Abdol Ghader Balouch – عبدالقادر بلوچ

Official blog of Abdol Ghader Balouch

دیشب خواب دیدم پیاده دارم می روم ایران. نرسیده به مرز، شخصی را دیدم که دارد قدم می زند. از دمبش که به شکلِ پیکان بود و چنگال بزرگ چوبی اش فهمیدم که خود شیطان الرجیم است. دیگ مسیِ بزرگی زیر بغلش بود. جلو رفتم و گفتم: جناب شیطان لعنت عرض می کنم.

سرش را بلند کرد و پرسید: تو البرادعی هستی؟

از روی کنجکاوی گفتم: بعله جانم.

دیگ بزرگ مسی را گذاشت جلویم. درِ دیگ را باز کرد و گفت: بدبخت! این شیر برنجی است که آنها برای من پخته اند. حالا که می روی حواست باشد، کمیته ای منتظر است که سرت شیره بمالد.


Leave a Reply



VIDEO

************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** *************

TAG CLOUD

Activate the Wp-cumulus plugin to see the flash tag clouds!

There is something about me..

    Activate the Flickrss plugin to see the image thumbnails!