در چنین روزی حضرت آیتالله العظمی امام خمینی که با هیچ احساسی وارد ایران شده بودند معلوم نشد با چه احساسی ایران و جهان را ترک فرمودند. از وصایای ایشان یکی این بود که روحانیون از قبول کارهای اجرایی خود داری فرمایند. اما از آنجایی که خود ایشان به قم نرفت و همانطور که فرمودند یک «طَلَبَه» نشد و در تهران مانده یک حضرت امام شدند سایر روحانیون هم به جز کار اجرایی رفتهگری، ریاست، معاونت، نمایندگی، امتیاز و سرقفلی سایر امور اجرایی را بین خود و فرزندان تقسیم نمودند. در این روز مراسم با شکوهی بر مزار ایشان برگزار میشود که در آنجا ادای احترام را در میآورند و معلوم نیست فاتحه چه کسی را میخوانند.
بر اساس خبرهای تأیید نشده (دروغه هااااااااا، نیفتید به جون هم) بعضی از آیات عظام و فقها در قم دارند متون و نقل قولهای بزرگان را مورد بررسی قرار میدهند تا امکان شهادت حضرت امام را بر اثر لگد یکی از سه خلیفه به اثبات برسانند. آگاهان مذهبی معتقدند این اسناد همین حالا موجودند اما به خاطر وحدت بین صفوف اسلام، هزار و چهارصد سال بعد منتشر خواهند شد.
یک مقام بسیار دروغگو به نقل از البرادعی اعلام کرد که ممکن است بعد از ساخت بمب اتم مدارک مسموم کردن حضرت امام (که بوسیله یک «سنی» صورت گرفت) توسط هاشمی رفسنجانی و تیمسار رضایی به اطلاع ملت ایران برسد.