Abdol Ghader Balouch – عبدالقادر بلوچ

Official blog of Abdol Ghader Balouch

Archive for July, 2007

رو به قبله بودن تخت جمشید

Posted by balouch On July - 18 - 2007

دم این آقای ملک‌زاده اگر آخوند زاده هم هست گرم. دانسته یا ندانسته دارد تخت جمشید را نجات می‌دهد. تختی که رو به قبله ساخته شده باشد امکان نجاتش زیاد است. و الا فردا جاده‌ای برای دقوز آباد می‌کشیدند مسیرش هم می‌افتاد از وسط تخت جمشید چکارش می‌توانستیم بکنیم؟


اعترافاتِ هاله و کیان

Posted by balouch On July - 17 - 2007

تلویزیون جمهوری اسلامی بناست اعترافات هاله اسفندیاری و کیان تاجبخش را پخش کند. با توجه به اعترافاتی که تا حالا پخش شده، می‌شود متن اعترافات را حدس زد:
مجری: برای آنکه نشان بدهیم زنان در نظام ما از ارزشی ویژه برخوردارند ابتدا شما اعترافاتتونو شروع کنین.
هاله اسفندیاری: اولاً این روسری که من بستم اصلاً زوری تو کار نبوده. ثانیاً من هاله بودم اما متأسفانه عوض اینکه دور سر رئیس جمهور خودمون بگردم می‌خواستم دور سر بوش بگردم که نشد.
من قبلاً انقلاب مخملی رو تو کشورای دیگه‌ای سر و سامون داده بودم اما خدا با اونا نبود در نتیجه به من کمک کرد. اینجا با اینکه ما با نام دموکراسی و جنبش زنان می‌خواستیم از مخملی هم نرمتر باشه چون رابطه‌ی امام زمان با نظام گرمتر بود من شکست خوردم.
یکی دیگه از اعترافات من زنهایی هستن که من با کمک این مؤسسه پژوهشی آمریکایی نقشه کشیدم که شوهراشون طلاقشون ندن و اونا هم برن با مردای دیگه و نظام هم سنگسارشون کنه تا من به این بهانه بین رهبری و مردم رو شکاف بندازم.
و همچنین من اینجا هیج جسم سختی ندیدم و تازه متوجه شدم که زهرا کاظمی خیلی دروغگو بوده و مرتضوی از حاج آقا شاهرودی نازتره و حاج آقا شاهرودی از همه‌ی عراقیها.
در پایان من اعتراف می‌کنم که جمهوری اسلامی هم باید بمب اتم داشته باشه و هم بحرین رو.

مجری: خب حالا متهم دوم اگر داوطلبانه حاضره شروع کنه.

کیان تاجبخش: من از کوچکی همیشه آرزو داشتم که نظام منو دستگیر کنه و شرایطی به وجود بیاره تا من بتونم داوطلبانه به خواهران و برادرانم اعتراف کنم.
اینها منو فرستادن که من استادارو شکار کنم و پلی‌تکنیک را به‌هم بریزم و به نام دموکراسی به ملت بفهمانم که بیقند و خاکم به دهان رهبرشان بوق.
من از همان عنفوان جوانی به آمریکاییها می‌گفتم اینجا یوگسلاوی نیست. اینا از طریق چاه مکاتبه با آسمون دارن اما اونقدر کافر بودن که ریسه می‌رفتن از خنده.
متأسفانه اسم و فامیل من باعث شد که اونا منو بهترین شخص برا جاسوسی و ایجاد اغتشاش بدونن. اتفاقاً من به هر استاد و دانشجویی که می‌رسیدم تا می‌شنیدن اسم کوچکم «کیان» و فامیلم «تاجبخشه» و از آمریکا اومدم فوراً یک چشمک می‌زدند و می‌گفتند: هستیم.
یک اعتراف داوطلبانه‌ی دیگر من اینه که قبل از دستگیری من خواب دیدم یک اسب سوار سفید پوش که دور سرشان یک هاله بود (در اینجا کیان تاجبخش هِرهِر می‌خندد و می‌گوید نه این هاله و اشاره می‌کند به هاله اسفندیاری) آمد، اسبش جلوی من ایستاد. هم اسب غضبناک بود هم خودشان. به من گفت شما هیچ غلطی نمی‌کنید. من توی دهان شما می‌زنم. من که از خواب بیدار شدم خواستم برای بوش تلگراف کنم که آقا دخلمان آمده خودِ «آقا» به خوابم آمده، اما قبل از تلگراف سربازان گمنام امام رسیدند و خوشبختانه مرا دستگیر کردند.
و آفرین به شیری که خوردن. واقعاً چنان از ما پذیرایی کردن که به این شاهچراغ اگه حکم آزادیم رو بدن به گریه میفتم.
من علاوه بر این اعترافات یک خواهش هم دارم که اگر حاج‌آقا شاهرودی بخشنامه فرمودن که من آزاد بشم کسی به بخشنامه توجه نکنه و منو آزاد نکنن.


اعترافاتِ هاله و کیان

Posted by balouch On July - 16 - 2007

تلویزیون جمهوری اسلامی بناست اعترافات هاله اسفندیاری و کیان تاجبخش را پخش کند. با توجه به اعترافاتی که تا حالا پخش شده، می‌شود متن اعترافات را حدس زد:
مجری: برای آنکه نشان بدهیم زنان در نظام ما از ارزشی ویژه برخوردارند ابتدا شما اعترافاتتونو شروع کنین.
هاله اسفندیاری: اولاً این روسری که من بستم اصلاً زوری تو کار نبوده. ثانیاً من هاله بودم اما متأسفانه عوض اینکه دور سر رئیس جمهور خودمون بگردم می‌خواستم دور سر بوش بگردم که نشد.
من قبلاً انقلاب مخملی رو تو کشورای دیگه‌ای سر و سامون داده بودم اما خدا با اونا نبود در نتیجه به من کمک کرد. اینجا با اینکه ما با نام دموکراسی و جنبش زنان می‌خواستیم از مخملی هم نرمتر باشه چون رابطه‌ی امام زمان با نظام گرمتر بود من شکست خوردم.
یکی دیگه از اعترافات من زنهایی هستن که من با کمک این مؤسسه پژوهشی آمریکایی نقشه کشیدم که شوهراشون طلاقشون ندن و اونا هم برن با مردای دیگه و نظام هم سنگسارشون کنه تا من به این بهانه بین رهبری و مردم رو شکاف بندازم.
و همچنین من اینجا هیج جسم سختی ندیدم و تازه متوجه شدم که زهرا کاظمی خیلی دروغگو بوده و مرتضوی از حاج آقا شاهرودی نازتره و حاج آقا شاهرودی از همه‌ی عراقیها.
در پایان من اعتراف می‌کنم که جمهوری اسلامی هم باید بمب اتم داشته باشه و هم بحرین رو.

مجری: خب حالا متهم دوم اگر داوطلبانه حاضره شروع کنه.

کیان تاجبخش: من از کوچکی همیشه آرزو داشتم که نظام منو دستگیر کنه و شرایطی به وجود بیاره تا من بتونم داوطلبانه به خواهران و برادرانم اعتراف کنم.
اینها منو فرستادن که من استادارو شکار کنم و پلی‌تکنیک را به‌هم بریزم و به نام دموکراسی به ملت بفهمانم که بیقند و خاکم به دهان رهبرشان بوق.
من از همان عنفوان جوانی به آمریکاییها می‌گفتم اینجا یوگسلاوی نیست. اینا از طریق چاه مکاتبه با آسمون دارن اما اونقدر کافر بودن که ریسه می‌رفتن از خنده.
متأسفانه اسم و فامیل من باعث شد که اونا منو بهترین شخص برا جاسوسی و ایجاد اغتشاش بدونن. اتفاقاً من به هر استاد و دانشجویی که می‌رسیدم تا می‌شنیدن اسم کوچکم «کیان» و فامیلم «تاجبخشه» و از آمریکا اومدم فوراً یک چشمک می‌زدند و می‌گفتند: هستیم.
یک اعتراف داوطلبانه‌ی دیگر من اینه که قبل از دستگیری من خواب دیدم یک اسب سوار سفید پوش که دور سرشان یک هاله بود (در اینجا کیان تاجبخش هِرهِر می‌خندد و می‌گوید نه این هاله و اشاره می‌کند به هاله اسفندیاری) آمد، اسبش جلوی من ایستاد. هم اسب غضبناک بود هم خودشان. به من گفت شما هیچ غلطی نمی‌کنید. من توی دهان شما می‌زنم. من که از خواب بیدار شدم خواستم برای بوش تلگراف کنم که آقا دخلمان آمده خودِ «آقا» به خوابم آمده، اما قبل از تلگراف سربازان گمنام امام رسیدند و خوشبختانه مرا دستگیر کردند.
و آفرین به شیری که خوردن. واقعاً چنان از ما پذیرایی کردن که به این شاهچراغ اگه حکم آزادیم رو بدن به گریه میفتم.
من علاوه بر این اعترافات یک خواهش هم دارم که اگر حاج‌آقا شاهرودی بخشنامه فرمودن که من آزاد بشم کسی به بخشنامه توجه نکنه و منو آزاد نکنن.


حکایت

Posted by balouch On July - 16 - 2007

جنگلی‌ها خسته از سلطانی شیر خری را پیشوا کردند. خر به هر جا که سر کشید جفتک پراند.
رأی گفت: تدبیری باید که خرگری حد ببرده.
برهمن گفت: تا جنگل بر اثر خر برود اثر از هر تدبیر ببرد.


حکایت

Posted by balouch On July - 15 - 2007

جنگلی‌ها خسته از سلطانی شیر خری را پیشوا کردند. خر به هر جا که سر کشید جفتک پراند.
رأی گفت: تدبیری باید که خرگری حد ببرده.
برهمن گفت: تا جنگل بر اثر خر برود اثر از هر تدبیر ببرد.


سئوال

Posted by balouch On July - 14 - 2007

شخصی را می‌خواستند سنگسار کنند. بهر نجاتش شروع کردند برای حاکم شرع امضاء جمع کردن. قضا را اتحاد افتاد و امضاء‌ها جمع شد. حاکم شرع حکم کرد که سنگسار متوقف شود اما شرع شخص را سنگسار کرد.
بیلاخی مانده است. به چه کسی تعلق می‌گیرد؟


سئوال

Posted by balouch On July - 14 - 2007

شخصی را می‌خواستند سنگسار کنند. بهر نجاتش شروع کردند برای حاکم شرع امضاء جمع کردن. قضا را اتحاد افتاد و امضاء‌ها جمع شد. حاکم شرع حکم کرد که سنگسار متوقف شود اما شرع شخص را سنگسار کرد.
بیلاخی مانده است. به چه کسی تعلق می‌گیرد؟


عجب شغل‌هایی

Posted by balouch On July - 8 - 2007

حجة‌الاسلام مرتضي آقاتهراني، استاد اخلاق هيئت وزيران، در سخنراني خود در شهر زرند كرمان گفت اين نكبت‌ها را (مهم نیست منظورش کدام نکبتهاست) مثل دستمال كاغذي كه باهاش پشت بچه‌ها را تميز مي‌كنند و مي‌اندازند اونور، بياندازيد اونور. خودتان هم آنور نرويد.
اولاً اگر ایشان حجة‌الاسلام نبود ثانیاً اگر ایشان مرتضی نبود ثالثاً اگر ایشان آقا نبود رابعاً اگر ایشان تهرانی نبود خامساً اگر ایشان استاد اخلاق نبود چگونه نطق می‌فرمود؟
سادساً استاد اخلاق هیئت وزیران و سخنرانی در شهر زرند کرمان رابطه‌ی باد صدا دار و شقیقه را شدنی جلوه نمی‌دهد؟


گرم شدن کره‌ی زمین

Posted by balouch On July - 8 - 2007

الگور احتمالن وقتی که دید در روز روشن انتخابات را می‌شود به نفع بوش لوطی خور کرد عطای سیاست را به لقایش بخشید و تصمیم گرفت از راکدی دست بکشد و سبز بشود. بگذریم که این سبزی مثقالی چند پوند به وزنش اضافه کرد، ولی با این کنسرت جهانیش جنجالی مثل دهه‌ی هفتاد راه انداخت.
سخت است کسی مثل من عینک بدبینی‌ای را که با آن به دنیا آمده کنار بگذارد، اما جهنم گور پدر درک. ما که اینهمه پتیشن بی خطر و بی نتیجه را امضاء کرده‌ایم و لینک داده‌ایم و شرمنده‌ی امضای پر پیچ و خم شما شده‌ایم بگذار این لینک را هم بگذاریم شاید دلتان لک زده باشد کمی سبز بشوید و در این سیاهی به سبزی فکر کنید.


عجب شغل‌هایی

Posted by balouch On July - 7 - 2007

حجة‌الاسلام مرتضي آقاتهراني، استاد اخلاق هيئت وزيران، در سخنراني خود در شهر زرند كرمان گفت اين نكبت‌ها را (مهم نیست منظورش کدام نکبتهاست) مثل دستمال كاغذي كه باهاش پشت بچه‌ها را تميز مي‌كنند و مي‌اندازند اونور، بياندازيد اونور. خودتان هم آنور نرويد.
اولاً اگر ایشان حجة‌الاسلام نبود ثانیاً اگر ایشان مرتضی نبود ثالثاً اگر ایشان آقا نبود رابعاً اگر ایشان تهرانی نبود خامساً اگر ایشان استاد اخلاق نبود چگونه نطق می‌فرمود؟
سادساً استاد اخلاق هیئت وزیران و سخنرانی در شهر زرند کرمان رابطه‌ی باد صدا دار و شقیقه را شدنی جلوه نمی‌دهد؟


گرم شدن کره‌ی زمین

Posted by balouch On July - 7 - 2007

الگور احتمالن وقتی که دید در روز روشن انتخابات را می‌شود به نفع بوش لوطی خور کرد عطای سیاست را به لقایش بخشید و تصمیم گرفت از راکدی دست بکشد و سبز بشود. بگذریم که این سبزی مثقالی چند پوند به وزنش اضافه کرد، ولی با این کنسرت جهانیش جنجالی مثل دهه‌ی هفتاد راه انداخت.
سخت است کسی مثل من عینک بدبینی‌ای را که با آن به دنیا آمده کنار بگذارد، اما جهنم گور پدر درک. ما که اینهمه پتیشن بی خطر و بی نتیجه را امضاء کرده‌ایم و لینک داده‌ایم و شرمنده‌ی امضای پر پیچ و خم شما شده‌ایم بگذار این لینک را هم بگذاریم شاید دلتان لک زده باشد کمی سبز بشوید و در این سیاهی به سبزی فکر کنید.


حرف‌ها و ايده‌هاي نظام

Posted by balouch On July - 6 - 2007

وقتی امروز اكبر هاشمي رفسنجاني در آئين افتتاح مركز فرهنگي و درمانگاه خيريه حضرت قاسم بن الحسن گفت بسياري از مبتكران دنيا به دنبال شنيدن حرف‌ها و ايده‌هاي نظام جمهوري اسلامي هستند و تجارب بیست و هشت ساله‌ی ما برای آنها جالب است، راه افتادم رفتم سراغ «پرفسور مایک هاپر» که یکی از مبتکران سرشناس دنیاست. بعد از خوش وبش صحت و سقم فرمایش جناب اکبر آقا را جویا شدم. گفت سایر مبتکران را نمی‌دانم اما حد‌اقل خود من وقتی در حال ابتکار هستم کارنامه نظام خیلی قلقلکم می‌دهد و به شدت به دنبال شنیدن خیلی«حرفها» و سر در آوردن از خیلی «ایده‌های» نظام جمهوری اسلامی هستم. تجارب بیست و هشت ساله‌ی آنها با آن تنوع بوقلمونی‌ای که دارد واقعاً برایم جالب است و شک ندارم سر در آوردن از آن آنقدر ابتکار به ابتکاراتم می‌افزاید که خیلی مبتکرتر خواهم شد.
پرفسور مثل تمام پرفسورهای دنیا که چانه‌اشان گرم بشود ول کن نیستند، هر خونی را که در هر کوچه پس‌کوچه‌ی ایران و دنیا توسط نظام ریخته شده ردیف می‌کند اما من گوش نمی‌دهم چون می‌دانم پرفسور مایک هاپر مثل عمه جان شخصیتیست ساختگی که از زبان من فرمایشات این اظهر‌من‌الشمس را به مسخره می‌گیرد تا حافظه‌ی تاریخیتان بجنبد.




VIDEO

************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** *************

TAG CLOUD

Activate the Wp-cumulus plugin to see the flash tag clouds!

There is something about me..

    Activate the Flickrss plugin to see the image thumbnails!