وقتی خبر را میخوانم که نظام برای جلب گردشگران خارجی، ویزای الکترونیکی راه اندازی کرده پیش آقا و خانم ادموندکه سالی ده پانزده گردشگر را اینور و آنور دنیا میبرند میروم. مستر ادموند طبق روال همیشگی میپرسد چه خبر از «اکمدینجاد». بدون فوت وقت خبر را میگذارم کف دستش. هیچگونه آثار جذب شدنی در وجنات زن و مرد ظاهر نمیشود. برعکس، خانم ادموند تا سرحد به سرفه افتادن میخندد. به من که به قصد سرازیر کردن چند دلار به مملکتم رنج دیدن این دو اکبیر را به خود داده بودم بر میخورد. خیلی جدی و تا حدودی با اخم میپرسم جناب ادموند مگر یکی از دلایل نرفتن شما و سایر توریستها به مملکت ما همین کمبود ویزای الکترونیکی نبود؟ خیلی آرام طوری که بیشتر کفری نشوم میگوید: نه! توریست جایی میرود که دو روز به عمرش اضافه شود. نه جایی که نیمه عمر بشود و برگردد.
در بلاگ نیوز لینک داده شد
محاله برم ، فقط در صورتی میرم که هم ویزا بهم بدند و هم مثل مهمان های خارجی برای ضیافت بدند و خود رئیس جمهور برام روضه بخونه و آخرش هم یه چمدان یورو ( دلار نه ،فقط یورو ) بهم بدند ، شاید برم ، شاید نرم .
آقا بلوچ اگر حکومت بلیت مجانی هم بفرستند در خانه ملت کسی حاضر نیست حتی برای یک روز سفر کند به مملکت امام زمان.
باور کنید دلم میخواهد حداقل سالی یکی دوبار بروم ایران، ولی به خودم گفتهام که تا حکومت امام زمان بر ایران حکومت کند امکان ندارد حتی برای یک ساعت هم بروم ایران.