Abdol Ghader Balouch – عبدالقادر بلوچ

Official blog of Abdol Ghader Balouch

Archive for the ‘فارسی’ Category

باور داشتن به رابطه‌ی بدون هدف

Posted by balouch On October - 27 - 2011

مهربانی بین افراد یعنی باور داشتن به امکان رابطه‌ی بدون هدف. این جمله یکی از دوست داشتنی‌ترین جمله‌های تئودور آدورنو فیلسوف  جامعه شناس آلمانی است. اگر اشتباه نکنم آن را در کتاب« اخلاق صغیر» خوانده‌ام.من این جمله را چند روز پیش در فیس بوکم نوشتم و سوالات و نظرهایی پیش آورد.

نظر خودم در مورد این جمله این است که، راوبط انسانی  معمولا بنا به منافع و ملاحظات و خواسته‌هایی صورت می‌گیرد. هر رابطه‌ای منوط به یک هدف مشخص  و گاه شاید هم نامشخص است. که با توجه به این که چه زمانی آن رابطه بین افراد به نتیجه‌ی ممکن برسد ، ممکن است بعد از حصول نتیجه، دیگر امکانیتی برای ادامه‌ی رابطه وجود نداشته باشد.حتا در صورتی  هم که نتیجه حاصل نشود و اطمینان از عدم حصول نتیجه حاصل شود خود به خود رابطه بین آن دو فرد مشروعیت خود را از دست می‌دهد و به سیر قهقرایی دچار می‌شود. در صورت حصول هم اگر امکانی برای  ادامه‌ی رابطه متصور باشد در صورت تصویر کردن، هدف‌های جدید است، به عنوان مثال شاید در یکی از آشناترین رابطه‌های انسانی مثلا   دوست داشتن و تشکیل خانواده، دوست داشتن طرفین بین انسان‌ها، بدون شک برای حصول یکدیگر و وصال یکدیگر است، بسیار دیده‌ایم رابطه‌های را که اتفاقا اصلی‌ترین هدفش همان حصول بوده و همان وصال بوده است، بعد از وصال  رابطه دچار تلاشی شده است، و یا آن‌هایی که به‌ شدت از این رابطه‌ی دور از وصال و از خود رابطه لذت می برند معمولا در همان فراق و هجران می‌مانند تا آن لذتی که از دوست داشتن برده‌اند، را از دست ندهند. از این دست داستان ها بسیار است و قصیه‌ی لیلی و مجنون و  انواع قصه‌های عاشقانه‌ی دیگر آن‌جه که مجنون در منظومه‌ی لیلی و مجنون نظامی می گوید« زین پیشترک روم هلاک است… در مذهب عشق بیمناک است» و یا دیگر عاشقانه‌هایی که ما شنیده‌ایم و یا در فیلم‌های سینما و رمان ها می‌بینیم، که معمولا یا به هم نمی رسند و یا وقتی به هم می‌رسند با یک « حادثه- فاجعه» موجب مرگشان و پایان داستان می‌شوند از ناخودآگاه همین نویسنده‌ها  برای این نوع نگرش‌شان بر می‌آید.  به عنوان نمونه داستان شنیدنی  هست   که در فیلم سینما پارادیزو آلفردو آن را تعریف می‌کند«
” …آلفردو شانه ی سالواتوره را می فشارد و این علامتی برای یک استراحت کوتاه است.در آستانه ی دری می نشینند و آلفردو با لحنی رازآمیز و جادویی شروع به گفتن قصه اش میکند.با آن چشمان رها شده در خلاء،به نظر می رسد که این کلمات از جای پنهان و مرموز دیگری می آیند.
آلفردو:روزی روزگاری سلطانی ضیافتی ترتیب داد که همه ی شاهزاده خانم های قلمروش در آن جا بودند.یکی از نگهبانان به نام بستا،دختر سلطان را دید که قشنگترین دختر آن سرزمین بود،وفوری عاشقش شد.اما یک سرباز بیچاره در مقابل دختر سلطان چه کاری از دستش بر میاد؟یک روز ترتیبی داد که بتونه باهاش صحبت کنه،و بهش گفت که نمی تونه بدون اون زندگی کنه.شاهزاده خانم که تحت تاثیر عمق احساس اون قرار گرفته بود،به سرباز گفت:”اگه بتونی صد شبانه روز زیر ایوون اتاق من منتظر بمونی،بعدش مال تو می شم.”و سرباز به آنجا رفت وایستاد!یک روز،دو روز،ده روز،بیست روز..هر شب شاهزاده خانم از پنجره اونو می دید اما سرباز عاشق هرگز از جاش تکان نخورد.بارون بارید،باد اومد،برف بارید،اما اون  جم نخورد.پرنده ها روی سر و کله اش خرابکاری می کردن و زنبورها نیشش می زدن!پس از نود شب،اون لاغر و رنگ پریده شده بود؛از درد اشک می ریخت،اما نمی تونست اونا رو پس بزنه.حتی دیگه نای اینو نداشت که بخوابه.شاهزاده خانم همچنان اونو تماشا می کرد…ودرست در شب نود ونهم،سرباز از جاش بلند شد،صندلی شو برداشت،و از اونجا رفت!
سالواتوره:نه!واقعا آخرش این جوری شد؟
سالواتوره گیج و مبهوت،از این پایان عمیقا تحت تاثیر قرار گرفته است. دوباره شروع به راه رفتن می کنند.
آلفردو:آره توتو،درست در آخر کار.از من نپرس که معنی این کار چیه.اگه تو فهمیدی،بگو تا منم بدونم…
سالواتوره:عجب حکایتی!” *
 اما در صورت دیگر و ساده‌تر و آشنا ترش وقتی دو نفر به هم می‌رسند، می‌دانیم و می بینیم که این هدف‌های بعدی تعریف شده است که به رابطه دوام می‌دهد. یعنی بعد از ازدواج، به بچه‌دار شدن « باهم» و بعد از بچه‌دار شدن به  بچه بزرگ کردن« باهم» و بعد به فکر تهیه کردن خانه « باهم» و بعد …. دیگر هم‌چنان این سیر ادامه دارد. در واقع  نعیین کردن یک هدف در رابطه چه خود آگاه و چه ناخودآگاه، باعث می‌شود به محض وصول هدف، رابطه قوام و دوام خود را از دست بدهد.
اما رابطه‌ی بدون هدف به چه معناست. رابطه‌ی  بدون هدف برخلاف عنوان‌اش به معنای یک رابطه‌ی بی معنا و خالی از هویت نیست. بلکه هدفی به جز خود رابطه در رابطه‌ی دو انسان متصور نیست. تا زمانی که ما به رابطه‌مان به عنوان  مسیری برای رسیدن به یک هدف نگاه می ‌کنیم رابطه خود نیز منوط به آن هدف است، آن‌چه در آن رابطه است نیز منوط به همان هدف است و اگر مهربانی  هست نیز در راستای هدفی است که دوست‌اش می‌داریم نه رابطه‌ای که از آن لذت می‌بریم. در واقع دوست داشتن و مهربانی  در این‌گونه رابطه‌ها دوست داشتن همان هدف است. از این رو از دید من تنها زمانی که مهربانی  ممکن است ، باور داشتن به رابطه‌ای است که هیچ هدفی به جز دوست داشتن خود شخص یا اشخاصی که دوست‌شان داریم، متصور نباشد. وقتی کسی را دوست داشتی بدون این‌که دوست داشتن‌ات، منوط و در رابطه با امر دیگری غیر از دوست داشتن باشد، آن زمان است که چشمه‌ی مهربانی راه خواهد افتاد و رودخانه‌ای زلال و نه برکه‌ای تاریک از آن روان خواهد شد که هم کسی که دوستش داری می‌تواند در زلالی آن شناور شود و هم خود سوژه‌ی دوست دارنده بی ریا و بی محابا و بدون ترس از  هیچ امری رها و آزاد و سرکش به دوست داشتن مشغول می‌شود و آن وقت است که دوست داشتن دوست داشتن نیز می‌آفریند زیرا به قول کارل مارکس دوست داشتنی که نتواند دوست داشتن بیافریند دوست داشتن نیست.دوست داشتن  یا عشق جدال واژه‌ای عده‌ای بوده است و از دید من مهم نیست زیرا نام یک قرار داد است و آن‌چه که جریان سیال دوست داشتن را می‌آفریند محتوای رابطه است که منوط به هدفی نباشد. حال آن هدف حتا اگر وصال و رسیدن به شخص  یا ابژه باشد. در چنین رابطه‌ی بی هدفی ، هدف واقعی تنها لذت دوست داشتن است  و مهربانی موضوعیت و محمل و حامل رابطه است.
دکتر عبدالکریم سروش در کتاب «قمار عاشقانه» که در مورد تحلیل نوع نگاه عاشقانه‌ی مولانا جلال‌الدین رومی است، به نظر من نابترین تفسیر را از عشق به خوانندگان معرفی می‌کند. وی می‌گوید که عشق برای مولانا هم‌چون یک قمار بزرگ افتخار آفرین است. که صرف شرکت در آن برنده بودن عاشق است. یعنی قمار به شرط و به هدف برد یا شادی کوتاه مدت برد  را در بر دارد یا مغمومی باخت از قمار . اما اگر قمار به هدف خود قمار بود مهم این است که در این قمار شرکت داری مهم  این نیست که برنده یا بازنده‌ی چنین قماری باشی.  برای همین است که مولانا می‌گوید« خنک آن قمار بازی که بباخت هرچه بودش..بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر» .این گونه نیست که در دوستی قرار باشد هیچ چیز عاید ما نشود و بگوییم چشم می‌پوشیم بر هر خواسته‌ای در دوستی، بلکه قضیه این است که… بقیه را اینجا بخوانید


عبدالفتاح سلطانی همچنان در زندان

Posted by balouch On October - 27 - 2011

عبدالفتاح سلطانی، وکیل دادگستری و عضو کانون مدافعان حقوق بشر ۵۰ روز است در بازداشت به سر می‌برد. معصومه دهقان همسر این مدافع حقوق بشر می‌گوید در این مدت تنها اجازه یک ملاقات کوتاه صادر شده است.
او معتقد است: “این گونه بازداشت‌‌ها  در مورد مجرمین خطرناك اعمال می‌شود نه وكیلی كه نه بیم فرار او می‌رود و نه بیم تبانی.” همسر این وکیل دادگستری با بیان این که بارها با ارائه‌ی نامه به مسئولان درخواست ملاقات داده، می‌گوید که هنوز هیچ جوابی از سوی مسئولان نگرفته ‌است.
همسر این فعال حقوق بشر درباره‌ی آخرین وضعیت پرونده‌ی سلطانی می‌گوید: … بقیه را اینجا بخوانید


اعتراض به وضعیت اهل سنت

Posted by balouch On October - 27 - 2011

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی”هرمزگان نیوز” حجت‌الاسلام رکنی، امام جمعه‌ی بندر لنگه، ضمن انتقاد از افرادی که تحت عنوان “ستاد فرمان حضرت امام” در بندرلنگه مستقر شده‌اند، گفته است: «این افراد سرخود اموال برادران اهل سنت را مصادره می‌کنند و جلوی بعضی از پروژه‌های عمرانی را می‌گیرند.»

سجادیان نمایند خواف و رشتخوار نیز در سخنرانی خود در مجلس از عملکرد و سیاست‌های دولت انتقاد کرد. وی دخالت دولت در تعیین امام‌جمعه‌های مساجد اهل سنت را خلاف قانون اساسی دانست و اظهارداشت:«دولت باید از دخالت در تعیین هیات امنای اهل سنت و انتصاب امام جمعه‌های مساجد پرهیز کند و اجازه دهد تا حوزه‌ها و مراکز علوم دینی، استقلال خود را حفظ کنند».

خاتمی، رییس جمهور پیشین ایران هم ضمن دیدار با جمعی از مردم سیستان و بلوچستان خواستار توجه بیشتر به وضعیت اقلیت‌های قومی و دینی شد. خاتمی صراحتا ایران را یک کشور کثیرالاقوام توصیف کرد و هویت ایرانی را به یک «رنگین‌کمان زیبایی از قوم‌ها، مذهب‌ها و گرایش‌ها و فرهنگ‌ها در کنارهم» تشبیه کرد.

دلایل افزایش اعتراض‌ها

احمد اسماعیلی سخنگوی شورای مرکزی سنت (شمس)  درباره تشدید اعتراض‌های داخل به وضعیت کنونی پیراوان اهل سنت چنین توضیح می‌دهد:« در دنیای اسلامی، ایران دیگر نمی‌تواند تبلیغات به اصطلاح “وحدت شیعه و سنی در ایران” را مطرح کند. اهل سنت ایران اکنون صاحب تلویزیون و پایگاه‌های اینترنتی متعددی در خارج از کشور هستند و درباره‌ی مسائل خود اطلاع رسانی می‌کنند».

به عقیده‌ی آقای اسماعیلی «انقلاب‌های کشورهای مسلمان و خاورمیانه هم اکنون به نتیجه رسیده و این… بقیه را اینجا بخوانید


نامه به خانم کلینتون

Posted by balouch On October - 27 - 2011

خانم کلینتون گرامی

پس از تقدیم و عرض سلام امیدوارم سلامت باشید و آقای کلینتون و چلسی جان هم سلامت و خوش باشند. از اینکه با اینهمه گرفتاری بزرگواری کرده قدم رنجه فرمودید و کمی هم با ما صحبت کردید ممنونم و خدا از خانمی و وزیری کم‏اتان نکند.

باری، دیروز بعد از برنامه شما در پیتزایی‏ای که من کار می‏کنم بین آشپز و پاچالدار و راننده‏ها و من که ظرف‏ها را می‏شورم بحث مفصلی در گرفت. به شما برنخورد بچه‏ها معتقد بودند تا حالا نوبت جمهوری اسلامی نرسیده و الا شما منتظر دعوت کردن یا نکردن نمی‏ماندید. پاچالدار ما از آن سیاسی‏های دو آتشه هست. می‏گوید سوری‏ها که صد بار درخواست کردند شما چرا حمایت‏اشان نکردید که مثل برگ خزان پسر اسد آنها را درو می‏کند. من به جای شما جوابش را دادم و گفتم خانم کلینتون که نمی‏تواند گردن روسیه و چین را بشکند وانگهی می‏خواهد به ما لطف بکند تو چکار سوریه داری. زورش آمد. جواب نداشت که بدهد به من گفت برو ظرفها را بشور. خلاصه من با بقیه کار ندارم و می‏دانم شما خودتان منتظر هستید. بالاخره از بین این هفتاد میلیون یک نفر پیدا می‏شود و از شما درخواست می‏کند و شما هم چاره ندارید و باید به قول‏اتان عمل کنید. فقط یک درخواست دارم که اگر کار به آنجا کشید نگذارید دیکتاتورهای  ما را مثل دیکتاتور لیبی بکشند. وقتی آنها را آنطوری بکشند ما کنار خیلی چیزها که نخواهیم دانست از حساب‏های بانکی آنها در سطح جهان هم بی خبر می‏مانیم. بانک‏ها برای حفظ اسرار مشتری‏ها به ما چیزی نخواهند گفت و در نتیجه پول‏ها آنجا و مردم ما در ایران کپک می‏زنند.

در خاتمه از طرف من آقای اوباما و همسرش را سلام برسانید و بچه‏هایش را از طرف من روبوسی کنید.

به شوهر گرامی و دختر گل‏اتان هم سلام مرا برسانید.

خانم همینجاست اما آخر برج هست و ما باز  سرکرایه خانه و قبض آب و برق دعوایمان شده  و الا حتمن به شما سلام می‏رساند.


نیمی از بدهی‏ یونان بخشیده شد

Posted by balouch On October - 27 - 2011

سران کشورهای اروپایی توافق کردند برای نجات اقتصاد ورشکسته یونان (و البته یورو) نیمی از بدهی این کشور بخشیده شود. زنده باد لیبی. ببخشید؛ زنده باد سران اروپایی.

 بر اساس این توافق‌ها بانک‌های مهم اروپایی موظف شده‌اند تا شش ماه دیگر میزان نقدینگی خود را تا حدود ۱۰۰ میلیارد یورو افزایش دهند. من و شما که اقتصاد نمی‏دانیم فکر می‏کنیم آنها این پول را از خانه عمه خود می‏آورند. در صورتیکه اینطوری نیست و ما باید فهم‏امان برود بالا.  اقتصاد امروزه برای خودش علمی است پیچیده که خیلی چیزها را در خودش پیچیده. اصلاً طنز ربطی به اقتصاد ندارد. من بیخودی در اینمورد نوشتم. لطفاً آن را نخوانید.


سه سال زندان برای فرشته شیرازی

Posted by balouch On October - 26 - 2011

در اعتراض به بازداشت یک فعال حقوق زنان و وبلاگ نویس بنام خانم فرشته شیرازی، که حدود چهل روز پیش دستگیر و بازداشت شده است، بیش از سیصد و پنجاه نفر از فعالان حقوق زنان با انتشار بیانیه ای خواهان تجدید نظر در حکم او شده اند که سه سال حبس تعزیری و هفت سال ممنوعیت خروج از کشور است… بقیه را اینجا بخوانید و بشنوید


افزایش تلفات زمین لرزه ترکیه

Posted by balouch On October - 25 - 2011

وزیر کشور ترکیه همچنین از فرو ریختن ۸۰ دستگاه ساختمان چند طبقه در شهر ارجیش خبر داده و اظهار داشته که شماری از مردم همچنان در زیر آوار برخی از این ساختمان‌ها گیر افتاده‌اند. شهر ارجیش واقع در شرق ترکیه و با جمعیتی بالغ بر ۷۵ هزار نفر بیشترین میزان آسیب‌ها و تلفات را در این زمین لرزه داشته و به عنوان یکی از زلزله‌خیز ترین مناطق این کشور شناخته می‌شود. ستاد بحرانی که دولت تشکیل داده اعلام کرد که در سراسر مناطق زلزله زده ۹۷۰ ساختمان ویران شده‌اند… مفصل اینجا بخوانید و تصاویر زلزله را ببینید


آگهی

Posted by balouch On October - 24 - 2011

عده زیادی از دوستان از اقصا نقاط جهان به وسیله نامه و فکس و ایمیل و تلگراف و تلفن از من جویا شده‏اند که کتاب‏های مرا از کجا می‏توانند تهیه کنند!. برخی از این دوستان اصرار ورزیده‏اند که آدرس بدهم آنها با پای پیاده خودشان خواهند آمد. درصد قابل ملاحظه‏ای هم تهدید کرده‏اند که اگر قیمت کتاب‏ها را قبول نکنم آنها از قبول کتاب‏ها خود داری خواهند کرد! از آنجاییکه به علت شش روز کار در هفته وقت ندارم که به تک تک این دوستان  از طُرقی که تماس گرفته‏اند پاسخ بدهم لذا بدینویسیله پاسخ می‏هم. امیدوارم دوستانی که پاسخ را می‏بینند به اطلاع سایرین هم برسانند چون تقریباً این سئوال را همه حتی آنهایی که مرا نمی‏شناسند هم ممکن است داشته باشند!.

تهیه کتابها بسیار راحت است و ابداً لازم نیست اینهمه راه پیاده تشریف بیاورید. کافی است اینجا کلیک بفرمایید. همانگونه که خواهید دید برای سهولت کار فکر همه چیز شده است. حتی برای آن دسته از دوستانی که مشکل دارند کتابها را بدون پول قبول بفرمایند هم خدماتی در نظر گرفته شده است!

آندسته از دوستان که انترنت کم سرعت دارند می‏توانند از دانلود کردن کتابها صرفنظر کرده و فقط قسمت دوم که امورات پی پال و پرداخت هست را انجام بدهند! (فقط برای راحتی شما)

کتابها تعریف از خود نباشد همه خوب هستند و سوا کردنی نیست. یکجا ببرید که جنستان جور باشد. بعد بیایید ممکن است دانلود تمام شده باشد(البته دانلود که تمام شدنی نیست اما ممکن است انترنت تمام بشود)د.

احتمال دارد بعضی از مغرضین فکر کنند که من بدین ترتیب خواسته‏ام بخش کتاب را که از زمان گذاشتن لینک آن در وبلاگ تکانی نخورده است تکانی بدهم، در صورتیکه آنانی که مرا می‏شناسند می‏دانند که من   اهل تکان دادن نیستم و تا حالا در عمرم کسی شهادت نمی‏دهد که من حتی درخت توتی را تکان داده باشم چه رسد به بخش کتاب یک وبلاگ درست حسابی.

بعد از تحریر یک: لطفاً هجوم نیاورید چون من عادت ندارم یکشبه‏ پولدار و ثروتمند شوم.

بعد از تحریر دو: جنسی که فروخته شد پس گرفته نمی‏شود.


نصرت‏الله نوحیان

Posted by balouch On October - 24 - 2011

نصرت‏الله نوحیان معروف به نصرت‏الله نوح به دعوت شهروند میهمان شهر ما بود. دیشب در میهمانی شام خصوصی فرصتی بود که با حضور جناب محمد محمدعلی و آقایان فرامرز پورنوروز و هادی
ابراهیمی گرامی از نزدیک ایشون رو ملاقات کنم.

 از طریق وبلاگ و سایت‏ها آشنا بودیم و فرصتی بود مغتنم تا از نزدیک ایشان را ببینم.

 شنیده بودم از حافظه او اما جداً شنیدن کی بود مانند دیدن.

هم دیشب در جلسه خصوصی و هم امشب در جلسه عمومی بدون اغراق دهها شعر را از حفظ خواند شعرهایی از محمدعلی افراشته و سنگسری و خودش و عبید و یغمای جندقی و دهخدا و نسیم شمال و… و…

آنچه که برای من بیشتر از هر چیز هیجان انگیز بود قسمت ادبیات شفاهی و خاطرات او بود از چگونگی کار توفیق و بعد چگونگی شکل گیری و کار چِلنگر و بعد از آن راه افتادن آهنگر و نهایتاً مجله کاریکاتور.

اولین داستان طنز من در دوران دانشجویی در همین کاریکاتور چاپ شد و برای من جالب بود تا از سردبیران آن  و ماجراهای آن روزگار بدانم.

او را که به مرد حافظه ایران معروف هست بسیار صمیمی و مهربان یافتم. خود را شاگرد افراشته می‏داند و در جمع آوری و حفظ آثار او هیچ کوتاهی نکرده.

حرف‏های او در مورد خسرو شاهانی و رسول پرویزی برای من جالب بود.

کتاب بررسی طنز در ادبیات و متبوعات فارسی او را دریافت کردم. کتابی است در چهارصد صفحه  با مقدمه‏ای از دکتر محمد جعفر محجوب.

کتاب از عبید زاکانی شروع می‏شود و به دُنالی طنزپردازی شهرت گریز ختم می‏شود.

در عکس به ترتیب از نزدیک به دور:

عبدالقادر بلوچ- محمد محمدعلی- هادی ابراهیمی- نصرت‏الله نوح


حق مسافر

Posted by balouch On October - 23 - 2011

دیروز بعد از یه سفر کاری که به مشهد رفته بودم بالاجبار با اتوبوس برگشتم زاهدان، در این سفر یکی دو نکته نظرم را جلب کرد؛ اولا اتوبوسی که باهاش اومدیم مثل یه خط واحد بود، هر ایستگاه نگاه می داشت و دنبال مسافر می گشت. خیلی هم آهسته میومد طوری که ساعت یک و نیم بعد  از ظهر که از مشهد حرکت کردیم ساعت سه و نیم صبح روز بعد رسیدیم زاهدان یعنی 14 ساعت توی راه بودیم.

بعد هم برای شام یه جایی نگاه داشت که غذاهای بی کیفیتی به خورد مسافرین داد؛ و غذاهاش هم البته گرون تر از جاهای دیگر بود. شب قبلش موقع رفتن به مشهد نزدیک همون رستوران در یک رستوران دیگر غذایی خوردیم با کیفیت که دو پرس غذای اون که خیلی… بقیه را اینجا بخوانید


ارجیش در استان وان لرزید

Posted by balouch On October - 23 - 2011

وقوع زمین‌لرزه‌ای قوی در شرق ترکیه، ویرانی و تلفات قابل توجهی به دنبال داشته است. براساس گزارش‌ها، این زمین‌لرزه در استان آذربایجان غربی ایران هم احساس شده است.

بزرگی زمین‌لرزه‌ای که شرق ترکیه را لرزانده است، ۷.۲ ریشتر برآورد شده است.

براساس گزارش‌ها، بر اثر این زمین‌لرزه، در شهر ارجیش در استان وان و در نزدیکی منطقه مرزی ایران، دست‌کم ۴۵ نفر کشته و بسیاری دیگر زخمی شده‌اند.

تلویزیون دولتی ترکیه هم میزان تلفات را بیش از ۷۵ نفر اعلام کرده است.

نهادهای رسمی ترکیه برآورد کرده‌اند که تعداد تلفات ناشی از این زمین‌لرزه تا صدها نفر افزایش یابد.

در عین حال، گزارش شده است که رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه، تمام سفرهای خود را لغو کرده است و برای بررسی وضعیت، به استان وان خواهد رفت.

بر اساس گزارش‌ها، شهرهای مختلف استان وان در شرق ترکیه که… بقیه را اینجا بخوانید


ادب دیکتاتور به ز دولت است

Posted by balouch On October - 22 - 2011

سیاستمدارها هم انسان‌هایی هستند با عواطفی شبیه ما آدمهای معمولی. قذافی وقتی که در مجمع عمومی سازمان ملل بجای ۲۰ دقیقه دو ساعت و نیم حرف می‌زد و به همه حاضران توهین می‌کرد، وقتی که منشور سازمان ملل را پاره می‌کرد، وقتی که در پارک نزدیک مقر سازمان ملل خیمه سلطانی برپا می‌کرد، وقتی که به جای نگاه کردن در چشم سایر دیپلمات‌ها به بالای سرشان نگاه می‌کرد که یعنی شما در حتی نیستید که چشم به شما بدوزم، وقتی که چهل و دو سال تمام یکسر علیه اعتقادات دیگران یاوه گفت… باید می‌دانست که سیاستمدارها هم احساسات و عواطفی شبیه آدمهای معمولی دارند: تحقیر و توهین از جانب آدمهای بیشعور.. بقیه را اینجا بخوانید




VIDEO

************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** *************

TAG CLOUD

Activate the Wp-cumulus plugin to see the flash tag clouds!

There is something about me..

    Activate the Flickrss plugin to see the image thumbnails!