Abdol Ghader Balouch – عبدالقادر بلوچ

Official blog of Abdol Ghader Balouch

Archive for October, 2011

نیمی از بدهی‏ یونان بخشیده شد

Posted by balouch On October - 27 - 2011

سران کشورهای اروپایی توافق کردند برای نجات اقتصاد ورشکسته یونان (و البته یورو) نیمی از بدهی این کشور بخشیده شود. زنده باد لیبی. ببخشید؛ زنده باد سران اروپایی.

 بر اساس این توافق‌ها بانک‌های مهم اروپایی موظف شده‌اند تا شش ماه دیگر میزان نقدینگی خود را تا حدود ۱۰۰ میلیارد یورو افزایش دهند. من و شما که اقتصاد نمی‏دانیم فکر می‏کنیم آنها این پول را از خانه عمه خود می‏آورند. در صورتیکه اینطوری نیست و ما باید فهم‏امان برود بالا.  اقتصاد امروزه برای خودش علمی است پیچیده که خیلی چیزها را در خودش پیچیده. اصلاً طنز ربطی به اقتصاد ندارد. من بیخودی در اینمورد نوشتم. لطفاً آن را نخوانید.


سه سال زندان برای فرشته شیرازی

Posted by balouch On October - 26 - 2011

در اعتراض به بازداشت یک فعال حقوق زنان و وبلاگ نویس بنام خانم فرشته شیرازی، که حدود چهل روز پیش دستگیر و بازداشت شده است، بیش از سیصد و پنجاه نفر از فعالان حقوق زنان با انتشار بیانیه ای خواهان تجدید نظر در حکم او شده اند که سه سال حبس تعزیری و هفت سال ممنوعیت خروج از کشور است… بقیه را اینجا بخوانید و بشنوید


افزایش تلفات زمین لرزه ترکیه

Posted by balouch On October - 25 - 2011

وزیر کشور ترکیه همچنین از فرو ریختن ۸۰ دستگاه ساختمان چند طبقه در شهر ارجیش خبر داده و اظهار داشته که شماری از مردم همچنان در زیر آوار برخی از این ساختمان‌ها گیر افتاده‌اند. شهر ارجیش واقع در شرق ترکیه و با جمعیتی بالغ بر ۷۵ هزار نفر بیشترین میزان آسیب‌ها و تلفات را در این زمین لرزه داشته و به عنوان یکی از زلزله‌خیز ترین مناطق این کشور شناخته می‌شود. ستاد بحرانی که دولت تشکیل داده اعلام کرد که در سراسر مناطق زلزله زده ۹۷۰ ساختمان ویران شده‌اند… مفصل اینجا بخوانید و تصاویر زلزله را ببینید


آگهی

Posted by balouch On October - 24 - 2011

عده زیادی از دوستان از اقصا نقاط جهان به وسیله نامه و فکس و ایمیل و تلگراف و تلفن از من جویا شده‏اند که کتاب‏های مرا از کجا می‏توانند تهیه کنند!. برخی از این دوستان اصرار ورزیده‏اند که آدرس بدهم آنها با پای پیاده خودشان خواهند آمد. درصد قابل ملاحظه‏ای هم تهدید کرده‏اند که اگر قیمت کتاب‏ها را قبول نکنم آنها از قبول کتاب‏ها خود داری خواهند کرد! از آنجاییکه به علت شش روز کار در هفته وقت ندارم که به تک تک این دوستان  از طُرقی که تماس گرفته‏اند پاسخ بدهم لذا بدینویسیله پاسخ می‏هم. امیدوارم دوستانی که پاسخ را می‏بینند به اطلاع سایرین هم برسانند چون تقریباً این سئوال را همه حتی آنهایی که مرا نمی‏شناسند هم ممکن است داشته باشند!.

تهیه کتابها بسیار راحت است و ابداً لازم نیست اینهمه راه پیاده تشریف بیاورید. کافی است اینجا کلیک بفرمایید. همانگونه که خواهید دید برای سهولت کار فکر همه چیز شده است. حتی برای آن دسته از دوستانی که مشکل دارند کتابها را بدون پول قبول بفرمایند هم خدماتی در نظر گرفته شده است!

آندسته از دوستان که انترنت کم سرعت دارند می‏توانند از دانلود کردن کتابها صرفنظر کرده و فقط قسمت دوم که امورات پی پال و پرداخت هست را انجام بدهند! (فقط برای راحتی شما)

کتابها تعریف از خود نباشد همه خوب هستند و سوا کردنی نیست. یکجا ببرید که جنستان جور باشد. بعد بیایید ممکن است دانلود تمام شده باشد(البته دانلود که تمام شدنی نیست اما ممکن است انترنت تمام بشود)د.

احتمال دارد بعضی از مغرضین فکر کنند که من بدین ترتیب خواسته‏ام بخش کتاب را که از زمان گذاشتن لینک آن در وبلاگ تکانی نخورده است تکانی بدهم، در صورتیکه آنانی که مرا می‏شناسند می‏دانند که من   اهل تکان دادن نیستم و تا حالا در عمرم کسی شهادت نمی‏دهد که من حتی درخت توتی را تکان داده باشم چه رسد به بخش کتاب یک وبلاگ درست حسابی.

بعد از تحریر یک: لطفاً هجوم نیاورید چون من عادت ندارم یکشبه‏ پولدار و ثروتمند شوم.

بعد از تحریر دو: جنسی که فروخته شد پس گرفته نمی‏شود.


نصرت‏الله نوحیان

Posted by balouch On October - 24 - 2011

نصرت‏الله نوحیان معروف به نصرت‏الله نوح به دعوت شهروند میهمان شهر ما بود. دیشب در میهمانی شام خصوصی فرصتی بود که با حضور جناب محمد محمدعلی و آقایان فرامرز پورنوروز و هادی
ابراهیمی گرامی از نزدیک ایشون رو ملاقات کنم.

 از طریق وبلاگ و سایت‏ها آشنا بودیم و فرصتی بود مغتنم تا از نزدیک ایشان را ببینم.

 شنیده بودم از حافظه او اما جداً شنیدن کی بود مانند دیدن.

هم دیشب در جلسه خصوصی و هم امشب در جلسه عمومی بدون اغراق دهها شعر را از حفظ خواند شعرهایی از محمدعلی افراشته و سنگسری و خودش و عبید و یغمای جندقی و دهخدا و نسیم شمال و… و…

آنچه که برای من بیشتر از هر چیز هیجان انگیز بود قسمت ادبیات شفاهی و خاطرات او بود از چگونگی کار توفیق و بعد چگونگی شکل گیری و کار چِلنگر و بعد از آن راه افتادن آهنگر و نهایتاً مجله کاریکاتور.

اولین داستان طنز من در دوران دانشجویی در همین کاریکاتور چاپ شد و برای من جالب بود تا از سردبیران آن  و ماجراهای آن روزگار بدانم.

او را که به مرد حافظه ایران معروف هست بسیار صمیمی و مهربان یافتم. خود را شاگرد افراشته می‏داند و در جمع آوری و حفظ آثار او هیچ کوتاهی نکرده.

حرف‏های او در مورد خسرو شاهانی و رسول پرویزی برای من جالب بود.

کتاب بررسی طنز در ادبیات و متبوعات فارسی او را دریافت کردم. کتابی است در چهارصد صفحه  با مقدمه‏ای از دکتر محمد جعفر محجوب.

کتاب از عبید زاکانی شروع می‏شود و به دُنالی طنزپردازی شهرت گریز ختم می‏شود.

در عکس به ترتیب از نزدیک به دور:

عبدالقادر بلوچ- محمد محمدعلی- هادی ابراهیمی- نصرت‏الله نوح


حق مسافر

Posted by balouch On October - 23 - 2011

دیروز بعد از یه سفر کاری که به مشهد رفته بودم بالاجبار با اتوبوس برگشتم زاهدان، در این سفر یکی دو نکته نظرم را جلب کرد؛ اولا اتوبوسی که باهاش اومدیم مثل یه خط واحد بود، هر ایستگاه نگاه می داشت و دنبال مسافر می گشت. خیلی هم آهسته میومد طوری که ساعت یک و نیم بعد  از ظهر که از مشهد حرکت کردیم ساعت سه و نیم صبح روز بعد رسیدیم زاهدان یعنی 14 ساعت توی راه بودیم.

بعد هم برای شام یه جایی نگاه داشت که غذاهای بی کیفیتی به خورد مسافرین داد؛ و غذاهاش هم البته گرون تر از جاهای دیگر بود. شب قبلش موقع رفتن به مشهد نزدیک همون رستوران در یک رستوران دیگر غذایی خوردیم با کیفیت که دو پرس غذای اون که خیلی… بقیه را اینجا بخوانید


ارجیش در استان وان لرزید

Posted by balouch On October - 23 - 2011

وقوع زمین‌لرزه‌ای قوی در شرق ترکیه، ویرانی و تلفات قابل توجهی به دنبال داشته است. براساس گزارش‌ها، این زمین‌لرزه در استان آذربایجان غربی ایران هم احساس شده است.

بزرگی زمین‌لرزه‌ای که شرق ترکیه را لرزانده است، ۷.۲ ریشتر برآورد شده است.

براساس گزارش‌ها، بر اثر این زمین‌لرزه، در شهر ارجیش در استان وان و در نزدیکی منطقه مرزی ایران، دست‌کم ۴۵ نفر کشته و بسیاری دیگر زخمی شده‌اند.

تلویزیون دولتی ترکیه هم میزان تلفات را بیش از ۷۵ نفر اعلام کرده است.

نهادهای رسمی ترکیه برآورد کرده‌اند که تعداد تلفات ناشی از این زمین‌لرزه تا صدها نفر افزایش یابد.

در عین حال، گزارش شده است که رجب طیب اردوغان، نخست وزیر ترکیه، تمام سفرهای خود را لغو کرده است و برای بررسی وضعیت، به استان وان خواهد رفت.

بر اساس گزارش‌ها، شهرهای مختلف استان وان در شرق ترکیه که… بقیه را اینجا بخوانید


ادب دیکتاتور به ز دولت است

Posted by balouch On October - 22 - 2011

سیاستمدارها هم انسان‌هایی هستند با عواطفی شبیه ما آدمهای معمولی. قذافی وقتی که در مجمع عمومی سازمان ملل بجای ۲۰ دقیقه دو ساعت و نیم حرف می‌زد و به همه حاضران توهین می‌کرد، وقتی که منشور سازمان ملل را پاره می‌کرد، وقتی که در پارک نزدیک مقر سازمان ملل خیمه سلطانی برپا می‌کرد، وقتی که به جای نگاه کردن در چشم سایر دیپلمات‌ها به بالای سرشان نگاه می‌کرد که یعنی شما در حتی نیستید که چشم به شما بدوزم، وقتی که چهل و دو سال تمام یکسر علیه اعتقادات دیگران یاوه گفت… باید می‌دانست که سیاستمدارها هم احساسات و عواطفی شبیه آدمهای معمولی دارند: تحقیر و توهین از جانب آدمهای بیشعور.. بقیه را اینجا بخوانید


شطحیاتی در باب سرهنگ

Posted by balouch On October - 22 - 2011

كلاسهای تدریس خصوصی به دیكتاتورها، تقویتی، تجدیدی، تك‌درس، تضمینی، شریف، دانشگاه تهران، المپیاد سیاسی، تیزهوشان، بشتابید كه غفلت موجب گلوله خوردن از لوله و در لوله است …

گفت شلیك نكنید. لوله تفنگ طلایی‌اش شلیك نكرد یا شاید خارش گیر كرده بود. اما انقلابیون لوله مسلسل را گرفته بودند توی لوله فاضلاب و د بزن … سوژه خوبی شد برای حقوقدانان و فیلسوفان اخلاق … هرچه بود قذافی ماند و بدجورهم ماند و كشت و پدرهمه را درآورد و پدرش را هم درآوردند و عوض داشت و گله قاعدتاً نباید داشته باشد. مگر اینكه بگوییم یك قذافی معادل صدهزار نفر بود كه چوب خطش پر نشده بود و به آن رقم نرسیده بود. هرچه باشد حقوق بشریها و ضد اعدامها و دوستان لطیف ما دلخور شدند. نمیدانم آنها هم حرف برای گفتن دارند. به هرحال در این زمینه نظری آنچنانی ندارم. قذافی زد خوب بعدش هم خورد دیگر. البته عكس این آدم محترم دیگر دل همه را بهم زد.

یك سوژه را هم یواشكی از بنده در حوزه روابط بین‌الملل داشته باشید كه “نظام” خودمان (بله درست خواندید “نظام” كه هم یك شخصیت حقوقی است و یواشكی یك شخصیت حقیقی هم هست) با دیدن بلایی كه به سر قذافی آمد، چطور به غرب اعتماد كند و غنی‌سازی را متوقف كند، مگر همین قذافیی نبود كه هفت هشت سال پیش بدنبال همكاری با غرب، برایش چه هوراها كشیدند كشورهای نفت‌جو؟ قبل از عصبی شدن قدری فكر كنیم.

بهارعربی زیاد هم خاورمیانه‌ای نیست. عملاً مصر هم نصفه نیمه شمال آفریقایی – خاورمیانه‌ای است آندو تونس و لیبی كه نه. پس بهار عربی همچین هم خاورمیانه‌ای نیست اگر هم باشد نوبت نوبت صالح و یادگار برومند آقا اسد است بیهوده پای كسان دیگری را وسط نكشید و توی صف نزنید كه هیچ نوبتشان نیست فعلاً و همه جا امن و امان است.

باری…
قذافی، سرهنگ زیست و سرهنگ مرد و خارچشمش اعصابش را خورد كرده بود توی … بقیه را اینجا بخوانید


قاتل حقوق بشر نمی‏شناسند

Posted by balouch On October - 22 - 2011

شاید شما هم مثل من از صحنه به زمین کشیده شدن قذافی و مانند حیوان رفتار کردن با او برای لحظه ای دلگیر شده باشید اما آیا شما هم مثل من با خودتان فکر کردید که چه آموخته اند جز همین؟

آنهایی که عکس و فیلمشان را هنگام مرگ قذافی دیدیم زیر چهل ساله هایی بودند که همین حکومت بر آنها تاخته بود و مَرگاندَن را جز‌‌ء لاینفک زندگی شان قرار داده بود.

مدرسه هایی که نساخته بود.شبکه های اجتماعی که بسته بود.زنانگی و مردانگی که از آنها دریغ کرده بود.جهانی که به آنها نشان نداده بود.مهربانی هایی که نبخشیده بود.زجر و شکنجه و ترور و فریادهای همراه با تکان دادن انگشت تهدید و قتلهایی که سرلوحه ی بودنش کرده بود.

حالا آن جوانهایی که او را در دست دارند برای بودن خودشان زجر و شکنجه و قتل را از خود رهبرشان کپی برداری کردند.

انسانیت در ذات بشر نیست.اگر بود هزاران سال به طول نمی انجامید که از غار نشینی و هم نوع خواری به تمدن و شهر نشینی و حقوق بشر برسیم.حقوق بشری که هنوز هم حتا در مملکت خودمان ایران دکترای دانشگاه ام آی تی نوع شمشیری و گردن زنی و دست بریدنش را می پسندد چون اسلامی است.

انسان بودن اکتسابی و آموزشی است و من می ترسم که با تفکیک جنسیتی,با بیشتر بسته نگه داشتن درب مملکت,با شستشوی مغزی بیشت… بقیه را اینجا بخوانید


درباره استاد هوشنگ لطيف‏پور

Posted by balouch On October - 21 - 2011

دوبلور جادویی راز بقا

«هوشنگ لطيف پور» از چهار سالگى به خاطر شغل پدر، سفر را تجربه كرد.

پدر رئيس اداره ثبت احوال شهرستان هاى مختلف بود و اين سفرها، همراه با تغيير مكان مأموريت هاى پدر ادامه پيدا كرد تا سالهاى اول متوسطه، «هوشنگ لطيف پور» كلاس دهم بود كه دوباره به تهران بازگشتند و در همان دوران در دبيرستان دارالفنون، در اولين كار تئاترى شركت كرد. در آنجا با افرادى نظير «جعفر والى» آشنا شد و به اين ترتيب پاى او هم به هنرستان هنرپيشگى بازشد. البته صبح تا ساعت چهار بعد از ظهر دبيرستان بود و پس از آن از خيابان ناصر خسرو تا چهار راه بهرامى را مى دويدند با سر پرشور جوانى كه باد بر موهايشان دست مى كشيد تا به هنرستان هنرپيشگى برسند و اين آغاز فعاليت هاى هنرى بود.

«لطيف پور» مى گويد: «البته در هنرستان ها هميشه يك عده مى آيند براى اينكه به اين كار علاقه دارند و عده اى هم فقط براى گرفتن مدرك مى آيند تا در وضعيت استخدامى شان مؤثرباشد. كارمندهايى كه در جست وجوى ترقى رتبه هستند.»

و طبيعى است كه وى از اين دسته نبود، اگر نه الآن هم مى توانست با ريتم تند و گاهى بى مسؤوليت سيستم دوبله فعلى كشور كار كند. ولى «لطيف پور» نتوانست.

در آن زمان مدير هنرستان هنرپيشگى دكتر «نامدار» بود كه از طرف دولت براى تحصيل به فرانسه رفته بود. او دكتراى داروسازى داشت و چون به تئاتر علاقه مند بود، تئاتر هم خوانده بود و در هنرستان، فن بيان تدريس مى كرد و «مطيع الدوله حجازى» معلم ادبيات بود، «خان ملك ساسانى» معلم تاريخ تئاتر، «دكتر كنى» معلم انگليسى، «معزالديوان فكرى» معلم سولفژ، «مهرتاش» مدرس موسيقى ايرانى و «مادام اسكمپى» مدرس باله.

هنرجويان هنرستان هنرپيشگى از جمله «هوشنگ لطيف پور» در سال ،۱۳۳۱ زير نظر «مادام اسكمپى» باله نفت را در تئاتر تهران ـ نصر ـ به روى صحنه آوردند. اين باله به فشار انگليسى ها، انقلاب كارگران و ملى شدن صنعت نفت ايران مى پرداخت و اولين باله اى بود كه در ايران اجرا مى شد كه البته به خاطر استقبال بسيار خوب مردم، يك ماه روى صحنه ماند.

پس از پايان يافتن دوره هنرستان، افرادى با دغدغه هاى مشترك گردهم آمدند. البته در آن زمان هيچ امكانى براى روى صحنه آمدن تئاتر جوان ترها وجود نداشت. فقط تئاترهاى لاله زار بودند كه آنها هم كار خودشان را مى كردند و گروهى با حضور «هوشنگ لطيف پور» ، «فهيمه راستكار» ، «على نصيريان»، زنده ياد «بيژن مفيد» و … كه تئاتر موجود آن زمان را قبول نداشتند، اما در كنار هم مى توانستند، متنى بخوانند و گاهى اتود بزنند. تا اينكه به وسيله «فهيمه راستكار» به «شاهين سركيسيان» معرفى شدند و شايد بهتر است بگوييم كه «سركيسيان» را پيدا كردند.

خانه «سركيسيان» براى رشد و ترقى ما خيلى مفيد واقع شد. او موجودى عاشق بود. عاشق تئاتر و مثل همه عاشق ها، كارهاى غير عادى هم مى كرد. گاهى اوقات به ما مى گفت كه به او قول داده اند، فلان سالن تئاتر را براى اجراى تئاتر در اختيارش قرار دهند ولى من فكر مى كنم او هميشه اين اميد را داشت كه به وصال معشوق برسد.»

در منزل «سركيسيان» اين گروه به ترجمه و خوانش آثار «استانيسلاوسكى» و… بقیه را اینجا بخوانید


رهبر و محمودش

Posted by balouch On October - 21 - 2011




VIDEO

************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** *************

TAG CLOUD

Activate the Wp-cumulus plugin to see the flash tag clouds!

There is something about me..

    Activate the Flickrss plugin to see the image thumbnails!