رسیدم اندوهش چنان سنگین بود که فقط نگاهش کردم و دستش را فشردم. گاهی سکوت همهی احساس را منتقل میکند.