مجلسیها دارند امضاء جمع میکنند که پریزیدنت را برای ادای توضیحاتی به مجلس بخوانند. اگر حضرت رهبر پشت پردهی امضاها باشد مجلس اسلامی فاتحهای پارلمانی برای رئیس جمهور مکتبی خواهد خواند. چنانچه پارلمان بودن بر مجلس مشتبه شده، حکم حکومتیِ آقا، برادران و خواهران را سر جایشان خواهد نشاند.
Archive for January, 2007
از دو حال خارج نیست
مجلسیها دارند امضاء جمع میکنند که پریزیدنت را برای ادای توضیحاتی به مجلس بخوانند. اگر حضرت رهبر پشت پردهی امضاها باشد مجلس اسلامی فاتحهای پارلمانی برای رئیس جمهور مکتبی خواهد خواند. چنانچه پارلمان بودن بر مجلس مشتبه شده، حکم حکومتیِ آقا، برادران و خواهران را سر جایشان خواهد نشاند.
رژیمهای آسمانی
در جریان اعدام برادر ناتنی صدام سر او از بدنش جدا شده.
یکی از مقامات گفته این یک تصادف بوده دیگری گفته کار خدا بوده. با توجه به لبهی تیز طناب و محاسبات ریاضیِ دقیقی که حلق آویز کردن لازم دارد جای شکرش باقی است شکم آن مرحوم پاره نشده. راجع به خدا، وقتی هر چه ائمه و پیغمبر است به قلع و قمع دشمنان نظام جمهوری اسلامی مشغولند چه کسی جز خدا میماند که برود بغداد در دخمهای سرِ بخت برگشتهای را برای نوریالمالکی و مقتدا صدر از بدنش جدا کند؟
رژیمهای آسمانی
در جریان اعدام برادر ناتنی صدام سر او از بدنش جدا شده.
یکی از مقامات گفته این یک تصادف بوده دیگری گفته کار خدا بوده. با توجه به لبهی تیز طناب و محاسبات ریاضیِ دقیقی که حلق آویز کردن لازم دارد جای شکرش باقی است شکم آن مرحوم پاره نشده. راجع به خدا، وقتی هر چه ائمه و پیغمبر است به قلع و قمع دشمنان نظام جمهوری اسلامی مشغولند چه کسی جز خدا میماند که برود بغداد در دخمهای سرِ بخت برگشتهای را برای نوریالمالکی و مقتدا صدر از بدنش جدا کند؟
کابوس
خواب دیدم کاندالیزا رایس دارد یک تابوت بزرگ درست میکند.
ملک عبدالله چوب میآورد و حسنی مبارک میخ.
جمعیتی داشتند قبری به شکل گربه میکندند.
روسیه سفسطه میکرد، چین مغلطه میکرد. بشار اسد گردنشو دراز میکرد. هوه چاوز نماز میکرد.
احمدی نژاد نشسته بود و کشک میسایید.
جلوی حضرت رهبر هاونی بود پر آب، داشت محکم آنها را میکوبید.
کابوس
خواب دیدم کاندالیزا رایس دارد یک تابوت بزرگ درست میکند.
ملک عبدالله چوب میآورد و حسنی مبارک میخ.
جمعیتی داشتند قبری به شکل گربه میکندند.
روسیه سفسطه میکرد، چین مغلطه میکرد. بشار اسد گردنشو دراز میکرد. هوه چاوز نماز میکرد.
احمدی نژاد نشسته بود و کشک میسایید.
جلوی حضرت رهبر هاونی بود پر آب، داشت محکم آنها را میکوبید.
عمه جان اینطوری میبیند
خبر حمله به کنسولگری جمهوری اسلامی در اربیل و حمله به سفارت آمریکا در یونان را که میشنوم سری به عمه جان میزنم. چاق سلامتی و احوال پرسی که تمام میشود میگویم عمهجان کُرکُریها را رئیس جمهور ما میخواند حمله را رئیس جمهور آنها کرد.
میگوید زدند کنسولگریای زدیم سفارتخانهای.
میگویم سفارتخانه را که گروه دسته چپی خود یونانیها زد.
خندهی ریز و نگاه تیزی میکند و میگوید امدادات غیبی یعنی همین.
معرفی منصور
گذرم به جلسات عبادی نیفتاده اما کمتر جلسهی سیاسی، ادبی، اجتماعیای بوده که منصور خرسندی را در آن ندیده باشم. تنها کاری که نکرده بود وبلاگنویسی بود که الحمدلله این نقیصه هم بر طرف شد. عزمِ جزم او را در اینجا ببینید.
معرفی سینا
سینا سیرکانی شاعری است که بی صدا گم میشود و پر صدا پیدا. اینبار بعد مدتها بی خبری خبر دار شدم وبلاگ زده. «سینا جان وبلاگ زیبایی داری به ما هم سری بزن»
تسلیت
حسن زرهی گرامی، نسرین نازنین
برایتان توانی به بزرگی اندوهی که رسیده آرزو دارم.
عمه جان اینطوری میبیند
خبر حمله به کنسولگری جمهوری اسلامی در اربیل و حمله به سفارت آمریکا در یونان را که میشنوم سری به عمه جان میزنم. چاق سلامتی و احوال پرسی که تمام میشود میگویم عمهجان کُرکُریها را رئیس جمهور ما میخواند حمله را رئیس جمهور آنها کرد.
میگوید زدند کنسولگریای زدیم سفارتخانهای.
میگویم سفارتخانه را که گروه دسته چپی خود یونانیها زد.
خندهی ریز و نگاه تیزی میکند و میگوید امدادات غیبی یعنی همین.
معرفی منصور
گذرم به جلسات عبادی نیفتاده اما کمتر جلسهی سیاسی، ادبی، اجتماعیای بوده که منصور خرسندی را در آن ندیده باشم. تنها کاری که نکرده بود وبلاگنویسی بود که الحمدلله این نقیصه هم بر طرف شد. عزمِ جزم او را در اینجا ببینید.