Abdol Ghader Balouch – عبدالقادر بلوچ

Official blog of Abdol Ghader Balouch

Archive for October, 2011

حکایت لیبی!

Posted by balouch On October - 20 - 2011

با سربه‌نیست‌کردن قذافی، لیبی هم به جمع کشورهای بی‌ثبات پیوست. حالا مردم‌اش باید همینطور در یک گردونه‌ی  ناامنی و بی‌سرنوشتی… و کلاً فرسایشی دست‌وپا بزنند تا خودشان را [اگر] پیدا کنند. منابع‌اش البته بی‌کم‌وکاست و مثل همیشه -و شاید بیش‌تر از قبل- به چوب حراج می‌رود. خب اما صاحب دموکراسی شدند؟!

واقعیت این است که خیلی از کشورهای دموکراتیک امروزه هستند که به وضع حیرانی در گردونه‌ی سرنوشت دچارند. مثال‌اش: کشورهای اروپای شرقی چون بلغارستان و اقمار بالکان و رومانی و مجارستان و همین افغانستان و عراق بغل گوش‌مان.  یونان هم  با فروپاشی اقتصادش دارد به آن‌ها می‌پیوندد. این‌جاست که می‌‌بینیم هدف غایی بهروزی مردم نیست و “گردانندگان اصلی” مسیر را به سمت دیگری هموار کرده‌اند.

در کشوری به‌هم‌ریخته و غیر منسجم، کسی به فکر… بقیه را اینجا بخوانید


مرگ دیکتاتورها

Posted by balouch On October - 20 - 2011

بوئی درمیان ساقه‏های نیشکر باقی است

آمیزه‏ای از خون و جسد

گیاهی با بویی نافذ که تهوع می‏آورد.

درمیان درختان نارگیل و گورهای سرشار از استخوان‏های پوسیده

و تلق و تلق بی صدای مرگ

دیکتاتور حساس و ظریف سخن می‏گوید

با کلاه‏های شاپو، منگوله‏های طلایی ویقه‏های آهاری

قصر باریک مثل یک ساعت سو سو می‏زند

و خنده‏های سریع دستکش بدست

از کریدورها سرساعت می‏گذرند و به صداهای مرده

و دهان‏های آبی رنگ که تازه دفن شده‏اند می‏پیوندند

گریه دیده نمی‏شود

مثل گیاهی که دانه‏هایش… بقیه را اینجا بخوانید


چون تیغ به دست آری مردم نتوان کشت

نزدیک خداوند بدی نیست فرامشت

این تیغ نه از بهر ستمگاران کردند

انگور نه از بهر نبیدست به چرخشت

عیسی به رهی دید یکی کشته فتاده

حیران شد و بگرفت به دندان سر انگشت

گفتا که «کرا کشتی تا کشته شدی زار؟

تا باز که او را بکشد آنکه تو را کشت؟»

نظر سایر افراد را در اینجا بخوانید


درگذشت هنرمند بلوچ

Posted by balouch On October - 20 - 2011

استاد دینارزهی از پیشکسوتان موسیقی محلی سیستان و بلوچستان متولد سال ۱۳۲۲بمپور ایرانشهر بود که در سال‏های پیش از انقلاب به کشور پاکستان مهاجرت کرد و پس از باز گشت از این کشور فعالیت‏های هنری‏اش را در بلوچستان ایران ادامه داد. وی در ایران و پاکستان و برخی کشورهای حوزه خلیج فارس دارای شهرت بود و به همراه استاد ستار و استاد شفیع از پایه گذاران موسیقی مدرن بلوچی بودند. وی از استادان آواز موسیقی بلوچی بود و آهنگ ساز بسیاری از کارهای موسیقی خود را نیز انجام می‏داد…

استاد دینارزهی در موسیقی دارای سبک و روش مخصوص به خود بود. کمتر در مجالس عروسی و نظایر آن به اجرای برنامه می‏پرداخت و با وجود داشتن مشکلات مالی هیچگاه هنر خود را ارزان نفروخت و همیشه عزت نفس خود را حفظ می‏کرد. به همین لحاظ از محبوبیت و محجوبیت خاصی در بین هنر دوستان استان برخوردار بود…

ازکم توجهی به ادبیات و موسیقی بلوچی از سوی مسئولان گله‏مند بود و از دست اندرکاران صدا و سیمای استان نیز به خاطر استفاده از هنر او در جوانی و رها کردنش در سن کهولت نیز گلایه داشت.

استاد دینارزهی دستی در شعر نیز داشت و علاوه بر تعلیم آهنگ سازی به علاقمندان موسیقی در بندر چابهار با انجمن ادبی چابهار به نام “چابهار ئ لبزانکی گل” همکاری داشت و برخی اشعار آهنگ‎هایش را خود می‏سرود.

خلاقیت دینارزهی در آهنگ سازی زبانزد بود و اغلب آهنگ‏هایی که ساخته، جزوآثار ماندگار موسیقی بلوچی به حساب می‏آید. شهرت و احترام استاد دینارزهی در کشور پاکستان به دلیل رشد و نمو موسیقی و اهمیت دادن به هنرمندان در این کشور بیشتر است و برخی جوامع هنری از او به عنوان بزرگترین آهنگساز موسیقی بلوچی یاد می‏کنند. وی همچنین نقش ویژه‏ای در شناساندن اشعار سید ظهور شاه هاشمی ادیب و نویسنده بزرگ بلوچ به عامه مردم از طریق… بقیه را اینجا بخوانید


یاد و خاطرش گرامی باد.

ویدیو آهنگ انتخابی امشب وبلاگ، ترانه‏ای است از این خواننده به نام: تو صاحب خود من و زندگی منی


پایان اعتصاب غذای سیمین بارکزی

Posted by balouch On October - 19 - 2011

سيمين بارکزی، نماينده سلب صلاحيت شده مجلس نمايندگان افغانستان در پی درخواست يکی از رهبران معنوی اين کشور به اعتصاب غذای ۱۸ روزه‌اش پايان داد.

روز چهارشنبه ۲۷ شهريور،‌ صبغت‌الله مجددی، از رهبران معنوی افغانستان و رئيس پيشين مجلس سنای اين کشور در بيمارستان محمد داودخان کابل حضور يافت و از سيمين بارکزی خواست تا به اعتصاب خود پايان دهد.

سيمين بارکزی در حالی که به دليل اين اعتصاب غذای طولانی به سختی سخن می‌گفت از صبغت‌الله مجددی خواست تا از حق وی تا تحقق عدالت پشتيبانی کند.

صبغت‌الله مجددی نيز پس از داددن مقداری مواد غذايی به خانم بارکزی در حضور شماری از وزيران دولت افغانستان و اعضای جامعه مدنی اين کشور گفت که وکالت سيمين بارکزی را برعهده می‌گيرد و پرونده او را پی‌گيری خواهد کرد.

بارکزی ۱۰ مهرماه جاری با برپايی چادر در نزديک ساختمان شورای ملی افغانستان در اعتراض به سلب صلاحيت نمايندگی‌اش دست به اعتصاب غذا زد و سپس شماری از اعضای جامعه مدنی افغانستان نيز در پشتيبانی از او دست به اعتصاب غذا زند.

اما سيمين بارکزی پس از آن که درخواست‌های پی‌درپی مقامات ارشد دولت افغانستان را مبنی بر پايان دادن به اين اعتصاب نپذيرفت در دوازدهمين روز اين اعتصاب از سوی پليس به بيمارستان منتقل گرديد.

خانم بارکزی گفته بود که پليس او را به‌زور به بيمارستان منتقل کرده است اما پليس کابل با رد به‌کارگيری خشونت اعلام کرد که اين اقدام به دليل حفظ جان خانم بارکزی صورت گرفته است.

پيش ازاين وزارت دولت در امور پارلمانی نيز اعلام کرده بود که حامد کرزی، رئيس جمهور افغانستان برای بازبينی پرونده سيمين بارکزی با دادستانی، کميسيون انتخابات، دادگاه عالی و… بقیه را اینجا بخوانید


درباره فریبا داودی مهاجر

Posted by balouch On October - 18 - 2011

درباره فریبا داودی مهاجر و علی‌رضا نوری‌زاده و فیلم مستند حسن سربخشیان

بحث حقوق بشر و مبحث زنان برای عده زیادی آزارنده است و هژمونی تفکر سلطه معمولاً این نوع نوشته‌ها و مباحث را به عنوان “غرغرهای بی‌پایان یک عده” به دیگران معرفی می‌کند، که با هیچ چیز هم راضی نمی‌شوند. در هر صورت هم غرشان را می‌زنند و هم در هرماجرایی یک سوراخی پیدا می‌کنند که وارد شوند و خودی نشان بدهند و به نام حقوق بشر و حقوق زنان و حقوق ملیت‌ها و حقوق اقوام و ادیان و با این‌کار نامی برای خود جست‌و جو کنند.

معمولاً گفتمان سلطه که توسط حاکمیت ترویج داده و حفاظت و تقویت می‌شود، سعی می‌کند با این گفتمان به صورت حاشیه‌ای برخورد کند و دقیقا آن را بگذارد برای اجلاس‌ها، مناظره‌ها، مذاکره‌ها، مقاله‌ها، سمینار‌ها و کنفرانس‌ها و از عمومی شدن و “کش دادن” آن جلوگیری می‌کند.

بهتر است حقوق بشر تنها و تنها سلاحی باشد برای محکوم کردن مخالفان و نه پای‌بندی خودمان به آن. حال این به سلاح گرفتن حقوق بشر ممکن است از سوی خود دولت‌ها علیه دولت‌های مخالف دیگر باشد، به عنوان مثال، جمهوری اسلامی نیز بسیار از حقوق بشر حرف می‌زند اما برای این‌که بگوید حقوق بشر در خیابان‌های آمریکا و انگلیس و اسراییل و یا در جنگ‌های آمریکا علیه دشمنان‌اش رعایت نشده است.

از سوی دیگر از سوی خود آن کشور‌ها نیز حقوق بشر معمولاً یک سلاح تبلیغاتی است، نه یک اهرم فشار واقعی برای اقدامی دیپلماتیک علیه این کشور‌ها. هم‌چنین این هرگز به این معنا نیست که واقعاً در کشورهایی چون آمریکا و انگلیس و اسراییل و آلمان و فرانسه، هیچ نقض حقوق بشری صورت نمی‌گیرد و سرزمین آن‌ها مدینه فاضله واقعی است. تنها فرقش در این است که نوع تضییع حقوق برنامه‌ریزی شده‌تر و نرم‌تر و نیز در سطوح بالاتری از کشورهای توسعه نیافته است.

نکته جالب اما این است که این فرهنگ استفاده از حقوق بشر به عنوان سلاحی علیه مخالف، میان خود مخالفان حکومت‌ها نیز به فرهنگ رفتاری تبدیل شده است. یعنی بسیاری از این مخالفان نیز تنها وقتی مدافع حقوق بشر هستند که از آن به عنوان مخالفت با دولت و نظام حاکمی که مخالف آن هستند استفاده کنند. به عنوان مثال فرد در یک سمینار حقوق بشر در کشوری آزاد و اروپایی شرکت می‌کند و فحش می‌دهد به دین اسلام و نه حکومت دینی، که داشتن دین و آزادی در عقیده مذهبی از مبانی حقوق بشر است و توهین کردن مثلاً به اعتقادات یک میلیارد و نیم انسان نمی‌تواند نشانه‌ای از حقوق بشر باشد. یا آن یکی از این‌که از فلان زندانی سیاسی دفاع می‌شود ناراحت است زیرا به گمان وی فلان زندانی سیاسی خودش اصلاً جنایتکار است. یعنی این شخص خودش طرف را محاکمه کرده و خودش هم رای به جنایتکار بودن وی داده است.

در هر صورت اگر این نقض حقوق بشر و نقض حقوق انسانی از سوی همفکران و هم‌گروهی‌ها و هم عقیده‌ای‌های ما اتفاق بیافتد، اشکالی ندارد و باید آن را پوشاند و به هزار و یک بهانه از جمله بهانه معروف و شناخته شده خود جمهوری اسلامی، یعنی “مسائل مهم‌تر” و نیز “آب به آسیاب دشمن ریختن” و دیگر بهانه‌هایی از این دست درخواست می‌شود که “کش ندهیم”.

ماجرا اما از آن‌جا آغاز شد که به ظاهر در یک جلسه، فریبا داودی مهاجر، فعال حقوق زنان یک سئوال از علی‌رضا نوری‌زاده، روزنامه‎نگار می‌پرسد. ایشان به جای جواب دادن به سئوال، به مسئله برداشتن حجاب ایشان می‌پردازد و نیز منتسب کردن این ماجرا به این‌که ایشان برای اجاره‌خانه و بودجه‌ای که از فلان موسسه می‌گیرد و خلاصه هر چیز دیگری، حجاب خود را برداشته‌اند. این دقیقاً‌‌ همان اتهاماتی است که من نمی‌دانم جمهوری اسلامی به خانم داودی مهاجر زده است یا نه، اما اگر هم می‌زد مطمئناً همین اتهام را می‌زد. من نه سئوال خانم داودی مهاجر برایم مهم است و نه اصلا موافقت یا مخالفتی دارم با این سئوال. برای من این مسئله مهم است کسی که به عنوان یک روزنامه‌نگار مخالف جمهوری اسلامی شناخته‌ می‌شود و شهرت بسیاری نیز دارد و بار‌ها دیده‌ایم در شبکه‌های تلویزیونی مختلف چگونه جمهوری اسلامی را برای تضییح حقوق زنان و وارد شدن به حوزه خصوصی زندگی انسان‌ها تقبیح کرده است، خودش هنگامی که از سوی یک زن مورد پرسش قرار می‌گیرد، به مسئله پوشش وی می‌پردازد. حالا قبح این نکته بماند که او این فعال حقوق زنان را عین خود جمهوری اسلامی به منافع مالی و موسسه‌های آن‌چنانی خیال‌پردازی شده منتسب می‌کند.

زن حوزه خصوصی ندارد

واقعیت قضیه خیلی ساده است و این واقعیت ساده هربار تکرار می‌شود. زیرا نظام‌های سلطه واقعیت موجود را چنان تکرار می‌کنند که خود ابژه تحت سلطه از آن خسته شود و بخشی از مبارزه یعنی خسته نشدن و تکرار کردن و مدام پای بر حق تضییع شده فشردن.

در جامعه مردسالار “زن حوزه خصوصی ندارد”. زن خودش بخشی از حوزه خصوصی مرد به شمار می‌آید. بنابراین در فرهنگ امروزی نیز که مثلاً فلان روشنفکر و فلان فعال سیاسی، حضور زنان را در عرصه اجتماع می‌پذیرد، اما هنگام برخورد با یک زن دقیقاً هم‌چنان به عنوان حوزه خصوصی بخش مردانه به وی نگاه می‌کند و به خودش اجازه می‌دهد که وارد حیطه مسایل پوششی وی بشود. مثلاً شما فکر می‌کنید اگر سوال‌کننده یک مرد بود آقای نوری‌زاده هرگز… بقیه را اینجا بخوانید


گیلعاد شالیط آرزوی صلح کرد

Posted by balouch On October - 18 - 2011

همزمان با آزادی صدها زندانی فلسطینی، گیلعاد شالیط، سرباز اسراییلی که ۵ سال تحت اسارت پیکارجویان حماس بود، آزاد شده و به اسراییل بازگشته است.

گیلعاد شالیط که در چارچوب یک توافق تبادل زندانیان آزاد شد، از غزه به مصر و از آنجا به پایگاهی هوایی در اسراییل منتقل شد و در آنجا به خانواده اش پیوست.

در همین حال نخستین گروه از ۴۷۷ زندانی فلسطینی که قرار بود امروز آزاد شوند، وارد غزه شده و مورد استقبالی گرم قرار گرفته اند.

بر اساس توافق اسراییل با گروه حماس قرار است ۵۵۰ زندانی فلسطینی دیگر هم ماه آینده آزاد شوند.

گروهبان شالیط که اکنون ۲۵ سال دارد در سال ۲۰۰۶ توسط گروهی از پیکارجویان حماس که با حفر تونلی زیرزمینی وارد خاک اسراییل شده بودند، ربوده شد.

او اوایل روز سه شنبه به گذرگاه رفح در مرز مصر و غزه منتقل شد و در آنجا در حضور نمایندگان اسراییل به میانجی گران مصری تحویل داده شد.

گیلعاد شالیط در نخستین مصاحبه اش پس از آزادی، به تلویزیون مصر گفت که دلش برای خانواده و دوستانش تنگ شده است.

او که با چهره ای رنگ پریده و خسته صحبت می کرد، افزود که امیدوار است این توافق تبادل زندانیان به برقراری صلح بین اسراییل و فلسطینیان کمک کند.

گروهبان شالیط بعد به مرز مصر و اسراییل منتقل شد و پس از یک تماس تلفنی با خانواده اش با هواپیما به پایگاه هوایی تل نوف اسراییل پرواز کرد و در آنجا به خانواده اش پیوست.

آزمایشهای اولیه پزشکی حاکیست که مشکل نگران کننده ای در مورد سلامتی آقای شالیط وجود ندارد و اگر در آزمایشهای بعدی پزشکان سلامتی کامل او را تایید کنند، آقای شالیط می تواند به محل زندگی اش در شمال اسراییل بازگردد.

هزینه ای سنگین

بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسراییل که در پایگاه هوایی تل نوف با گیلعاد شالیط دیدار کرد، آزادی او را “لحظه ای هیجان انگیز” اما در عین حال “بسیار دشوار” توصیف کرد چرا که به گفته او آزادی آقای شالیط در برابر بیش از هزار زندانی فلسطینی، هزینه ای سنگین برای اسراییل داشته است.

در همین حال حدود ۱۸۰ نفر از ۲۹۵ زندانی فلسطینی که قرار بوده است به غزه منتقل شوند وارد این منطقه شده و در شهر غزه حدود ۲۰۰ هزار نفر به استقبال آنها آمده اند.

این زندانیان آزاد شده ابتدا با اتوبوس وارد مصر شدند و بعد در…  بقیه را اینجا بخوانید


دانشجوی ممتاز شلاق خورد

Posted by balouch On October - 17 - 2011

گزارش‌های رسیده از ایران حاکی است که امین نیایی‌فر، دانشجوی ممتاز مهندسی مکانیک دانشکده فنی دانشگاه تهران، به اتهام توهین به محمود احمدی‌نژاد، رییس جمهور اسلامی ایران، روز دوشنبه در زندان اوین ۳۰ ضربه شلاق خورد.

وب‌سایت کلمه – نزدیک به میرحسین موسوی – گزارش داده است که آقای نیایی فر «در حالی که بر اثر ضربه‌های محکم شلاق از درد به خود می‌پیچیده، بدون دریافت هیچ‌گونه کمک پزشکی و دارویی به بند بازگردانده شده‌است.»

امین نیایی‌فر، دانشجوی ۲۲ ساله دانشگاه تهران و از جمله افراد حائز رتبه برتر در کنکور سراسری، از زندانیان هوادار جنبش سبز است که در بند ۳۵۰ زندان اوین در حال گذراندن دوران محکومیت خود است.

وی که در تظاهرات ششم دی سال ۸۸ تهران، روز عاشورا، بازداشت شده بود، از سوی قاضی پیرعباسی، رییس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب، به شش ماه حبس تعزیری، یک سال و نیم حبس تعلیقی و تحمل ۳۰ ضربه شلاق محکوم شده بود که حکم شلاق وی روز دوشنبه در محل دادسرای اوین اجرا شد.

به گزارش سایت کلمه، امین نیایی‌فر پس از بازداشت مدتی را در سلول‌ انفرادی بند ۲۰۹ گذراند و سپس با قید وثیقه آزاد شد ولی تابستان امسال و به دنبال تایید حکم اش در دادگاه تجدیدنظر، به زندان اوین بازگردانده شد. بدین ترتیب او در سال تحصیلی جدید، از ادامه تحصیل در دانشگاه نیز باز مانده‌است.

حکم شلاق امین نیایی‌فر یک روز پس از انتشار گزارش احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل، اجرا شده‌ است. احمد شهید در این گزارش از جمله به فشار حکومت ایران بر دانشجویان اشاره کرده‌ است.

اجرای حکم ۳۰ ضربه شلاق در مورد امین نیایی‌فر به این اتهام در حالی صورت می‌گیرد که محمود احمدی‌نژاد، یک هفته پیش از این به حکم شلاق پیمان عارف، فعال دانشجویی، که به اتهام «توهین به رئیس جمهوری» ۷۴ ضربه شلاق خورد واکنش نشان داده و از اجرای این حکم ابراز «نارضایتی» کرده بود.

محمود احمدی‌نژاد هفته پیش گفت: «وقتی دانه‌درشت‌ها آزادانه به ما افترا می‌زنند راضی نیستم یک جوان را به خاطر توهین به رییس جمهور شلاق بزنند.»

اما پیمان عارف در مصاحبه‌ای که پس از آزادی از زندان انجام داد، گفت: «من اینجا در ایرانی که احمدی‌نژاد می‌گوید آزادترین کشور جهان است، به جرم توهین به احمدی‌نژاد شلاق خورده‌ام.»

در همین حال، روزنامه دولتی ایران روز دوشنبه خبر داد که سه دانشجوی دیگر به… بقیه را اینجا بخوانید


اعتصاب دارویِ حسین رونقی ملکی

Posted by balouch On October - 17 - 2011

خبرگزاری هرانا – حسین رونقی ملکی زندانی بیمار محبوس در زندان اوین به دلیل عدم رسیدگی پزشکی و عدم انتقال این زندانی سیاسی به بیمارستان خارج از زندان دست به اعتصاب دارو زده است.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، حسین رونقی ملکی زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین به دلیل عدم رسیدگی پزشکی و کارشکنی مسئولین زندان در درمان بیماری های وی از ۳ روز پیش دست به اعتصاب دارو زده است.

این در حالی است که دادستان تهران، جعفری دولت آبادی دستور انتقال فوری این زندانی به بیمارستان خارج از زندان را صادر کرده اما بازجویان سپاه پاسداران از انتقال این زندانی جلوگیری به… بقیه را اینجا بخوانید.


نامه تاجزاده به خامنه‏ای

Posted by balouch On October - 17 - 2011

بسم الله الرحمن الرحیم

مقام محترم رهبری جمهوری اسلامی ایران

احتراماُ آن چه مرا به نوشتن این نامه به شما ترغیب کرده است، نه گله و شکایت از ظلم و جنایتی است که بر من و دوستانم رفته است و نه امید و انتظار به تغییر مواضع و دیدگاه‌های شما نسبت به امور کشور و نه هشدار نسبت به آینده کشور در مسیر کنونی است، این موارد را طی سال‌های اخیر بسیاری از بزرگانی که در هوشمندی و تجرب و صداقت ایشان تردیدی وجود ندارد مستقیم و غیر مستقیم به عرض جنابعالی رسانده‌اند والبته نتیجه‌ای هم نگرفته‌اند. ما نیز پیمانی با خدای خود بسته‌ایم و راهی را با توکل او در پیش گرفته‌ایم و در این راه خود را به او سپرده‌ایم و از احدی از بندگان خدا انتظار لطف و عنایت نداریم.

قصد من از این نامه یادآوری اصول و ارزش‌هایی است که جزو بدیهی ترین و مقدس ترین اصول نهضت ما تلقی می‌شد و امروز متأسفانه در سخن و عمل آشکارا نفی و نقض می‌شود.

انقلاب ما برای دنیای معاصر پیام پیشرفت و توسعه و علم و فناوری و حتی دموکراسی و آزادی بیان نداشت، چرا که در این عرصه ها دیگران گام‌هایی بسیار بلند برداشته‌اند و تجاربی عظیم اندوخته‌اند که سرمایه ما و انقلاب ما باید تلقی شود. آن چه این انقلاب را از سایر انقلاب‌های جهان متمایز می‌ساخت پیام معنوی و اخلاق برای بشریت گرفتار آمده در زندگی مصرف زده و مادی امروز بود. و همین پیام و ویژگی بود که نظر دنیا را به انقلابی به نام دین به رهبری مردی روحانی جلب کرد. به گمان صرفنظر این که از آغاز انقلاب چه در دهه اول و چه در دهه‌های بعدی تا چه انقلاب در تحقق این پیام موفق بوده که البته جای نقد و بحث فراوانی است، مرحوم امام بیش از همه به این ویژگی توجه داشت. ایشان در نامه به گورباچف او را به عبور از مارکسیسم به سوی آزادی و دموکراسی تشویق نکرد، آن راهی بود که لامحاله بشر امروز در آن حرکت می‌کند، قصد امام از آن نامه آن گونه که در ملاقات با ادوارد شوارد نادزه به وی متذکر شد، گشودن درهایی به سوی آسمان به روی آقای گورباچف بود. آن نامه تنها یک پیام داشت و آن این بود که مشکل شما در پیروی از مارکسیسم قبل از دیکتاتوری و فراتر از محرومیت از حقوق و آزادی‌های اساسی، مادیت زمینی و محرومیت از اخلاق و معنویت آسمانی بود بنابراین با افتادن به دامان دنیای مادی و اسارت در زندگی مصرف زده و عاری از معنویت غرب سرمایه‌داری اشتباه گذشته را تکرار نکنید.

حضرت آیت الله خامنه‌ای

امروز ملت‌های مسلمان منطقه یکی پس از دیگری علیه ظلم و استبداد و تحقیر به پا خاسته‌اند و با سرنگونی دیکتاتور و فروپاشی نظام استبداد طالب تجربه دنیای جدید و زندگی بهتر هستند. اگر مطلوب آن‌ها علم و فناوری و توسعه و رفاه باشد، بی شک ما و شما به علت تورم و گرانی و بیکاری و رشد صفردرصدی اقتصادی و کاهش تولید ملی و … که همگی محصول مدیریت ناکارآمد و بی کفایت کنونی است اگر در این زمینه حرفی برای آن‌ها داشته باشیم این است که نمونه کنونی ایران را الگوی خود قرار ندهند. و راهی که ما رفته‌ایم نروند. اما اگر مطلوب آن‌ها اخلاق و معنویت باشد، یعنی همان که پیام اصلی و وجه تمایز انقلاب ما از دیگر انقلاب‌های جهان بود، شما به عنوان رهبر جمهوری اسلامی در این زمینه کدام دستاورد ملموس و عملی نظام را به آن‌ها ارائه خواهید فرمود؟ دروغ و تظاهر و ریای مسؤولان کشور با مردم را و یا بررگترین فساد مالی تاریخ کشور را؟ و یا رعایت خلاف مروت و انسانیت مأموران و مسؤولان با شهروندان را؟

رهبر محترم جمهوری اسلامی ایران

ما تا پیش از این خوانده و از منابر شنیده بودیم که حکومت و حاکم اسلامی مسؤولیت تأمین زندگی خانواده زندانیان را برعهده دارد. اگر چه این مهم هیچ‌گاه در طول سال‌های انقلاب عملی نشد، اما متقابلاً نیز هرگز تصور نمی‌کردیم نظام اسلامی شهروندانی را به اتهام کمک مالی به خانواده‌های زندانیان سیاسی دستگیر و ماه‌ها درسلول‌های تاریک و نمور انفرادی تحت بدترین شرایط زندانی و به حبس‌های طویل المدت محکوم کند. ما نشینده بودیم و به مخیله مان هم خطور نمی‌کرد خانواده‌های زندانیان سیاسی به خاطر برگزاری میهمانی افطار مورد یورش مأموران حکومت قرار گیرند و امنیتشان تهدید شود و زن و فرزند ایشان بازداشت شوند. ماهرگز تصورش را هم نمی‌کردیم نظام اسلامی در اقدامی سازمانیافته تأکید می‌کنم در اقدامی سازمانیافته و برنامه ریزی شده منتقدان و مخالفان خود را علاوه بر زندان از کار و…  بقیه را اینجا بخوانید


اصلاحات از طریق ولی فقیه

Posted by balouch On October - 16 - 2011

حضرت رهبر فرمودند در آینده‏ای «احتمالا دور» ممکن است رویه انتخاب رئیس دولت تغییر کند.

 استنباط کارشناسانی که فعلاً سماق می‏مکند این است که ممکن است این «آینده‏ای دور» خیلی زود از راه برسد. این احتمال هم هست که در همان «آینده‏ای دور» که زود از راه می‏رسد، نمایندگان مردم را هم مقام رهبری انتخاب بفرمایند که جای هیچ نوع اما و اگر و تقلبی نباشد.

ادابازی انتخابات و دموکراسی نشان داد که باعث گناهان کبیره‏ای از قبیل تظاهرات و حرف‏های شرک‏آمیزی مثل «رأی من کو؟» می‏شود.

اصولاً وقتی ما ولی فقیه جامع‏الشرایط داریم، جمهوریت و رئیس جمهور چه صیغه‏ای است؟ این که تا حالا حضرت رهبر شکسته نفسی می‏کرد و از مقام ولایی خودشان چشم می‏پوشید و می‏گذاشت یک الف رئیس جمهور هم  برای خودش جولان بدهد نباید آقایان را یابوی دموکراسی بردارد. از همان ابتدای نظام هر چهارسال یک بار نیروی مملکت صرف قرتی‏بازی انتخابات می‏شود. که چه بشود؟ حالا هم که انتخابات نزدیک شده با اینکه دفعه قبل آقا توی دهان انتخابات زد، دوباره همه ردیف شده‏اند. هی آقا می‏گوید حداقل متحد بشوید، رئیس جمهور فعلی و اعوان و انصارش تمکین نمی‏کنند. بلانسبت مگر آقا دسته بیل است؟ شما ممکن است ملازاده باشید اما آقا خودش ملاست. قال قضیه را خیلی زود در« آینده‏ای دور» می‏کند. می‏زند توی دهان رئیس جمهور و نخست وزیر تعیین می‏کند.


استیو جابز بهانه است

Posted by balouch On October - 16 - 2011
میانمایگی بد است و بدتر از آن است بیمایگی. با جمله منفی شروع نکنم. بهتر است بگویم تعالی نگری و کمال طلبی شایسته تر است آدمی را. آدم را سر ذوق می آورد. اصلا آدم را شکوفا می کند. آدم را آدم می کند. من به همین دلیل به استیو جابز احترام می گذارم.
استیو جابز را فقط از منظر این «هنر»ش می توان بی قید و شرط ستایش کرد. این هنری است که در هر که باشد باید او را ستود. آدم باشد یا فرشته و صاحب نور و کرامات یا درویش و سلطان یا نه حتی کسی که نورش روشن نباشد. بگذار به قول عین القضاه صاحب نورسیاه باشد اما هنر کمال نگر و بلندنگر داشته باشد.
در قدیم به این هنر می گفتند همت. آدم باید همت داشته باشد. هر صفت و مذهب و ایدئولوژی و حزب و بازی بعد از اینها می آید و ارزش دارد. اما اگر به بهانه مذهب و ایدئولوژی و ضدیت با این و آن هنر را ندیدی چه چیز را خواهی دید؟ و چه ارزشی دارد آن دیده و دیدن؟
یک آدم با هنر و با همت یک خصلت اساسی دارد. هیچ کاری را سبک نمی گیرد. هیچ کاری را سرسری نمی گیرد. کسی که در فرهنگ رفع تکلیف زندگی می کند از همت و هنر صد فرسنگ دور است. و سخن ادم بی هنر شنیدن چه ارزشی دارد؟ کار آدم بی همت چه اهمیتی دارد؟
استیو جابز بهانه است. اصل ستایش کمال است. ستایش ابتکار است. ستایش طرح نو در انداختن است. حرف نو زدن است. سخن نو آر که نو را حلاوتی است دگر. زندگی بدون این حلاوت تلخ و زهرمار است. به هیچ نمی ارزد.
امثال استیو جابز زندگی را زیبا می کنند. چون… بقیه را اینجا بخوانید




VIDEO

************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** *************

TAG CLOUD

Activate the Wp-cumulus plugin to see the flash tag clouds!

There is something about me..

    Activate the Flickrss plugin to see the image thumbnails!