Abdol Ghader Balouch – عبدالقادر بلوچ

Official blog of Abdol Ghader Balouch

درد بی درمان

May - 14 - 2008

چه فرق می‏کند که دختر است یا پسر؟ کودکی است خردسال. تازه در مهد کودک ثبت نامش کرده‏اند. هر دو خواب آلودیم و ساکت. چهار راه چسبیده به خانه‏اشان را که رد می‏کنم با چنان لحن محزونی صدایم می‏کند که خوابم می‏پرد. صدای رادیو را کم می‏کنم و می‏گویم:
– جانم
می‏گوید:
– دیشب توی رختخواب گریه کردم!
در حالیکه می‏گویم «چراااااااااااااااااا؟» آینه را تنظیم می‏کنم که صورت همدیگر را ببینیم.
آهسته می‏گوید:
– بابا دست مامانو اینجوری پیچید. مامان جیغ کرد.
وبعد دست کوچکش را به شدت توی هوا به سمت راست می‏پیچد.
ماشین را پارک می‏کنم. یکی از آن انگشتری‏هایی را که نگینش آبنبات رنگینی است از جیبم در می‏آورم و به او می‏دهم. چشمانش برق می‏زند. آن را به انگشتش فرو می‏کند و شروع می‏کند به مکیدن.با این که هر دو لبخند می‏زنیم من می‏دانم در دلم چه می‏گذرد، اما نمی‏دانم در دل کوچک او چه می‏گذرد


2 Responses to “درد بی درمان”

  1. آرمین گیله‌مرد says:

    سلام … درمان دارد اما از عوارضش بيشتر ميترسيم …

  2. ذره بین says:

    بلوچ جان:

    دردِ دستِ پیچیده شده خوب میشود، اما خاطره اش در ذهن آن بچه بیگناه…

    ذره بین

Leave a Reply



VIDEO

************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** ************* ************ *********** *************

TAG CLOUD

Activate the Wp-cumulus plugin to see the flash tag clouds!

There is something about me..

    Activate the Flickrss plugin to see the image thumbnails!